سفره سبز ام البنین و نوای باسم کربلایی در کربلا+فیلم
به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا؛ شب گذشته کربلا، شهر نور و اشک، رنگ و بوی دیگری داشت. از همان لحظه که غروب آفتاب آرامآرام کوچهها و صحنهای حرم را در آغوش خود گرفت، فضا پر شد از شور و معنویت.
بین الحرمین، سفره سبزرنگ حضرت ام البنین گسترده شده بود؛ سفرهای که هر کسی کنار آن مینشست، با احساسی عمیق از احترام و رودربایستی، حاجت خود را به مادر گرهگشا عرضه میکرد. زائران با دستان به سینه و سر به خاک، در سکوت و نجوا، از او میخواستند گرهای از زندگیشان باز شود. در همان حال، حضور حضرت عباس، باب الحوائج، معنایی دیگر به این لحظه میبخشید؛ هر حاجتی که پیش مادر عرضه میشد، با لطف و عنایت پسر، تقویت میشد و دلها با امیدی تازه پر میگردید.
از گوشههای صحن و مسیرهای اطراف، دستههای عزاداری آرام آرام حرکت میکردند. پرچمهای سبز و مشکی در دست عزاداران، در نور چراغها و نسیم شب، همچون پرواز شمعهای روشن در باد میرقصید. صدای طبل و سنجها با نوای نوحهخوانان همآمیخته بود و هر نغمه، خاطرهای از وفاداری ام البنین و رشادت عباس را زنده میکرد. کوچهها پر از هیاهوی معنوی بودند؛ گویی هر قدمی که بر زمین گذاشته میشد، با عشق و دلتنگی، به قلب تاریخ کربلا وصل میشد.
در حرم حضرت عباس، جمعیتی عظیم حضور داشت. زائران با دستان به سوی آسمان بلند، با دلهایی پر از امید و دلتنگی، از گرهها و گرفتاریهای خود سخن میگفتند. خرمدری به نام ام البنین، از مکانهای ویژه شب گذشته بود؛ جایی که مردم، حضرت عباس را به مادرش قسم میدادند و با توسل، حاجتهای خود را عرضه میکردند. ترکیب حضور مادر و فرزند، حس ویژه و بینظیری به شب بخشیده بود؛ گویی هر قطره اشک زائر، هم نذر مادر و هم فریاد پسر برای حل مشکلات بود.
میان این شور معنوی، باسم کربلایی، مداح شناختهشده کربلا، در حرم حضور یافت و با صدایی رسا و دلنشین، نوای مداحی را به صحنها آورد. نوحههای او، با آمیختن نام ام البنین و حضرت عباس، قلبها را به لرزه درآورد و جمعیت را در دل شور و حزن فرو برد. صدای «یا ام البنین» و «یا عباس» با هم آمیخته شد و در سکوت و اشک زائران، فضایی عرفانی و روحانی به وجود آورد که هر لحظه آن، یادآور عشق، فداکاری و توسل به اهل بیت بود.

کنار سفره سبزرنگ، خانوادهها، جوانان و سالمندان، هر یک به نوبه خود، حاجتهایشان را با آرامش و اشک عرضه میکردند. برخی در سکوت دعا میخواندند، برخی با گریههای بیاختیار نیت میکردند و برخی دیگر با زمزمههای کوتاه، گرهای از زندگی خود را نزد مادر و پسر میسپردند. نگاه هر زائر، هر لمس سفره و هر نفس عمیق، پیوندی نامرئی میان دلها و اهل بیت برقرار میکرد.
کوچهها و خیابانهای اطراف حرم نیز پر از شور و هیجان معنوی بود. دستههای عزاداری با قدمهایی آهسته و نوحههایی بلند مسیر خود را طی میکردند. صدای شیونها و گریهها سکوت شب را میشکست و قلبها را به یاد فداکاری مادر و شجاعت فرزند میبرد. زائران با دستمال و گلهای روی سفره، هر لحظه خود را به یاد مادر و پسر میرساندند و با دلهایی سرشار از عشق و امید، راز و نیاز میکردند.
نوحهخوانان با صداهای پرشور خود، داستان وفاداری ام البنین به اهل بیت و رشادت عباس را بازگو میکردند. هر بیت، هر نغمه و هر واژه، قلبها را به تپش میآورد و جمعیت را به فضای معنوی و عرفانی میبرد. گاه سکوت مطلق بر حرم حاکم میشد و همه در لحظهای کوتاه با خود و با مادر و پسر خلوت میکردند.
این شب، ترکیبی بود از عشق مادرانه، رشادت فرزندانه و شور معنوی زائران. هر نگاه به پرچمها، هر لمس سفره سبز و هر صدای مداح، یادآور پیوندی محکم و جاودان میان ام البنین و حضرت عباس بود. شب گذشته در کربلا، با نوای دلنشین و پرشور باسم کربلایی، تجربهای روحانی و عمیق شکل گرفت که هر زائر با دلی آرام و امیدی تازه از حرم خارج شد، با این اطمینان که گرههایش نزد مادر و پسر شنیده و برطرف خواهد شد.
بین الحرمین، سفره حضرت ام البنین و حرم حضرت عباس، صدای مداح و دستههای عزاداری، نوحه و توسل، همه و همه با هم تصویری جاودان از عشق و فداکاری خلق کردند؛ تصویری که هر زائر با قلبی پر از عشق و امید، تا همیشه در ذهن و جان خود خواهد داشت.
انتهای پیام/


