فرو رفتن کلانشهرها زیر پای خشکسالی؛ فرونشست تهران به مرز ۳۰ سانتیمتر رسید/ بحران ریشهای در توزیع جمعیت
به گزارش خبرگزاری آنا، تشدید پدیده فرونشست زمین در کلانشهرهای ایران، به ویژه تهران، اصفهان و مشهد، در سایه خشکسالیهای متوالی، به نقطهای بحرانی رسیده است. کارشناسان هشدار میدهند که این همزمانی، نه تنها یک همبستگی آماری، بلکه یک رابطه علت و معلولی مستقیم است که ناشی از مدیریت نامتوازن منابع آب زیرزمینی است.
بر اساس دادههای اخیر، نرخ فرونشست در برخی مناطق پایتخت در دو سال گذشته به ۳۰ سانتیمتر در سال رسیده است که زنگ خطری جدی برای زیرساختهای شهری محسوب میشود.
بحث فرونشست زمین در ایران دیگر از یک هشدار علمی فراتر رفته و به یک بحران ملی تبدیل شده است؛ بحرانی که آرام، اما با سرعتی سرسامآور، زیربنای حیات شهری و کشاورزی کشور را تهدید میکند. در شرایطی که متوسط نرخ فرونشست در بسیاری از دشتهای ایران از مرزهای ایمنی عبور کرده و تهران نیز با نرخهای بیسابقهای مواجه شده، نیاز به تحلیل دقیق و ریشهیابی این پدیده بیش از پیش احساس میشود.
تعریف حد مجاز نشست و واقعیت فرونشست کشور
علی بیتاللهی، رئیس بخش زلزلهشناسی مهندسی و خطرپذیری مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی، در گفتوگو با آنا، به تشریح وضعیت بحرانی فرونشست زمین در ایران پرداخت و بر ضرورت تغییر رویکرد مدیریتی تأکید کرد وگفت: استاندارد جهانی مشخصی برای نشست زمین تعریف شدهای نیست. در مبحث ۷ مقررات ملی ساختمان، دو و نیم سانتیمتر به عنوان نشست مجاز ساختمان در طول عمر سازه معرفی شده، اما در مورد فرونشست زمین به عنوان یک حد مجاز، عددی را شخصاً ندیدهام.
وی افزود: موضوع اساسی این نیست؛ موضوع اصلی کشور ما این است که نرخهای فرونشست ما در حداقل ۱۸ استان بالای ۱۰ سانتیمتر در سال است. ما این پدیده را در تمامی استانهای کشور به جز گیلان داریم. بیشترین نرخ فرونشست ایران در قهستان رفسنجان کرمان نزدیک به ۴۰ سانتیمتر در سال و در خود تهران اخیراً به ۳۰ سانتیمتر در سال رسیده است.
نقش تغییرات اقلیمی و کاهش تغذیه آبخوانها
وی گفت: این پدیده مستقیماً به افت سطح آب زیرزمینی گره خورده است. یکی از منابع اصلی تغذیه، نزولات جوی (بارندگیها و برف) است که متأسفانه در سالهای اخیر از میزان آن به شدت کاسته شده است.
وی افزود: علاوه بر میزان بارندگی، شکل بارش نیز تغییر کرده و از حالت برف به بارانهای رگباری تبدیل شده که ماندگاری آب و نفوذ آن به لایههای آبخوان را به طور قابل ملاحظهای کاهش میدهد. از سوی دیگر، کمبود منابع آب سطحی باعث شده فشار بر آبخوانها و برداشت از آبهای زیرزمینی افزایش یابد.
وی مثال زد: ما در منطقه ۱۸ تهران در دو سال اخیر به دلیل حذف چندین حلقه چاه، سرعت فرونشست را به سه برابر دو سال پیشین رساندیم. این روند در مورد مشهد و اصفهان نیز مشاهده میشود و انتظار میرود با خشکسالیهای اخیر، فرونشست تشدید شود.
عوامل درونشهری و تمرکز جمعیتی؛ بحران اصلی
وی گفت: واضح است که جمعیتپذیری و تمرکز بالای جمعیت اصلیترین مسئله ما در تولید نیاز آبی است. این نیاز آبی شامل آب شرب، تأمین میوهجات، سبزیجات و صنایع کوچک میشود که معمولاً باید در حاشیههای کانونهای جمعیتی تأمین شوند.
وی افزود:یکی از اصلیترین دلایل برای ایجاد نیاز آبی فراتر از ظرفیتهای زیستمحیطی، همین جمعیتپذیری است. ما هیچ رابطهای در خصوص حد ظرفیت جمعیتپذیری تهران با ظرفیتهایش نداریم، در حالی که ۱۵ میلیون نفر جمعیت و شناور داریم.
تأثیر دستکاریهای انسانی و نقد رویکرد مدیریتی
وی ادامه داد: عوامل دیگری نیز وجود دارد؛ مانند نفوذناپذیر کردن سطوح شهری، نوع آبیاری فضای سبز، و مسدود کردن قنوات که منجر به خشک شدن چشمهها میشود. همچنین، ساختوساز در دامنهها و دستکاری در آبراههای مشرف به شهرها تغذیه آبخوانها را دچار مشکل میکند.
وی تأکید کرد: سدسازیهای بیرویه و انتقال آب ضربه ریشهای به توسعه پایدار شهری میزند و در میل به مهاجرت به تهران تشویق ایجاد میکند. اگر بخواهم خلاصه کنم، رویکرد مدیریت تأمین آب به جای رویکرد مدیریت مصرف آب، بدترین ضربه را به منابع آبی تهران زده است.
وی در پایان نتیجهگیری کرد: ما اگر واقعاً به فکر حل مسئله ریشهای باشیم، باید در کاهش بار جمعیتی تدبیر جدی بیندیشیم؛ چرا که مشکلات زیستمحیطی و منابع آبی ریشه در مشکلات اقتصادی دارند. باید با توزیع عادلانه مراکز معیشتی، جمعیت به صورت متعادلی توزیع شود تا فشار از روی آبخوانها برداشته شده و تعادل پایداری در کشور شکل گیرد. رویکرد فعلی، نماد و شاخص کاملاً واضحی برای توسعه ناپایدار است.
انتهای پیام/


