نسلکشی در سایه سکوت؛ سودان میان مرگ، مهاجرت و فراموشی
به گزارش خبرگزاری آنا؛ در امتداد یک سلسله رویدادهای تلخ، سودان اکنون در وضعیتی قرار گرفته که مرز میان جنگ، فروپاشی مدنی و فاجعه انسانی تقریباً از بین رفته است. طبق گزارش دیدبانان مستقل، در مناطق غربی سودان پس از سقوط الفاشر، الگوی تازهای از خشونت شکل گرفته که هدف آن نه تصرف نظامی بلکه نابودی کامل بافتهای انسانی است. نیروهای پشتیبانی سریع با تقسیمبندی مناطق شهری بر اساس قومیت، موجی از بازداشت و قتلهای هدفمند علیه اقلیتها را آغاز کردهاند. خانههای وابسته به طوایف ماسالیت، زرغا و فور بهطور سیستماتیک تخریب و ساکنانشان یا کشته یا مجبور به کوچ اجباری شدهاند.
کارشناسان حقوق بشر در نیویورک هشدار دادهاند که اقدامات RSF میتواند بهعنوان «نسلکشی دارفور دوم» در تاریخ ثبت شود. علاوه بر قتلعامها، استفاده از روشهای جنگی مبتنی بر گرسنگی، محرومسازی از آب، و سوزاندن محصولات کشاورزی در مناطق اطراف نیالا وامکداده گزارش شده است. در چنین شرایطی، سودان عملاً به سرزمینی بدون ساختار حکومتی تبدیل شده؛ جایی که قانون تنها توسط تفنگ تعریف میشود.
در سطح سیاسی داخلی، دولت البرهان تلاش دارد با اعلام «جهاد ملی» چهرهای مقاوم نشان دهد، اما در عمل فاقد ابزار سیاسی و اقتصادی برای بسیج گسترده است. نهادهای حکومتی از هم پاشیدهاند، بانک مرکزی عملکرد محدود دارد و ارزش پوند سودان در سه ماه اخیر بیش از ۴۰ درصد سقوط کرده است. ناظران منطقهای هشدار دادهاند که بیثباتی مالی میتواند به فروپاشی کامل مرزها و گسترش قاچاق انسان، اسلحه و مواد مخدر بین چاد، لیبی و سودان بینجامد.
در خارطوم، سکوتی سنگین حاکم است؛ شهری که روزی قلب سیاسی کشور بود، حالا در سایه بمبارانهای پراکنده و قطع گسترده برق و اینترنت، به جزیرهای منزوی تبدیل شده. بسیاری از دانشگاهها، روزنامهها و انجمنهای مدنی تعطیل شدهاند و نسل جوانی که پس از سقوط عمرالبشیر رؤیای اصلاح داشت، اکنون میان دو نیروی نظامی گرفتار است. بعضی جوانان به مناطق تحت کنترل ارتش گریختهاند تا داوطلب دفاع شوند، و گروهی دیگر از طریق مسیرهای خطرناک به مصر یا اتیوپی مهاجرت کردهاند.
در همین حال، شبکههای اجتماعی سودانی، که تا پیش از این تنها منبع انتقال اخبار بودند، بهدلیل سانسور و خاموشی ارتباطات تقریباً از کار افتادهاند. تنها شمار اندکی از خبرنگاران محلی از طریق ارتباط ماهوارهای تصاویر فاجعهها را به جهان مخابره میکنند. یکی از این خبرنگاران در پیام صوتی به رویترز گفته «سودان دیگر وجود ندارد؛ ما فقط تکهزمینی از خاطرات انسانهایی هستیم که هر روز ناپدید میشوند.»
بازیگران خارجی، اما همچنان نقش تعیینکننده دارند. امارات با وجود فشارهای بینالمللی، به پشتیبانی خود از RSF ادامه میدهد و گزارشها از انتقال محمولههای جدید سلاح از بندر عصب اریتره خبر میدهند. عربستان با احتیاط عمل میکند و تلاش دارد جنگ را از مرزهای دریای سرخ دور نگه دارد. مصر نیز از بیم سرایت ناامنی به شمال، در حال استقرار نیروهای خود در منطقه مرزی و حمایت مخفیانه از ارتش سودان است.
در این میان، ایالات متحده با شعار صلح، اما بدون اقدام عملی باقی مانده است. کارشناسان آفریقا در واشنگتن اذعان کردهاند که سیاست «عدم مداخله ملموس» در سودان شکستی آشکار بوده است؛ زیرا خلأ قدرت توسط بازیگران منطقهای پر شده و جنگ هر روز پیچیدهتر میشود. اتحادیه اروپا نیز علیرغم نگرانیهای بشردوستانه، بهدلیل وابستگی صنایع خود به طلای سودان و مسیرهای صادراتی آفریقایی، رویکرد محافظهکارانهای در پیش گرفته است.
با آنکه شهرهای غرب و مرکز سودان در آستانه قحطی کامل قرار دارند، هنوز امیدهایی در میان گروههای غیرنظامی دیده میشود. شبکه زنان سودان در حال سازماندهی کمکهای مخفیانه برای انتقال کودکان و مادران از مناطق جنگی است.
پزشکان جوان در اردوگاههای دارفور با امکانات ابتدایی و داروهای قاچاقی، جان صدها نفر را حفظ کردهاند. همین تلاشهای کوچک، اما پیوسته، موتور زندهماندن جامعهای را روشن نگه داشته که جهان فراموشش کرده است.
بهرغم این تصویر تاریک، تحلیلگران معتقدند که پایان جنگ سودان نه از مسیر فشار خارجی بلکه از دل خستگی داخلی خواهد آمد. ارتش و RSF هر دو از فرسایش نیرو و منابع رنج میبرند، و با فروپاشی مالی و انزوای بینالمللی، دیر یا زود مجبور به مذاکره خواهند شد. اما تا آن زمان، هر روز هزاران نفر دیگر قربانی «جنگ فرسایشی فراموششده»ای خواهند شد که نام سودان را در فهرست طولانیترین بحرانهای انسانی قرن تثبیت کرده است.
انتهای پیام/


