علم شهروندی نه یک گزینه فرعی، بلکه ضرورتی بنیادین است
در سالهای اخیر مفهوم «علم شهروندی» به یکی از کلیدواژههای پرکاربرد در مباحث علمی و اجتماعی تبدیل شده است. علمی که بر پایه مشارکت مستقیم مردم در فرایند پژوهش شکل میگیرد و تلاش دارد علم را از انحصار مراکز دانشگاهی خارج کرده و در میان مردم جاری سازد. این نوع علم بر پایه اعتماد متقابل میان جامعه و نهادهای علمی بنا شده و تلاش دارد تا از ظرفیتهای گسترده مردم در شناسایی و حل چالشهای واقعی زندگی بهره ببرد. از بررسی تغییرات اقلیمی و آلودگی هوا گرفته تا پایش سلامت عمومی، حفاظت از گونههای زیستی و حتی ایدهپردازی در علوم اجتماعی، همه میتوانند در قالب پروژههای علم شهروندی معنا پیدا کنند. به همین بهانه، با فاطمه سعیدی یکی از اساتید دانشگاه فرهنگیان، گفتوگویی انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
علم شهروندی دقیقاً به چه معناست و چه تفاوتی با پژوهشهای علمی سنتی دارد؟
علم شهروندی به معنای مشارکت داوطلبانه و آگاهانه شهروندان در انجام فعالیتهای علمی است؛ یعنی مردم نه بهعنوان مخاطب علم، بلکه بهعنوان همکار و شریک در تولید دانش ایفای نقش میکنند. این مشارکت میتواند در قالب جمعآوری دادهها، مشاهده، اندازهگیری، تحلیل و حتی ارائه ایدههای پژوهشی صورت گیرد.
تفاوت اصلی علم شهروندی با پژوهشهای سنتی در همین مشارکت مردمی است. در پژوهشهای کلاسیک، تولید دانش معمولاً محدود به دانشگاهها و مراکز پژوهشی است؛ اما در علم شهروندی، دانش از پایین به بالا شکل میگیرد و تجربههای میدانی مردم در خدمت توسعه علم قرار میگیرد.
چه عواملی باعث گسترش علم شهروندی در جهان شده است؟
اول، گسترش فناوریهای دیجیتال و دسترسی عمومی به ابزارهای جمعآوری و ثبت دادهها؛ دوم، افزایش آگاهی عمومی درباره مسائل زیستمحیطی و اجتماعی که مردم را به مشارکت فعال در حل آنها ترغیب کرده است.
عامل دیگر، تغییر نگرش جوامع علمی است؛ امروزه بسیاری از پژوهشگران دریافتهاند که بدون همکاری و دادههای گسترده مردمی، بسیاری از پژوهشها بهویژه در حوزههایی مانند محیط زیست، هواشناسی و سلامت عمومی ناقص خواهند ماند.
مشارکت مردم چه مزایایی برای پژوهشگران و جامعه دارد؟
این نوع از علم، نوعی همافزایی میان پژوهشگران و مردم ایجاد میکند. پژوهشگران به حجم گستردهای از دادههای میدانی و تجربههای بومی دست مییابند و مردم نیز احساس تعلق بیشتری به فرایند تولید دانش پیدا میکنند. از سوی دیگر، علم شهروندی میتواند به تقویت حس مسئولیتپذیری اجتماعی، ارتقای اعتماد عمومی به نهادهای علمی و افزایش کارآمدی نتایج پژوهشها در زندگی واقعی منجر شود.
علم شهروندی چگونه به افزایش سواد علمی در جامعه کمک میکند؟
زمانی که مردم خود در پروژههای علمی مشارکت میکنند، بهصورت عملی با فرایند تحقیق و تفکر علمی آشنا میشوند. این تجربه باعث میشود سواد علمی و تفکر انتقادی در جامعه رشد کند. در واقع علم شهروندی، آموزش علوم را از قالبهای نظری خارج کرده و به تجربهای ملموس و اجتماعی تبدیل میکند.
آیا در ایران هم نمونههایی از پروژههای علم شهروندی اجرا شده است؟
در ایران نیز تلاشهایی در این زمینه انجام شده، هرچند هنوز بهصورت نظاممند و فراگیر نیست. نمونههایی در حوزههای محیط زیست، پرندهنگری، جمعآوری دادههای هواشناسی یا رصد آلودگیهای شهری وجود داشته است. این پروژهها نشان دادهاند که اگر مردم احساس کنند مشارکتشان به نتیجه ملموس میانجامد، همکاری گستردهتری خواهند داشت
بزرگترین چالشهای اجرای علم شهروندی در کشور چیست؟
به نظر من، یکی از مهمترین چالشها، نبود شفافیت در هدف و ساختار پروژههاست گاهی ارتباط کافی میان دغدغههای عمومی و موضوعات پژوهشی وجود ندارد و مردم احساس نمیکنند صدایشان شنیده میشود. چالش دیگر، کمبود زیرساختهای دادهای و فرهنگی است. بسیاری هنوز باور ندارند که علم میتواند محصول مشارکت جمعی باشد.
برای جلب اعتماد مردم و تشویق آنان به مشارکت چه باید کرد؟
اگر مردم بدانند دادههایشان در چه پروژهای به کار میرود و نتایج چه تأثیری بر زندگیشان دارد، با اشتیاق بیشتری مشارکت خواهند کرد. ایجاد پلتفرمهای ملی برای ثبت دادههای مردمی، آموزش ساده روشهای مشاهده و قدردانی از مشارکتکنندگان میتواند انگیزهها را چند برابر کند.
نقش رسانهها و شبکههای اجتماعی در ترویج علم شهروندی چیست؟
رسانهها در این زمینه نقش تعیینکنندهای دارند. در شرایط کنونی، رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی میتوانند با معرفی نمونههای موفق، اثرگذاری مشارکت عمومی را برجسته کنند. اگر رسانهها بر پیوند میان علم و زندگی روزمره تأکید کنند، مردم احساس خواهند کرد که علم از آنِ خودشان است، نه فقط متعلق به دانشگاهها.
آیا ممکن است حضور مردم غیرمتخصص باعث کاهش دقت دادهها شود؟
در ظاهر این نگرانی وجود دارد، اما اگر چارچوبهای علمی و نظارت پژوهشگران رعایت شود، مشارکت مردمی نهتنها باعث خطا نمیشود بلکه دادهها را غنیتر و کاربردیتر میکند. نکته مهم، آموزش صحیح و طراحی دقیق پروژههاست؛
در پایان، آینده علم شهروندی را چگونه میبینید؟
علم شهروندی در ایران و جهان آیندهای روشن دارد. اگر با رویکردی علمی و شفاف دنبال شود، میتواند به ابزاری کارآمد برای شناسایی و حل مسائل عمومی تبدیل شود. در جهانی که علم باید پاسخگوی نیازهای واقعی مردم باشد، مشارکت شهروندان نه یک گزینه فرعی، بلکه ضرورتی بنیادین است.
علم شهروندی مفهومی فراتر از یک روش پژوهشی است؛ حرکتی فرهنگی و اجتماعی است که تلاش دارد مرز میان دانشمند و شهروند را کمرنگ کند. این جریان، علمی را به تصویر میکشد که در آن هر فرد، بخشی از فرایند شناخت و حل مسائل جامعه است. اگر نهادهای علمی، رسانهها و سیاستگذاران با درک درست از ظرفیتهای این حوزه، زمینه مشارکت آگاهانه مردم را فراهم کنند، میتوان انتظار داشت که جامعهای پویاتر، آگاهتر و مسئولتر شکل گیرد.
به بیان دیگر، علم شهروندی نه فقط راهی برای توسعه پژوهشهای علمی، بلکه ابزاری برای افزایش همبستگی اجتماعی، اعتماد عمومی و رشد فرهنگی جامعه است. آینده علم شهروندی در ایران وابسته به میزان همکاری میان دانشگاه، رسانه و مردم است؛ همکاریای که اگر به درستی شکل گیرد، میتواند به الگویی بومی و موفق در عرصه تولید دانش مردمی تبدیل شود.
انتهای پیام/


