هرمزگان، مجمعالجزایر رویایی
به گزارش خبرنگار آنا، استان هرمزگان با مرکزیت بندر عباس و مساحت 70697 کیلومتر مربع 13 شهرستان دارد.
محدوده جغرافیایی این استان از شمال به استان کرمان، از غرب به استانهای فارس و بوشهر از شرق با سیستان و بلوچستان و از جنوب به خلیج فارس و دریای عمان محدود میشود.
استان هرمزگان آب و هوایی گرم و مرطوب دارد و پاییز و زمستان فصل مناسب سفر به این استان است.
جاذبههای شاخص استان
مسجد جامع بستک، پل لاتیدان خمیر، قلعه پرتغالیها جزیره هرمز، معبد هندوها بندرعباس، کوه گنو،آبگرم گنو،خانه فکری شهرستان بندرلنگه، حمام گله داری بندرعباس، جزیره کیش، جزیره هنگام، جزیره قشم و آبشار تزرج از مناطق گردشگری این استان است.
موقعیت طبیعی
بخش عمدهای از مساحت استان هرمزگان را مناطق کوهستانی در بر گرفتهاند و کوههای این منطقه ادامه رشته کوههای زاگرساند که به تدریج از شمال شرقی به جنوب شرقی امتداد مییابند. ادامه این رشته همراه با کاهش ارتفاع، به تپه ماهورهای آهکی، گچی و شنی منتهی شده و به زمینهای پست ساحلی خلیجفارس و دریایعمان متصل میشود. این ناحیه پست ساحلی، در اطراف تنگه هرمز وسعت بیشتری یافته، و شرایط مساعدی برای کشاورزی و صیفی به وجود آورده است. با توجه به مشخصات اقلیمی و استقرار استان هرمزگان در منطقه فوق حارهای، گرمی هوا مهمترین پدیده مشهود اقلیمی آن است. استان هرمزگان از مناطق گرم و خشک ایران است و اقلیم آن تحت تأثیر آب و هوای نیمه بیابانی و بیابانی قرار دارد. هوای نوار ساحلی در تابستانها بسیار گرم و مرطوب است و گاهی نیز دمای آن از ۵۲ درجه سانتیگراد تجاوز میکند.
مرکز استان هرمزگان شهر تاریخی بندرعباس است که این شهر در فصل مشترک خلیجفارس و دریایعمان روبهروی جزایر قشم، هرمز و لارک در فاصله نزدیک تنگه استراتژیک هرمز واقع شده و دارای ظرفیتهای درخور توجهی از نظر تاسیسات پیشرفته خدماتی، زیربنایی و اقتصادی است. جنوب استان را آبهای گرم خلیجفارس و دریایعمان در نواری به طول تقریبی 900 کیلومتر دربرگرفته است.
تاریخچه
جغرافیای تاریخی استان هرمزگان با تاریخ و جغرافیای خلیج فارس در هم آمیخته است. تا قرن چهارم پیش از میلاد، مدارک پراکندهای بر پایه نوشتارهای تاریخنگاری یونانی درباره خلیج فارس وجود دارد. ظاهراً در دوران بسیار کهن، اقوامی در سواحل غربی خلیج فارس و دشتهای جنوبی و غربی ایران میزیستهاند. شواهدی نیز مبنی بر پیدایش و توسعه دریانوردی در آن دوران وجود دارد. از جمله میتوان به دریانوردی بابلیان در قرن هفتم پیش از میلاد، در خلیج فارس اشاره کرد. نخستین مدرک قطعی در خصوص دریانوردی در خلیج فارس، به زمان نئار خورس یا نئارک، دریاسالار اسکندر مقدونی، مربوط است. در سالهای هفتصد و پنجاه الی ششصد و شصت و یک میلادی، منطقه خلیج فارس جزو قلمرو خلافت اموی و سپس جزو قلمرو خلافت عباسی (در سالهای هزار و دویست و هشتاد و پنج تا هفتصد و پنجاه میلادی) بوده است. از اواخر قرن هشتم میلادی که دوران شکوفایی خلافت عباسی بود، داد و ستدهای دریایی رونق بسزایی یافت. در سال هزار و سیصد میلادی سیف الدین پادشاه بومی بندر هرمز از ترس حمله مغولها، بندر هرمز را ترک و به جزیره هرمز (جردم) عزیمت کرد و در آنجا شهر دیگری بنا نهاد. در سال 1453 میلادی هنگامی که قسطنطنیه به دست سلطان محمد فاتح سقوط کرد، ارتباط زمینی اروپاییان با آسیا گسسته شد. در سال 1497 میلادی، برای اولین بار استعمارگران غربی به فرمانروایی «واسکو دوگاما» در بنادر خلیج فارس پیاده شدند. در سال 1506 میلادی پرتغالیها به عنوان محافظت از منافع پرتغال در برابر تجار مصری و ونیزی، به رهبری «آلفونسو آلبوکرک» با هفت کشتی جنگی جزیره هرمز را محاصره کردند. بندر هرمز در این زمان، کلید تجاری خلیج فارس محسوب میشد.
صنایع دستی
صنایع دستی شاخص استان شامل گُلابتون دوزی (زری دوزی)، لباس محلی، گلیم بافی، سفالگری سنتی، نواربافی (خُوس بافی، شَک بافی، حَضایه بافی)، ، حصیربافی، سفالگری سنتی، خوس دوزی، بادله دوزی (تَلی بافی)، ، صنایع دستی دریائی است.
بافتههای داری سنتی
بافتههای داری سنتی شامل قالی افشار، جاجیم، گبه، انواع گلیم، خورجین، نوعی روانداز با پرزهای بلند به نام «خرسک» که گاهی به عنوان زیرانداز مورد استفاده قرار میگیرد.
حصیربافی
از حصیر بافی باید به عنوان رایجترین و معمولترین صنعت دستی استان هرمزگان نام برد، چرا که ماده اولیه مورد نیاز حصیر بافی برگ درخت خرما بوده که به حد وفور در اختیار صنعتگران است و تولید انواع فرآوردههای حصیری که کاملاً جنبه مصرفی دارد، روستاهای میناب، یشاگرد، بندر لنگه و اطراف آن از مناطق مهم بافت حصیر است که اکثر کار آن توسط زنان و دختران منطقه صورت میگیرد. مواد اولیه مورد مصرف عبارت است از برگ درخت خرما(پیش مُغ) و ضایعات درخت خرما و گیاهی به نام «مور» حصیر بافان میناب در روستاهای بهمنی، چلو، نصیرابی، محمودی و قاسم آباد ساکن هستند.
گلابتونه دوزی
زردوزی که در نقاط مختلف ایران به «کم دوزی»، «گلدوزی»، «برودری دوزی» و «کمان دوزی» شهرت دارد، در اکثر نقاط ایران رواج دارد و در استان هرمزگان بویژه شهرهای بندر لنگه، بندر عباس و میناب رونق بسیار دارد. از گلابتوندوزی برای تولیداتی نظیر دمپایی، شلوارهای زنانه، سرآستین، پیشسینه، دور یقه، لبه پرده، دیوارکوب، پشتی، کوسن، سجاده، جلد قرآن و تابلو استفاده میکنند.
خوس دوزی
این هنر به کمک نوارهای نقره ای باریک و بر روی پارچه توری ریزبافت تجلی یافته و گاه ستارههایی فلزی بر روی پارچه مینشانند، و ازآن برای تزیین مقنعه، دستار(چادر زنانه) استفاده میشود. پارچه مصرفی معمولاً به رنگهای سیاه، سفید، سبز و زرشکی است که هر دو روی پارچه شکل یکسان دارند.
محصولات سفالی
تولیدات سفالگران مینابی عمدتاً ظروف سفالی است که از آن جمله اند: نوعی کوزه آب به نام «جهله» انواع گلدان، قلیان، سرقلیان، اسفندسوز در باز و قفسی «گشته سوز» این ظروف سفالی بیشتر توسط ساکنین نواحی روستایی مورد استفاده قرار میگیرد.
بادله دوزی
بادله دوزی یا «تلی بافی» عبارت است از به هم پیوستن چند نوع زری با یکدیگر به صورتی که زری بزرگ دروسط و زریهای کوچک در اطراف قرار میگیرند. بادله به شکل نوارهایی با پهنای 15 سانتیمتر تولید میشود که معمولاً برای لبه شلوارهای زنانه مورد استفاده قرار میگیرد.
سوزندوزی
نوع دیگر از رودوزی است که فقط در بخش «وشاگرد» و توسط زنان و دختران روستایی به شیوه زنان بلوچ انجام می گیرد و دلیل آن نزدیکی منطقه به استاستان سیستان و بلوچستان است.
قالیبافی
مناطق تولید قالیبافی در استان هرمزگان عبارتند از: بندرعباس، روستای درتوجان و بخش حاجی آباد. اغلب تولیدکنندگان را عشایر اسکانیافته ایلهای افشاریه ورائینی تشکیل داده که به تولید و تهیه انواع قالی و قالیچه، رویهپشتی و چنته مشغول هستند. تولیدکنندگان معمولاً پشم مورد نیاز خود را از سیرجان خریداری کرده و خود به ریسیدن و رنگرزی آن اقدام میکنند. نوع گره رایج «گره فارسی» است و نقشههایی که در بخش حاجی آباد و روستای «درتوجان» بافته میشود نقشههای افشاریه است که به نامهای بوته شاهی، ماه و ستارهای، سه کله، خشتی، گنبدی، شکارگاه، بچه بغل، سماوری و ... معروف هستند.
خرسکبافی
خرسک عبارت است از بافت نوعی فرش با پرزهای بلند و درشت بافت که بافت آن با رنگهای بسیار محدود انجام میشود. در بافت سنتی آن از رنگ طبیعی پشم استفاده میشده است. پرز، تار و پود کلفت آن از پشم است و از پود رو استفاده نمیشود. در قدیم از آن به عنوان روانداز استفاده میکرده اند. امروزه از این نوع بافت برای تولید پادری و کناره در اندازههای مختلف استفاده میکنند. نقوش خرسک معمولاً هندسی بوده و بافت آن در روستای «درتوجان» رواج دارد.
شیریکی پیچ
از دیگر تولیدات استان هرمزگان شیریکی پیچ را می توان نام برد که مرکز تولید آن روستاهای بخش حاجی آباد بوده و دلیل رونق آن همسایگی منطقه با استان کرمان است.
چادرشب بافی
چادرشب بافی یا «کاربافی» از دیگر صنایع دستی استان هرمزگان است که در روستاهای کلیبی و سرریگان از توابع میناب و روستاهای سیروئیه، احمدیه و فارقان رواج دارد.
چنته بافی
چنته بافی در منطقه وشاگرد به وسیله دارهای زمینی و توسط زنان انجام میشود. نقشها اغلب به صورت هندسی و ذهنی بافت است. اطراف چنته را به وسیله صدفهای دریایی و منگولههای رنگی تزیین میکنند. از چنته بیشتر برای تزیین کپرها استفاده میشود.
صنایع دستی دریایی
همه ساله به هنگام جزر و مد دریا, مقادیر متنابهی از انوع صدف ها, حلزون ها و بقایای آبزیان خلیج فارس در سواحل جزایر متعدد این خلیج (کیش، ابوموسی، لارک، قشم، هرمز و ...) می ریزد که توسط اهالی بومی جمع آوری شده و توسط افراد باذوق از آنها تابلو، مجسمه ها و اشیاء گوناگونی تولید می شود. مواد اولیه مصرفی شامل پوسته حلزونها، صدفها، استخوان ماهی، گوش ماهی و مرجان است و برای اتصال قطعات انتخاب شده از چسب بی رنگ استفاده می کنند.
محصولات حصیری
محصولات حصیری مشتمل بر سجاده حصیری، بادبزن، نوعی سبد حصیری گرد و دردار بلند جهت نگهداری البسه، نوعی زیرانداز به نام «تک» که در نواحی روستایی به منظور پوشاندن سقفخانهها نیز مورد استفاده قرار میگیرد، درپوش کوزه، نوعی سینی گرد و بزرگ به نام «سپ»، «دمکش»، «گلدان حصیری»، «ظرف میوه»، ظرف نگهداری نان «کفه».
موسیقی
موسیقی جنوبی ملهم از طبیعت تفتیده و گرم این منطقه، سرشار از شور و انرژی و حرارت، یادآور تلاش و مجاهدت در پهنههای مختلف زندگی، شکستها و پیروزیهای آنان است. آن چه بیش از همه برای مطالعه موسیقی هرمزگان دارای اهمیت به نظر میرسد، ترکیب جمعیتی این منطقه است. در این منطقه به جز ساکنان محلی، اقوام دیگری از جمله مهاجران بسیار قدیمی آفریقایی نیز زندگی میکنند. موسیقی سواحل جنوب ایران، به عقیده بعضی از کارشناسان، با موسیقی بومیان آفریقایی پیوندی عمیق و ریشهدار یافته است. موسیقی به صورتهای مختلف در هرمزگان اجرا میشود که برخی از آنها در زیر میآید:
سبالو
یکی از فرمهای معمول در موسیقی محلی استان هرمزگان سبالو نامیده میشود. سبالو آوازی است که با دایره همراهی میشود و به وسیله خوانندگانی که دایره وار کنار هم مینشینند، اجرا میشود. خوانندگان هم زمان با اجرای سبالو، شانههای خود را به طرف راست و چپ منظماً حرکت میدهند. رقص و موسیقی سبالو متاثر از موسیقی آفریقایی است.
بزله
یکی دیگر از فرمهای رایج موسیقی محلی است. بزله به وسیله گروهی از خوانندگان غیر حرفهای اجرا میشود و فقط با دست زدن همراه است. در این موسیقی، ملودی بیش از همه دارای اهمیت است و به متن چندان اهمیتی داده نمیشود.
لیوا
نوعی دیگر از موسیقی بومی استان هرمزگان، لیوا(Liva) است که نوعی از اجرای موسیقی بندری بوده که از موسیقی عربی و آفریقایی به خصوص سواحل زنگبار متاثر شده و به این دیار آمده است. در این نوع اجرای موسیقی از دهلهای بزرگ و کوچک هم چون پیپه(Pipa)، جفه(Joffa)، پونکه(Punka) و تویری(Tovairi) استفاده میشود. این نوع موسیقی بیشتر در مراسم شادی و سرور اجرا شده و با رقص فردی و جمعی با ریتمهای خاص اجرا میشود.
موسیقی زار
این نوع موسیقی نیز یکی از یادگاران روزگار گذشته این منطقه است. در مراسم زار از سازهای مختلفی استفاده میشود. یکی از این سازها تبیره یا تنبوره نام دارد، که فقط توسط «بابا زار» یا شخص دیگری که او اجازه دهد، نواخته میشود. مضراب این ساز از شاخ گاو یا گوسفندی که برای اجرای مراسم قربانی شده، ساخته میشود.
رقص ازوا
در روزهای عید قربان، عید فطر و خصوصاً در عروسیها، عدهای از ناخداها، جاشوها و ماهی گیران قشمی با ساز و دهل و طبلهای بزرگ به کوچهها و خیابانها و میدانهای شهر آمده و به علامت شادی و خوشحالی در حال نواختن طبلها، به رقص و پای کوبی میپردازند.
از دیگر آیینهای مردم استان هرمزگان؛ رقصهایی است، که ظاهراً برای دفع بعضی بادها و درمان بیماران سودمند است. باورهای مربوط به بادهای زار، از راه اتیوپی (حبشه) در سرزمینهای اسلامی، راه یافته است و باورهای همانند آن چه در ایران وجود دارد، در مصر، عربستان و عمان نیز زیر عنوان «زار» دیده میشود. مسلمانان و مسیحیان اتیوپی، بر این باور هستند که زار از جمله ارواح خبیثهای است که در رودها و چشمه ها به سر میبرند و گاه در کالبد انسان ها نیز وارد میشوند. انجام پارهای مراسم، به ویژه رقصهای گوناگون، این ارواح را مجبور به ترک کالبد انسان میکند. این کار بیشتر توسط زنی انجام میشود، و مراسم چند شبانه روز به درازا میکشد. رقص همراه با صدای طبلهای کوچک و بزرگ است. در سومالی نیز همین رقص به نام «سار» وجود دارد.
آیینها
مراسم زار
مراسم خاصی که برای بیرون کردن مرض از جسم بیمار اجرا میشود.
مراسم قبله دعا
مراسم دعا برای باریدن باران در زمان خشکسالی برگزار میشود.
مراسم زنبیل گردان
این مراسم برای بچه 18 ماهه یا دو ساله که هنوز راه نیفتاده است، انجام میگیرد.
نوروز
مراسم سال شمسی در کشور ما همیشه توأم با رسمها و آداب خاصی است که تنوع آن بسیار چشمگیر است. نواحی مختلف ایران، همسو با تأثیری که از فرهنگهای مجاور گرفتهاند، این مراسم را که اغلب به جا مانده از دوران باستان است، برگزار میکنند. در منطقه مورد بررسی به نظر میرسد بعلت نزدیکی به خلیج فارس و برگرفتن عناصری از فرهنگ کشورهای عربی مجاور، خصوصأ پس از اسلام، این مراسم خصوصأ نوروز به مرور کمرنگتر شده و کمتر از مناسبتهای مذهبی در یک سال قمری به آن توجه میشود.
چهارشنبه سوری
مراسم شب چهارشنبه سوری عملأ در این منطقه برگزار نمیشود و مردم علیرغم آشنایی با آن و دانستن مناسبت و ارتباط آن با عید نوروز، آن را کمتر مورد توجه قرار میدهند. در روزهای قبل از عید مردم در نواحی مختلف مراسم و آدابی دارند که تحت عناوین مختلفی از قبیل روز دمور، روز نوروزی مرده ها یا روز سفره اموات به چشم میخورد.
روز دمور ruze damur
در شهر رودان، چند روز قبل از آغاز سال جدید، خانوادهها همراه با کودکان و گاه اقوام نزدیک خود به باغهای مجاور شهر، خصوصاً نخلستانها رفته و ضمن صرف ناهار در آنجا به کمک طنابی که از برگ درخت خرما بافته میشود و چیلک chilak نام دارد، تابی به دو درخت خرما میبندند که به آن دمور میگویند. کودکان با آن تا غروب بازی کرده و عصر هنگام همگی به خانههایشان باز میگردند. البته این رسم امروزه کمتر انجام شده ولی در گذشته اکثریت غریب به اتفاق مردم آن را انجام میدادند.
روز نوروزی مردهها
در روستای سیاه مغان مردم یک هفته قبل از عید سفرهای در خانه خود یا به شکل اشتراکی در منزل اقوام یا همسایگان میاندازند که به آن نوروزی مردهها گفته میشود. این سفره که به مناسبت یادبود اموات در آخرین روزهای سال انداخته میشود، شامل غذاهایی است که هر کس به منظور خیرات برای اموات خود ریخته و در آن قرار میدهد. یکی از اصلیترین موادی که جهت خیرات در این سفره گذاشته میشود، خرمای مالیدهای است که از تابستان در مشک بدین منظور ذخیره میشود. این خرما همراه با باقلا پلو یا شیر در این روز صرف میشود. در سفره نوروزی مردهها شیر کیسهای (ماست چکیده) نیز میگذارند. این سفره پیش از این بین ناشتائی و چاشت، بین صبحانه و ناهار، انداخته و مواد آن صرف میشد. اما امروزه بعنوان ناهار خورده میشود. این مراسم در هر روزی غیر از دوشنبه و چهارشنبه قابل اجرا است.
روز سفره اموات
در روستای زیارت پیر چوگان روزی تحت همین عنوان به چشم میخورد. در این روز که ده روز قبل از مراسم آن انجام میشود، هرکس به فرا خور وضعیت مادی و اقتصادیاش برای خیرات اموات خود غذا یا میوه و شیرینی تهیه کرده و تمام روز در خانه خویش مراسم فاتحه و قرآنخوانی برگزار میکند. این مراسم سرانجام با خوردن شام در منزل صاحب خانه پایان میپذیرد.
خانه تکانی
مردم شهر رودان و روستاهای تابع آن، چند روز قبل از آغاز سال نو شروع به خانه تکانی میکنند. البته در بعضی نقاط مانند روستای زیارت مردم خانه تکانی خود را اول پاییز انجام داده و دیگر برای نوروز این کار را نمیکنند. خانه تکانی نوروزی همچون سایر نقاط کشور شامل شستن اشیای قابل شسشوی منزل و نیز گردگیری کلی خانه است.
جشنهای مذهبی
جشنهای مردمان استان هرمزگان به سه دسته جشنهای ملی، خصوصی، محلی و مذهبی تقسیم میشوند. جشنهای مذهبی به همان جشنهای رایج در سراسر کشور در میلاد ائمه معصوم(ع) و مناسبتهای مختلف مذهبی اطلاق میشوند. جشنهای مذهبی تحت عنوان مولودی در استان هرمزگان جشن گرفته میشوند که این آیینها در مسجدها و مهدیهها انجام میشوند. روزهای مولودیخوانی که در جزیره قشم برگزار میشود، به ترتیب تولد حضرت پیامبراکرم (ص)، معراج پیامبر(ص) در شب ٢٧ رجب، عید فطر در اول شوال و عید قربان در دهم ذیحجه هستند. مردم استان هرمزگان پایبند اصول دین اسلام بوده و به همین مناسبت، آداب و رسوم ایشان نیز بیشتر در حول و حوش مراسم مذهبی و برگزاری جشنها و اعیاد دینی قرار میگیرند. رفتن قبله دعا نوعی مراسم بارانخواهی اهالی استان هرمزگان است که از مراسم قدیمی مردم این استان بوده و تاکنون نیز حفظ شده و برای اهالی جنبه تقدس پیدا کرده است. در سالهایی که در استان و به خصوص در جزایری چون قشم؛ بهموقع باران نمیبارد و آب برکهها و چاهها تمام میشود و در دشتها و صحراها، خشکی جای سرسبزی و خرمی را فرا میگیرد و درختها زرد میشوند و کشاورزان قادر به کشت و کار نیستند و حیوانات علوفه و آب نمییابند و انسانها تشنه میمانند، امام جماعت و پیشوای مذهبی قشم که در عین حال مردی با تقوی و پرهیزگار است، به تکاپو افتاده و مقدمات رفتن مردم را به «مصلی» و اجرای مراسم «قبله دعا» فراهم میسازد. این مراسم برای طلب باران است.
زنبیل گردانیدن
رسم زنبیل گردانیدن نیز از آیینهای مرسوم در استان هرمزگان است. در هرمزگان گاهی اتفاق میافتد که بچهای در سن 18 ماهگی یا دو سالگی به اصطلاح محلی پا نگرفته و راه نمیافتد. پدر و مادر طفل، برای راه افتادن بچه خود، یک روز بر و بچههای همسایه را خبر میکنند و فرزند خودشان را در یک زنبیل که با پوشال درخت خرما، درست شده، میگذارند و آن را به دست بچههای همسایه میسپارند تا زنبیل محتوی بچه را به درب حداقل شش خانه ببرند. بچهها با ترتیب خاصی دو طرف زنبیل را گرفته و در حالی که زنبیل را مثل یک تخت روان حرکت میدهند با صدای بلند این عبارت را میخوانند: کندو پا نداره، خیرش بکن به کندو، تا کندو پا بگیره، کندو پا نداره، خیرش بکن ... بعد با همان تشریفات زنبیل را به درب خانههای دیگر میبرند و عبارات بالا را دسته جمعی میخوانند و این کار در حدود دو ساعت طول میکشد، در خاتمه مراسم دوباره زنبیل محتوی بچه را به خانه پدر و مادر طفل برگردانیده و بچه را تحویل میدهند. اهالی عقیده دارند که بعد از انجام چنین مراسمی، طفل پا میگیرد و راه میافتد.
رسم قربانی برای ریزش باران
بر اساس یک رسم قدیمی، همه ساله در استان هرمزگان به خصوص، جزیره قشم برای ریزش به موقع باران و یا ریزش زودتر و بیشتر باران، تعداد قابل توجهی گوسفند قربانی میکنند و گوشت آنها را به صورت خورش درآورده و به همراه برنج بین مستمندان توزیع میکنند. مراسم در بیرون شهر صورت میگیرد و پیش از هر کاری اهالی به خواندن نماز میایستند و سپس گوسفندها را ذبح میکنند، هم زمان با فراهم کردن مراسم قربانی، آب انبارهای خود را که در محل به نام برکه معروف است؛ تخلیه و تمیز کرده و منتظر ریزش باران می مانند.
غذاهای محلی
به سبب ساحلی بودن استان هرمزگان و محدود بودن کشاورزی و دام داری، ماهی و میگو سهم عمدهای در خوراک مردم این استان ایفا میکنند. غذاهای محلی و سنتی از مهمترین جاذبههای اجتماعی به شمار میروند. تقریباً همه خوراکهایی که در این استان تهیه و طبخ میشوند، ریشه در طبع محلی مردمان هرمزگان دارد. انواع قلیه رایجترین غذای محلی استان به شمار میآیند. «قلیه» یک واژه عربی است و مفهوم عام آن نوعی خوراک است که از گوشت درست میکنند. در نواحی ساحلی منظور از قلیه؛ خورش ماهی و میگو است. قلیه انواع مختلفی دارد که قلیه اسفناج، بادنجان، کدو ترش، برنج، به، هویج، پیتی، سغدی، قلیه ماهی، قلیه میگو، کباب میگو، آبگوشت ماهی، شینسیل میگو، دم پخت ماهی، ماهی شکم گرفته، کباب ماهی، ته چین ماهی، ماهی برشته، کوفته ماهی، ماهی شور پلو، عرق گیر ماهی، پلو ماهی، حواری ماهی، ماهی تنوری، گوشت سرخ کرده، ته چین گوشت، کتلت گوشت، کتلت خرچنگ، جریش، مضروبه، برنج مچبوس، مرگوک، رنگینه، سوراغ، مهیاوه، ماموسه و پاکوره از جمله برخی از آن ها هستند. برخی دیگر از انواع غذاها چون: دلمه برنج، دلمه برگ مو، خوراک چغندر، خوراک سیب زمینی، خوراک فاسولیا ، گنمه، دم پخت ماش، خورشت جگر، خورشت گل کلم، خورش کلم پیچ، خورش لوبیا سبز، خورش بادمجان، دال عدس، حلوای عسلی و ... از دیگر غذاهای محلی این منطقه به شمار میآیند.
انتهای پیام/