رویای زندگی لاکچری در آمریکا و اروپا به روایت آمار / وقتی ریال بیشتر از یورو و دلار اثر دارد
به گزارش خبرگزاری آنا؛ در حالی که به لطف دلالان رشد بی رویه قیمت ارز در کشور به نمایشی ناامید کننده برای مردمی که با گرانیها میجنگند به صحنه آورده است، تصویر اینستاگرامی از زندگی در اروپا و امریکا روایتی را نمایش میدهد که در آن افراد سالم و خوشحال در رفاه کامل قرار دارند و برای داشتن هر آرزویی کافی است اراده کنند تا تیتر خلاصی بر روحیه مردمی باشد که با تحریمهای ظالمانه دول غربی در تنگنا قرار گرفتهاند. اما با این حال به نظر میرسد که حقیقت زندگی در غرب نیز چیزی جز این تصاویر اینستاگرامی باشد.
در واقع بر اساس آمارها به نظر میرسد که زندگی با ریال به ظاهر کم ارزش در جمهوری اسلامی ایران بسیار راحت زندگی یورو و دلاری در شهرهای بزرگ اروپا و آمریکایی است. در واقع بر اساس آمار با وجود آن ارزش ریال پایینتر از دلار آمریکا است، اما علاوه بر خدمات درمانی و رفاهی و حمل و نقل عمومی ارزان قیمت و همچنین هزینه سوخت و انرژی تقریبا رایگان شاخص هزینه زندگی در تهران به عنوان گرانترین شهر ایران در محدوده ۵۲ قرار گرفته است و نسبت به نیویورک که در سطح ۱۰۰ واحدی از نظر هزینه زندگی قرار دارد بسیار ارزانتر است.
منظور، مقدار واقعی کالا و خدماتی است که یک فرد میتواند با درآمد خود بخرد، پس از احتساب قیمتها، مالیاتها و هزینههای ضروری زندگی (مسکن، انرژی، حملونقل و غیره)؛ در واقع برای مقایسه بین کشورها معمولاً از شاخصهایی مثل PPP یا استاندارد خرید استفاده میشود، که تا حدی تفاوت سطح قیمتها بین کشورها را تعدیل میکند.اما حتی اگر درآمدی بالا باشد، هزینههای زیاد زندگی و مالیات، بخش قابل توجهی از درآمد صرف هزینههای ضروری میشود و قدرت واقعی مصرف کاهش مییابد.
نقش چالش کیفیت خدمات عمومی
چالش اصلی در این مقایسه این است که کیفیت خدمات عمومی (بهداشت، حملونقل عمومی، تأمین اجتماعی) نقش خیلی مهمی دارد؛ برای مثال، اگر مالیات بالاست، اما خدمات عمومی وسیع ارائه میشود، بسته کل (مالیات + خدمات) ممکن است در نگاه کلی به نفع شهروند باشد.در ایران نرخ مالیات برای افرادی که تا ۵ برابر میزان درآمد مشمول معافیت، درآمد دارند ۱۰درصد است. نرخ مالیات برای بیش از این سطح ۲۰درصد است، اما در واقع معافیتهای بیشماری برای مالیات به خصوص برای کارآفرینان و صنعت گران و تامین کنندگان اقلام ضروری وجود دارد.
باید توجه داشت در کشوری مانند آلمان که متوسط درآمد حدود ۴۵،۰۰۰ یورو است، تنها مالیاتهای مستقیم تا ۴۲ درصد درآمد افراد را به خود اختصاص میدهد. بر اساس گزارش گفکی (GfK) اروپا، در سال ۲۰۲۴ متوسط قدرت خرید در اروپا به ۱۸،۷۶۸ یورو در سال رسیده است. این نشان میدهد که در سطح کلی، بخشی از رشد درآمدها توانستهاند با تورم و افزایش قیمتها هماهنگ شوند، اما تفاوتهای منطقهای بسیار زیاد است.
یکی از بزرگترین چالشها همین ناهمسانیهاست. کشورهایی مثل لوکزامبورگ، سوئیس و لیختناشتاین قدرت خرید بسیار بالاتری نسبت به میانگین اروپا دارند؛ از سوی دیگر، کشورهایی با درآمد پایینتر یا هزینههای بالاتر زندگی با چالشهای جدی مواجهاند؛ مثلاً قیمت مسکن، انرژی و مالیات سنگین برای سطح درآمد پایینتر میتواند قدرت خرید را به شدت تضعیف کند.
مالیات های سنگین و اختلاف درآمدی بسیار عمیق در اروپا
با وجود اختلاف درآمدی بسیار عمیق در اروپا، اما همچنان مالیات مستقیم تنها مالیاتی که بر درآمدها اعمال میشود؛ بلکه مالیات بر ارزش افزوده در اروپا یکی از ابزارهای درآمدزایی دولتهاست و در بسیاری از کشورها درصدی بین ۲۰درصد تا حتی ۲۷درصد دارد. این آمار به این معناست که تنها تعرفه مالیاتی میتواند بیش از ۵۰ درصد درآمد اروپاییان ببلعد.
دراین میان همچنان اختلاف شدید در درآمد و هزینههای کمرشکن تامین مسکن نیز در میان تنگنای اقتصادی خانوارها جولان میدهند. به عنوان مثال در فرانسه با درآمد متوسط حدود ۳۸ هزار یورو در سال است؛ در واقع فرانسویها ۷ هزار یورو کمتر از آلمانی درآمد دارند، اما همچنان بیش از ۲۰ درصد درآمد خود تنها برای مالیات صرف میکنند.
نرخ بالای تامین مسکن در پاریس بزرگترین شهر پاریس موجب شده است که این شهر با شاخص قدرت خرید ۶۵ تبدیل به کابوسی فلاکت بار برای ساکنان آن شود. پس از آن نیز ساکنان مارسی و لیون با شاخص قدرت خرید ۷۵ و ۷۸ اگر نتوانند بیش از میزان متوسط درآمد کسب کنند، در لبه فلاکت قرار گرفتهاند.
در سوئد نیز با وجود درآمد متوسط ۴۰ هزار یورویی در سال هزینه مسکن و خرید خدمات وحشتناک و مالیاتهای تا ۴۰ درصد مردم شهرهایی مانند استکهلم را در لبه پرتگاه قرار داده و مردم این شهر با شاخص قدرت خرید ۷۲ در آستانه سقوط به طبقه فقیر قرار گرفتهاند و مردمی با درآمد سرانه پایین به هیچ وجه قادر به تامین حداقلهای زندگی از جمله مسکن نخواهند بود.
اما اسفناکترین وضعیت از لحاظ قدرت خرید متعلق به لندن با شاخص ۶۰ واحدی است؛ در واقع مالیات بر درآمد در این شهر تا حدود ۴۵درصد، مالیات بر ارزش افزوده ۲۰درصد است و لندن یکی از گرانترین شهرهاست و فشار بر متوسطها بسیار زیاد است. تجمیع این شرایط موجب شده است که طبقه متوسط در این شهر با زیستی بسیار سخت مواجه شوند و کم درآمدها نیز چاره جز کارتن خوابی نداشته باشند.
آمریکا؛ کابوسی واقعی برای کم درآمدها
در رسانه درآمد متوسط برای آمریکا حدود ۸۳ هزار دلار در سال عنوان میشود، اما چیزی که گفته نمیشود هزینههای وحشتناک زندگی در اکثر شهرهای بزرگ آمریکا است. بر اساس آمار درآمد خانوارها در سال ۲۰۲۴ تنها ۱.۳ درصد افزایش یافته است، اما از نظر آماری این تغییر به معنای هیچ است. در همین حال بر اساس آمارها با وجود آن که هزینه خدمات درمانی در آمریکا تقریبا از تمام جهان بیشتر است؛ بیش از ۸ درصد جمعیت آمریکا در سال ۲۰۲۴ در هیچ مقطعی از سال تحت پوشش بیمه درمانی نبودهاند.
با وجود این شرایط شرکت یونایتدهلس طی اعلامیه اعلام کرده است که تا سال ۲۰۲۶ بیش از ۱۰۰ طرح حمایتی را لغو خواهد کرد که بیش از پیش بر هزینههای درمانی در سراسر ایالت متحده خواهد افزود.
هزینههای وحشتناک مسکن در آمریکا
در فصل دوم سال ۲۰۲۵، هزینه متوسط مالکیت خانه (شامل پرداخت وام، مالیات و نگهداری) ماهیانه ۴ هزار و ۶۴۳دلار بوده است، اما برای کسانی است که خانهای برای خود دارند و متوسط اجاره بها در ایالت متحده ۲ هزار و ۸۰۰ دلار در هر ماه است و در شهرهای بزرگ مثل نیویورک به ۵ هزار و ۷۰۰ دلار در ماه نیز میرسد.
در حقیقت آمریکاییها بیش از ۴۰ درصد درآمد خود را صرف هزینههای مسکن میکنند. فقط ۱۲.۷درصد از مستأجران آمریکایی میتوانند خانهای با قیمت متوسط را خریداری کنند، که نسبت به ۱۷درصد در سال ۲۰۱۹ کاهش یافته است. در واقع این آمار به این معنی است که کسانی که در آمریکا مستاجر هستند باید آرزوی خانه دار شدن را نیز به فراموشی بسپرند.
مالیاتهای عجیب و غریب در فضایی ابهام آلود
قوانین سختگیرانه مالیاتی با روشهای مختلفی در جریان است و هرگونه فرار از مالیات ستانی عواقب ترسناکی از جمله محکومیت به حبسهای طولانی مدت و حتی مصادره اموال را به همراه دارد. هر آمریکایی به طور متوسط تا حدود ۱۳ درصد از درآمد خود را به مالیاتهای ایالتی اختصاص میدهد. همچنین مالیاتهای فدرال نیز برای هر فردی که بیش از ۶۱ هزار دلار در سال درآمد داشته باشد اعمال خواهد شد.
با این احتساب آمریکاییها هر ماه باید درصدی بیش از درآمد خود و یا حداقل بخش اعظم درآمد خود را برای مسکن و مالیات صرف کنند و صرف نظر از هزینههای ضروری مانند خوراک، سلامتی، و حمل و نقل هیچ امیدی برای پس انداز و رشد مالی نداشته باشند. همین موضوع سبب شده است که در اکثر خانوادهها تمام اعضا مشغول کار باشند و حتی تحصیل تبدیل به عملی لاکچری شود؛ همچنین استفاده از خانههای اشتراکی گستردگی قابل توجهی دارد.
به گزارش آنا، در حالی که رشد بی رویه نرخ ارز در ایران، سایهای ناامیدکننده بر زندگی مردم افکنده و تصاویر لوکس اروپایی-آمریکایی تضاد بیشتری ایجاد کرده است، یک واقعیت آماری حیرتآور خودنمایی میکند: با وجود ارزش اسمی ریال، شاخص هزینه زندگی در تهران بسیار پایینتر از شهرهای بزرگ غربی مانند نیویورک است. این تحلیل با بررسی ابزارهایی نظیر برابری قدرت خرید نشان میدهد که هزینههای سنگین مسکن، انرژی تقریباً رایگان در ایران و مالیاتهای مستقیم تا ۴۲ درصد در آلمان و مالیات بر ارزش افزوده تا ۲۷ درصد در اروپا، شاید زیستن با «یورو» را برای طبقه متوسط غرب سختتر از «ریال» برای شهروندان تهرانی کرده است.
انتهای پیام/


