مجوز اکران فیلم مستهجن در سینمای ایران صادر شد؛ فقط به یک شرط!/ سازمان سینمایی به خواب زمستانی رفته یا خودش را به خواب زده؟
به گزارش خبرنگار حوزه سینمایی گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، از حواشی مربوط به اکران فیلم «رحمان 1400» بیش از هفت ماه میگذرد. فیلمی که با داشتن دیالوگها و سکانسهای خارج از عرف و مغایر با شئون اخلاقی و اسلامی، نوروز امسال روی پرده رفت و پس از گذشت حدود یک ماه از اکران (!) مشخص شد که نسخه روی پرده با نسخهای که برای نمایش مجوز گرفته است، مغایرت دارد.
اگرچه در آن روزها سازمان سینمایی وارد عمل و مانع از ادامه اکران این فیلم شد، اما این اقدام پسینی و به نوعی «نوشداروی پس از مرگ سهراب» نتوانست کوتاهی این نهاد فرهنگی را توجیه کند. نهادی که نماینده دولت جمهوری اسلامی ایران در تولید و توزیع محصولات سینمایی و تصویری است. هنوز هم سازمان سینمایی پاسخ مناسبی برای این ضعف و نمایش فیلمی با انبوهی از واژگان و شوخیهای رکیک و غیراخلاقی به افکار عمومی ارائه نکرده است.
اما جدیدترین دستهگل به آبداده شده از سازمان سینمایی تحت مدیریت حسین انتظامی را باید در اثر دیگری جستجو کرد که از نیمه آبانماه بر پرده سینما رفته است. «سمفونی نهم» فیلمی به کارگردانی محمدرضا هنرمند و تهیهکنندگی «زینب تقوایی» که اکران آن اتفاقاً با تبلیغات تلویزیونی گستردهای نیز همراه شده است. حمید فرخنژاد، ساره بیات، محمدرضا فروتن، پژمان بازغی، مهرداد صدیقیان و علیرضا کمالی بازیگران این فیلم هستند که سال گذشته و در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر نیز به نمایش در آمد.
یک ملکالموت بدشانس در آستانه بازنشستگی
داستان «سمفونی نهم» از زبان یک ملکالموت (حمید فرخنژاد) روایت میشود. این «ملکالموت» یکی از چندین کارگزار عزرائیل (فرشته مرگ) است که به گفته خود از 2 هزار و 600 سال پیش و در جریان جنگهای امپراتوری کوروش هخامنشی کار خود را آغاز کرده و در آستانه بازنشستگی فقط باید دو نفر دیگر را روانه جهان باقی کند.
اولین نفر مردی به نام «بردیا» است که زیر عمل جراحی فوت میکند؛ عملی که جراح آن، همسرش راحیل (ساره بیات) است. راحیل بعد از این اتفاق به دنبال این است که پیکر همسرش را مطابق وصیت او در زادگاهش (یکی از روستاهای منطقه سیرچ کرمان) به خاک بسپارد. به همین منظور، بدون هماهنگی با اطرافیان و خانواده همسرش جنازه او را در صندوقعقب اتومبیل گذاشته و به جاده میزند. دراینبین و در مسیر رسیدن به روستای زادگاه همسرش با ملکالموت همسفر میشود.
داستان «سمفونی نهم» از زبان یک ملکالموت (حمید فرخ نژاد) روایت میشود.
«کامبیز» برادر بردیا (محمدرضا فروتن) که سرهنگ اداره آگاهی است، مخالف این اقدام راحیل است و مقدمات دفن همراه با تشریفات مرسوم برادرش را فراهم آورده که البته با این کار همسر برادرش، غافلگیر و بهشدت عصبانی شده و برای بازگرداندن جنازه برادر به دنبال راحیل میرود.
تماشاگر از ابتدای فیلم چگونگی قبض روح تعدادی از مشاهیر تاریخی توسط ملکالموت را از زبان خود او میشنود.کوروش، بردیا (پسر کوروش که به دست برادرش کمبوجیه کشته میشود)، رابعه بنت کعب (نخستین شاعر زن پارسیگوی نیمه اول قرن چهارم ه.ق)، امیرکبیر، آدولف هیتلر و نامزدش تعدادی از چهرههایی هستند که ملکالموت در دوران کاری خود وظیفه قبض روح آنها را به عهده داشته است.
فارغ از برخی ایرادات تاریخی (چه در فرم و چه در محتوا) که شاید بتوان به بهانه قالب فانتزی اثر تا اندازهای آن را توجیه کرد، ناهمخوانی آشکار روایت «سمفونی نهم» از مفهوم مرگ و کارگزاران الهی آن، با آیات و روایات جای بحث فراوانی دارد. حتی اگر چشم بر تصویر عجیب و غریب این فیلم از ملکالموت ببندیم، نمیتوان از نقض آشکار «تأخیر نداشتن اجل حتی برای یک لحظه» که نص صریح قرآن کریم است بهراحتی عبور کرد؛ ملکالموت اذعان میکند که به خاطر رسیدن راحیل به آرزویش (و در واقع به خاطر علاقهای که بین او و راحیل شکل گرفته) میتواند از این قانون الهی تخطی کرده و البته پیامدهای آن را نیز در درگاه الهی تحمل کند.
نمایش بیحیایی بر پرده نقرهای!
ایرادات اعتقادی و محتوایی فیلم بسیار است و نقد و موشکافی آن فرصت مجزایی میطلبد، اما آن چه در جریان تماشای این فیلم باعث تعجب و البته تأسف بسیار است به یکی از سکانسهای آن باز میگردد. جایی که در نهایت وقاحت، معاشقه هیتلر و نامزدش «اوا براون» لحظاتی پیش از خودکشی به تصویر کشیده میشود.
اگر چه با کات خوردن تصویر هیتلر و نامزدش به چهره ملکالموت این صحنه به شکل مستقیم به نمایش در نمیآید، اما صدای روی تصویر و واکنش صورت فرشته مرگ، این معاشقه را به شکلی آشکار به ذهن بیننده تداعی میکند. ضمن این که چند لحظه بعد و در همین صحنه، نامزد هیتلر در واکنش به ادعای ملکالموت که از بیاحساس بودن خود میگوید، واژهای نامناسب را به زبان میآورد.
این سکانس در نسخه نمایش دادهشده در جشنواره فجر نیز وجود داشت و اگرچه در هیاهوی آن روزهای جشنواره چندان به آن پرداخته نشد، اما پیشبینی میشد که برای اکران عمومی و با دخالت معاونت نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی حتماً حذف خواهد شد.اما مشاهدات خبرنگار خبرگزاری آنا در تماشای مجدد این فیلم در اکران عمومی نشان میدهد که این اتفاق نیفتاده و «سمفونی نهم» بدون هیچ ردهبندی سنی و با وجود این سکانس به نمایش در آمده است .
نکته قابل تأمل و تألم اینجاست که حذف این صحنه هیچ آسیبی به کلیت فیلم و حتی بخش مربوط به داستان مرگ هیتلر و نامزدش نمیزد. به عبارت دیگر، تماشاگر علاوه بر پیشینه ذهنی که از این داستان تاریخی داشت، کاملاً به رابطه این دو شخصیت پیبرده و نیازی به دیدن این صحنه اروتیک با چاشنی عشوهگری «مارین ون هولک» بازیگر هلندی فیلم نداشت!
حذف این سکانس هیچ آسیبی به کلیت فیلم و حتی بخش مربوط به داستان مرگ هیتلر و نامزدش نمیزند.
به این ترتیب حتی استدلال برخی فیلمسازان که در برخی موارد قبلی، جرح و تعدیل در فیلم را عامل آسیبزدن به کلیت داستان و مفهوم فیلم می دانستند نیز مردود است. وضعیتی که در جدیدترین نمونه، برای فیلم «خانه پدری» رخ داد. کیانوش عیاری کارگردان این فیلم، معتقد بود که حذف صحنه خشن مورد بحث عملاً فیلم را بیاثر و بیمعنا میسازد. این ادعا هم البته در جای خود قابل نقد است اما موضوع این است که سکانس جنجالی «سمفونی نهم» حتی نمیتواند در این زمینه هم مدعی باشد.
غفلت سازمان سینمایی از یک تخلف آشکار اخلاقی
حال پرسش روشن این است که ناظران و کارگزاران سازمان سینمایی به عنوان نهاد متولی در ارائه مجوز اکران، چگونه از این صحنه آشکار که در غیراخلاقی بودن آن هیچ شبههای نیست، چشمپوشی کردند. آیا حذف این سکانس پیش از اکران عمومی، برای آقایان کار سخت و هزینهزایی بود؟ اینجا دیگر با یک تخلف اخلاقی آشکار روبهرو هستیم که با هیچ توجیه و استدلالی قابل درک و اغماض نیست و نمی توان آن را به یک سلیقه فکری یا سیاسی تنزل داد.
حال باید منتظر ماند و دید که سازمان سینمایی چگونه به این تخلف آشکار واکنش نشان میدهند. آیا با پذیرش، اصلاح و البته تلاش عملی برای نظارت قویتر راه تکرار بر خطر میبندند و یا باز هم از سیاست بازی با واژگان و توجیهات دیپلماتیک و راهبرد «نسوختن سیخ و کباب» بهره خواهند گرفت.
انتهای پیام/4104/پ
انتهای پیام/