کودکان و «اقتصاد توجه»: وقتی زمان و ذهن کودک کالای تجاری میشود
به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، محمدمهدی سیدناصری حقوقدان، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان دریادداشتی با عنوان «کودکان و «اقتصاد توجه»: وقتی زمان و ذهن کودک کالای تجاری میشود» که در اختیار خبرگزاری آنا قرار داد چنین نوشت:
جهان امروز نه با نفت و طلا، بلکه با «توجه» اداره میشود. اقتصاد دیجیتال، ارزشمندترین منبع خود را نه در منابع طبیعی، بلکه در تمرکز و زمان انسان یافته است. در این میان، کودکان ــ بهعنوان آسیبپذیرترین گروه اجتماعی ــ در خط مقدم این بازار نوین قرار گرفتهاند. بازیهای آنلاین، شبکههای اجتماعی و تبلیغات هوشمند، ذهن و نگاه کودک را به کالایی سودآور برای شرکتهای فناوری و صنایع تبلیغاتی بدل کردهاند. پرسش بنیادین این است: آیا جامعه جهانی اجازه دارد نسل آینده را به بازار مصرف بیپایان اقتصاد توجه بسپارد، یا باید حق بنیادین کودکان بر فراغت، آرامش روانی و رشد سالم را بهعنوان خط قرمز غیرقابل معامله پاس بدارد؟
اقتصاد توجه و کودکان: یک بازتعریف
۱. مفهوم اقتصاد توجه: در دنیای دیجیتال، ارزش نه از طریق تولید کالا، بلکه از طریق جذب و نگهداشت نگاه و زمان کاربران ایجاد میشود. هر ثانیهای که کودک در یک اپلیکیشن یا بازی آنلاین صرف میکند، به سود مالی برای شرکتها تبدیل میشود.
۲. کودکان بهعنوان مصرفکنندگان ناخواسته: برخلاف بزرگسالان، کودکان هنوز فاقد توانایی تشخیص تبلیغ از محتوا، و سرگرمی از فریب تجاری هستند. این آسیبپذیری، آنها را به مشتریان «ایدهآل» برای اقتصاد توجه بدل میکند.
۳. حذف مرز میان بازی و تبلیغ: بسیاری از بازیها و برنامهها بهگونهای طراحی شدهاند که تبلیغات و خریدهای درونبرنامهای، بخشی طبیعی از تجربه کودک به نظر برسند.
سازوکارهای تجاریسازی ذهن کودک چگونه است؟
۱. تبلیغات پنهان: از طریق اینفلوئنسرهای کودک، ویدئوهای یوتیوب یا محتوای به ظاهر آموزشی، پیامهای تجاری بدون آگاهی والدین به کودکان منتقل میشود.
۲. طراحی اعتیادآور بازیها: مکانیزمهای «پاداش فوری» و «مرحلههای بیپایان» کودکان را ساعتها درگیر میکنند و چرخه طبیعی خواب، استراحت و بازی آزاد را مختل میسازند.
۳. شبکههای اجتماعی و الگوریتمها: محتوای بیپایان و شخصیسازیشده، کودکان را در «حباب توجه» نگه میدارد و توانایی تمرکز بلندمدت و تخیل آزاد را کاهش میدهد.
پیامدهای فرهنگی و روانی این موضوع چیست؟
۱. فرسایش زمان آزاد: حق کودک بر بازی آزاد، تعامل اجتماعی و ارتباط با طبیعت تحت فشار اقتصاد توجه نادیده گرفته میشود.
۲. آسیب به سلامت روان: اضطراب، اعتیاد دیجیتال، بیخوابی و کاهش توان تمرکز از پیامدهای مستقیم این روند است.
۳. تغییر الگوهای فرهنگی: کودکان بهجای تجربههای واقعی، با الگوهای مصرفگرایانهای بزرگ میشوند که ذهن آنان را از همان ابتدا به «بازار» پیوند میزند.
ابعاد حقوقی و بینالمللی آن چگونه است؟
۱. کنوانسیون حقوق کودک: مادهی ۱۷ بر حق کودکان در دسترسی به اطلاعات مفید و محافظت در برابر محتوای زیانبار تأکید دارد.
۲. حق بر فراغت و بازی (مادهی ۳۱): در اقتصاد توجه، این حق به شکلی خاموش و سیستماتیک نقض میشود.
۳. اصل مصالح عالیه کودک: شرکتها و حتی دولتها موظفاند در هر تصمیمی منافع کودک را مقدم بدانند، اما سود اقتصادی اغلب بر این اصل غلبه میکند.
راهکارهای سیاستی و حقوقی
۱. قانونگذاری برای تبلیغات پنهان: الزام به شفافسازی محتوای تجاری و ممنوعیت تبلیغات هدفمند برای کودکان.
۲. طراحی مسئولانه بازیها و اپلیکیشنها: اعمال محدودیتهای زمانی و حذف سازوکارهای اعتیادآور در پلتفرمهای کودکمحور.
۳. آموزش سواد رسانهای: توانمندسازی کودکان و والدین برای تشخیص محتوای تبلیغاتی و مدیریت زمان دیجیتال.
۴. ایجاد نهادهای نظارتی: نظارت بر صنایع بازی و شبکههای اجتماعی با معیارهای حقوق کودک.
۵. احیای فرهنگ فراغت واقعی: حمایت از فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی که زمان آزاد و تعامل انسانی را جایگزین مصرف دیجیتال کنند.
اقتصاد توجه، در ظاهر تنها صنعتی نوین است؛ اما در عمل، به بازاری جهانی برای خرید و فروش «زمان و ذهن کودکان» بدل شده است. در این ساختار، کودکان نه شهروندان آینده، بلکه «مصرفکنندگان کوچک» تلقی میشوند. اگر جامعه بینالمللی و سیاستگذاران ملی اقدامی فوری برای تنظیمگری این فضا انجام ندهند، ما با نسلی مواجه خواهیم شد که در کودکی فرصت فراغت، آرامش روانی و تجربه زیسته انسانی را از دست داده است. دفاع از حق کودکان در برابر اقتصاد توجه، صرفاً یک ضرورت فرهنگی یا اخلاقی نیست؛ بلکه آزمونی بنیادین برای مشروعیت نظام حقوقی و انسانی امروز است. آینده نسلها در گروی آن است که «توجه کودک» نه کالایی برای فروش، بلکه حقی غیرقابل معامله دانسته شود.
انتهای پیام/


