مکانیسم ماشه یا مکانیسم ناکارآمدی!/ لزوم ریشهیابی بحران صنعت لوازم خانگی ایران
احسان فدایی، در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری آنا، در خصوص تأثیر روانی و عملیاتی فعال شدن مکانیسم ماشه، بر فضای کسبوکار، گفت: صنعت لوازم خانگی ایران، با وجود سالها فعالیت و ظرفیتهای بالقوه، در حال حاضر با چالشهای جدی و عمیقی روبهرو است. در حالی که برخی گمان میکنند مشکلات این صنعت ریشه در تحریمهای خارجی و فشارهای بینالمللی، از جمله احتمال فعال شدن مکانیسم ماشه، دارد، تحلیلهای کارشناسی نشان میدهد که ریشههای اصلی این بحران، به مراتب عمیقتر و داخلیتر هستند.
کارشناس صنعت لوازم خانگی، افزود: اما در مورد صنعت لوازم خانگی ایران، قضیه بسیار متفاوت است. ما متأسفانه، پیش از هرگونه فشاری از سوی مکانیسم ماشه یا سایر تحریمهای خارجی، سالهاست که درگیر یک بحران عمیق و ساختاری هستیم که توان تولید و پویایی این صنعت را به شدت کاهش داده است.
بیش از ۱۶۰۰ مجوز برای واحدهای مستقل تولید لوازم خانگی صادر شده
فدایی در پاسخ به این سوال که این بحران ساختاری که به آن اشاره کردید، ابعادش چیست و چگونه خود را نشان میدهد؟گفت: یکی از اصلیترین دلایل این بحران، صدور مجوزهای بیرویه و غیرکارشناسی است. تصور کنید بیش از ۱۶۰۰ مجوز برای واحدهای مستقل تولید لوازم خانگی صادر شده است. این حجم عظیم از مجوزها، بدون در نظر گرفتن محدودیتهای منابع کشور، ظرفیتهای واقعی تولید، و مهمتر از همه، مقیاس اقتصادی مورد نیاز برای رقابت پایدار، صادر شده است. رویکرد غالب، نگاهی صرفاً کمیگرایانه به آمار بوده است.
وی افزود: نتیجه مستقیم این سیاست، افت شدید بهرهوری است. ضریب عملیاتی فعلی صنعت ما حدود ۲۰ درصد است. این یعنی از مجموع ظرفیت تولیدی که ایجاد شده، تنها یک پناهم آن فعال است. در حالی که استانداردهای جهانی، مانند آنچه که توسط مککنزی تعریف شده، ضریب عملیاتی بالای ۸۰ درصد را برای یک صنعت کارآمد و پایدار، لازم میدانند. به عبارت دیگر، حدود ۸۰ درصد ظرفیت ایجاد شده، عملاً بلااستفاده مانده است. این وضعیت، مستقیماً حاصل سالها سیاستگذاری غلط و عدم توجه به توانمندیهای واقعی کشور است.
کارشناس صنعت لوازم خانگی، تاکید کرد: متأسفانه، بخش عمدهای از این مجوزها به واحدهای انتهایی زنجیره تولید، یعنی صرفاً مونتاژکاران، اختصاص یافته است. بسیاری از این واحدها، زنجیره تولید را تکمیل نمیکنند و توانایی تولید قطعات اساسی یا مواد اولیه را ندارند. این وابستگی به مونتاژ، خود به تنهایی یک ضعف ساختاری محسوب میشود.
وی افزود: مشکل اصلی دیگر، فقدان مقیاس اقتصادی است. بسیاری از این واحدهای تولیدی، بنگاههای کوچک و متوسط (SME) هستند. با توجه به حاشیه سود پایین و عدم تولید در مقیاس اقتصادی، توانایی رقابت، ادامه فعالیت یا حتی سرمایهگذاری برای افزایش عمق ساخت داخل را از دست دادهاند. مقیاس اقتصادی، کلید بقا و توسعه در این صنعت است.
این وضعیت چه حلقههای معیوبی را در صنعت ایجاد کرده است؟
فدایی با اشاره به اینکه یکی از چالشهای جدی، رفتار مونتاژکاران با سهمیههای مواد اولیه است، گفت: این واحدها، سهمیه مواد اولیه خود (مانند محصولات پتروشیمی، فولاد و قطعات SKD) را که با ارز دولتی یا شرایط ویژه دریافت میکنند، به جای استفاده در خط تولید، در بازار آزاد به فروش میرسانند.
وی افزود: این اقدام، مستقیماً باعث افزایش قیمت مواد اولیه و قطعات برای تولیدکنندگان واقعی میشود. در نتیجه، هزینه تمام شده تولید افزایش یافته و قدرت رقابت از تولیدکننده سلب میشود. این یک چرخه معیوب است که در آن، سیاستگذاری اشتباه، منجر به ناکارآمدی واحدهای مونتاژ و دلالی در بازار آزاد شده و در نهایت، به ضرر کل صنعت تمام میشود.
سیاستگذاریهای غلط و پیامدهای کلانی که برای اقتصاد کشور دارد
کارشناس صنعت لوازم خانگی، بااشاره به اینکه سیاستگذاریهای غلط و پیامدهای کلانی که برای اقتصاد کشور دار، گفت: پیامدها در این وضعیت بسیار گسترده است. اولاً، سرمایههای عظیمی از کشور در صنایعی که توجیه اقتصادی ندارند، رسوب کرده است. ثانیاً، این سیاستگذاریها بدون نگاه کارشناسی عمیق به ظرفیتهای داخلی، شرایط مبادلات بینالمللی و منطقهای، صورت گرفته است. ثالثاً، هدف اصلی از صدور مجوزها، عمدتاً افزایش آمار و نمایش فعالیت بوده، نه ایجاد یک صنعت مولد و پایدار. در واقع، ما شاهد تکرار اشتباهات و عدم درسآموزی از گذشته هستیم.
انتهای پیام/


