تهدید مرجعیت؛ لافی که دودمان استعمار را بر باد میدهد

خبرگزاری آنا- علی رحمانی: بر هیچ یک از تاریخپژوهان پوشیده نیست که کشور پادشاهی انگلستان همواره مدعی داشتن یکی از قدیمیترین و موفقترین سرویسهای اطلاعاتی-امنیتی در سطح جهان است. اهمیت این نکته نزد ملل غربی و اروپایی به قدری است که شخصیتی همچون ژنرال گاردان فرانسوی در مقدمهای که بر خاطرات خود نگاشته به آن اذعان میکند. با دمیده شدن سپیده دم قرن بیستم و افول اقتدار استعمارگرانه انگلستان، این کشور تجربیات استعماری خود را به ویژه در زمینه برخورد با ادیان و مذاهب گوناگون در مشرق زمین در اختیار قدرت نوظهور جدید یعنی آمریکا قرار داد تا به دلیل اشتراکات نژادی و تمدنی بین دو ملت آنگلوساکسون، واشنگتن از تجارب دوست دیرین خود در زمینه مقابله با مذاهب پویا در سراسر جهان منتفع شود. اما با تمام خدمات انگلیس به ابرقدرت بزرگتر از خود در اردوگاه غرب، به نظر میرسد همچنان که «ادوارد سعید» در یکی از آثار خود میگوید: «کلیت غرب از درک تمدن شرقی-اسلامی به مفهوم دقیق کلمه ناتوان بوده است.»
در ادامه به برخی از جنبههای این برداشت غلط در حوزه درک جایگاه رفیع مرجعیت در جهان تشیع به عنوان نوک پیکان مقابله با غرب خواهیم پرداخت.
عدم درک مرجعیت شیعه به عنوان رقیب تاریخی و تلاش ناکام برای نفوذ در حوزههای علمیه
با تورقی در کتاب جنجالی خاطرات «مستر همفر» (جاسوس انگلیس در ممالک عثمانی)، میتوان به این حقیقت پی برد که انگلستان از قرن نوزدهم میلادی به این طرف (به دلیل پویایی ذاتی مذهب حقه تشیع)، برای خلاصی از دست مرجعیت شیعه به عنوان قویترین رقیب خود در مناطق شیعه نشین، تاکتیک نفوذ در حوزههای علمیه را (به جای تمرکز روی تقویت نحلههای انحرافی مانند آنچه در خصوص وهابیت اتفاق افتاد)، به عنوان عنصری مؤثر برضد مذهب راستین تشیع به کار برد. شاید بتوان مهترین علت این تفاوت تاکتیک در برخورد با مذاهب اسلامی را حضور نهاد قدرتمند و محبوب مرجعیت به عنوان مرکز فرماندهی شیعه در طول تاریخ عصر غیبت کبری دانست.
صدالبته ناگفته نماند که علمای آگاه شیعه همچون مرحوم آیت الله العظمی «سید کاظم طباطبایی یزدی» (ره)، «آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی» و دیگران با موفقیت به مقابله با این راهبرد استعماری پرداختند و تلاش انگلیس و پس از آن آمریکا را برای نفوذ در ساختار حوزههای علمیه با ناکامی مواجه ساختند.
پیروزی انقلاب و تقابل آشکار استعمار با مرجعیت شیعه
با اوج گیری نهضت اسلام سیاسی به رهبری امام خمینی (ره) در ایران به عنوان قلب جهان تشیع، تقابل آمریکا و متحدانش با مرجعیت شیعی آشکارتر شد و جنبه امنیتی-نظامی به خود گرفت. کلید خوردن استراتژی مهار ایران به وسیله جنگ با عراق، ایجاد بحران در کشورهای همسایه ایران و حمایت از انواع گروهکهای تروریستی در کنار تلاش برای فرقهسازیهای گوناگون (نظیر تولید فرقههای مذهبی مختلف در محیط عراق پس از صدام)، گوشهای از تلاشهای آشکار و پنهان آمریکا برای درافتادن با مرجعیت شیعه در عراق و ایران است. در این بین، نباید تلاشهای متعدد برای حذف فیزیکی علمای مشهور شیعه (نظیر ترور شهید سیدحسن مدرس و یا ترور مظلومانه آیت الله سید محمدباقر حکیم) را با دستان جاهل و خونآلود گروهکهای تروریستی و حاکمان ظلم و جور از یاد برد.
با این وجود، آنچه از اهمیت رو به تزایدی در خصوص این رویارویی آشکار برخوردار است، این است که در مقابل فناوری ویرانگر و به ظاهر پیشرفته غرب و متحدانش، مرجعیت ریشهدار و با سابقه شیعه سلاح برنده حمایت مردمی و تکیه بر افکار عمومی را در اختیار دارد که در صورت ترکیب با آموزههای تأثیرگذاری همچون شهادت طلبی و لزوم مبارزه با استعمار و استبداد میتواند همچون برهههایی نظیر انقلاب ۱۹۲۰ م در عراق، انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ۸ ساله در ایران و پیروزی حزبالله لبنان بر رژیم صهیونیستی در جنگ ۳۳ روزه، برای منافع غرب و متحدانش عواقب مرگباری را به همراه داشته باشد.
این حماقت گردن ترامپ را خواهد شکست!
با عملی شدن تصمیم ابلهانه ترامپ و ناتانیاهو مبنی بر اجرای یک عملیات ترکیبی و غافلگیرانه برای حمله به ایران، رئیسجمهور آمریکا با سَری پر از باده غرور و سرمستی، به طرز وقیحانهای در پیامرسان توئیتر، پیامی تهدید آمیز خطاب به به مقام معظم رهبری (مدظله العالی) منتشر کرد؛ غافل از این که با توجه به جایگاه علمی، دینی و سیاسی مقام معظم رهبری در سطح جهان تشیع و عالم اسلام، صرف مطرح کردن چنین تهدیدی از سوی یک سیاستمدار مانند دونالد ترامپ علاوه بر این که ممکن است حیات بسیاری از نظامیان و عناصر اطلاعاتی-امنیتی آمریکا در منطقه و جهان را با خطر جدی مواجه کند؛ با توجه به موج نوپدید و فزاینده اسلامگرایی در آمریکا و اروپا میتواند لطمهای جدی به اعتبار و حیثیت ترامپ و حزب جمهوریخواه وارد آورد؛ واقعیتی که با شکستن گردنِ کلفت فرد مغروری چون ترامپ، قابلیت بر باد دادن دودمان استعمار به مفهوم مدرن کلمه را نیز دارد.
انتهای پیام/