سجده در مسجدالأقصی

سجده در مسجدالأقصی
آه که چه‌قدر زیباست برای رسیدن به این لحظه شب و روز حضرت حق را به مقام ربوبیت سوگند یاد کنی که رسیدن به این جایگاه را نصیبت گرداند.

خبرگزاری آنا؛ آه که چه‌قدر زیباست در خون غلطیدن برای معشوق.

آه که چه‌قدر زیباست یک عمر خود را برای این لحظه آماده کردن.

آه که چه‌قدر زیباست برای رسیدن به این لحظه شب و روز حضرت حق را به مقام ربوبیت سوگند یاد کنی که رسیدن به این جایگاه را نصیبت گرداند.

و چه زیباتر است در این لحظه امام و اربابت، حضرت اباعبدالله الحسین، را به همراه اهل بیت عصمت و طهارت و تمام شهدای راه حق ملاقات کنی که همگی منتظر باشند تا به آنها بپیوندی.

و چه آتشی به جانت زده می‌شود که مرگت فرا رسد و تو شهید نشده باشی.

در آن لحظات دیگر چه کاری از دستت برمی‌آید؟ در آن لحظات بزرگ‌ترین ضرر زندگی خود را متحمل شده‌ای؟

به راستی که شهادت یک انتخاب است و صاحب این انتخاب خود به خوبی می‌داند لحظاتش را چه‌طور برایت رقم بزند. تو تنها کافی است تمنای این لحظات را در سجاده عاشقی در نیمه‌های شب در آن لحظاتی که زائر پروردگار هستی تمنا کنی و مخلصانه و بدون هیچ‌گونه چشم داشتی در فراق او اشک بریزی. اشک‌هایت که سرازیر شد، یعنی شهادتت را امضا کرده‌اند؛ اما این تازه ابتدای کار است و روزها و شب‌ها باید این مهم را از او درخواست کنی به میزان هر درخواستی که داشته باشی درجاتت را بالاتر می‌برد و مقدار عطیۀ الهی خود را افزایش می‌دهد. 

اما او که خود گفته است:

مَن طَلَبَنی وَجَدَنی، مَن وَجَدَنی عَرَفَنی وَ مَن عَرَفَنی اَحَبَّنی وَ مَن اَحَبَّنی عَشَقَنی وَ مَن عَشَقَنی عَشَقتَهُ وَ مَن عَشَقَتَهُ قَتَلتَهُ وَ مَن قَتَلتَهُ فَعَلی دِیَتَهُ وَ مَن عَلی دِیَتَهُ فَاِنّا دِیَتُهُ.»

«آن کس که مرا طلب کند می‌یابد، آن کس که مرا یافت می‌شناسد، آن کس که دوستم داشت به من عشق می‌ورزد، آن کس که به من عشق ورزید من نیز به او عشق می‌ورزم، آن کس که به او عشق ورزیدم کشته‌ام می‌شود و آن کس که کشته‌ام شود خون‌بهایش بر من واجب است و آن کس که خون‌بهایش بر من واجب است پس من خودم خون‌بهایش هستم.»

او خوب می‌داند که بنده‌اش حیات مجددی را در این عالم خواستار است که تنفس در حکومت عدل علوی را استنشاق کند.

تنفسی که فرورفتن هر نفس آن خود برایش یک حیات مجدد است و گذران عمر در آن خود یادآور تمام درخواست و مناجات‌هایش در این چند سال می‌باشد.

بنده­ ای که آرزویش این باشد در آن لحظاتی که حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداه به همراه خیل عظیم یاران آخرالزمانی خود و سپاهی از شهیدان نماز جماعت خود را در مسجدالاقصی اقامه می‌کند او هم درست در پشت سر حضرت حجت به همراه قائد زمانش امام خامنه‌ای و خمینی کبیر و تمامی شهدای راه حق به اقامۀ نماز بایستد.

حالا دیگر در این لحظات به آرزوی خود رسیده است و دیگر در این عالم کار نیمه‌تمامی ندارد.

درست در این لحظات است که زمان ملاقات با معبود فرامی‌رسد.

چه مبارک لحظاتی است.

شیرینی این لحظات وصال با معبود عالمیان و قرار گرفتن در مقام قرب الهی درست در زمانی به اوج خود می‌رسد که پایانش در آخرین سجده نماز عاشقی به پیشواز امام عصر خود باشد؛ نمازی که وقتی سر از سجده برمی‌داری سلامش را درست در عالمی دیگر در ملاقات با خود خدا به پایان برسانی و این‌جاست که هر سلام نماز در آخر آن خود آغازگر وصل است.

این است زندگانی انسانی که اذانش در هنگام تولد برای نماز پایان آن است. زندگانی‌ای که به کوتاهی فاصلۀ یک اذان تا نماز است.

و چه زیبا است که اذان‌گو همگان را به نمازی فرا بخواند که امام عصر خود اقامه‌گر این نماز در مسجدالأقصی باشد.

سید مهدی طباطبایی‌راد نویسنده، مولف، پژوهشگر (حوزه دفاع مقدس؛ شهدای مدافع حرم و محور مقاومت)، دانشجوی کارشناسی ارشد _رشته برنامه ریزی درسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ورامین ـ پیشوا

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا