دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
21 تير 1395 - 08:15
پرونده ویژه یک‌سالگی برجام/1

دوقلوی جواد ظریف چگونه برجام را نجات داد؟

یک سال پس از برجام، فرصت مناسبی است تا این سند تاریخی و ابعاد و حواشی آن مورد بررسی دقیق‌تری قرار بگیرد. خبرگزاری آنا در یک‌سالگی برجام، به بررسی این موضوع پرداخته است. در گزارش پیش رو، نقش شخصی وزیر امور خارجه ایران در انعقاد برجام مورد بررسی قرار گرفته است.
کد خبر : 97936

سیامک کریمی، گروه بین‌الملل خبرگزاری آنا: برجام احتمالاً مهمترین سند حل و فصل اختلافی بین‌المللی در یک دهه آینده خواهد بود. این سند و حواشی آن از جمله مبادله زندانیان در ایران و آمریکا و همچنین مختومه شدن پرونده معوق خریدهای تسلیحات ما در دوران پیش از انقلاب از آمریکا تا سال‌ها بحث و گفت‌و‌گوهای فراوانی به خود اختصاص می‌دهد.


بدون تردید، رسیدن به چنین توافق مهمی، محصول عوامل بی‌شمار پیدا و پنهانی بود. از موافقت رهبران دو کشور گرفته تا چابکی تیم‌های مذاکره‌کننده و درک همه طرف‌ها مبنی بر ضرورت حل معضل پرونده هسته‌ای ایران همگی کمابیش در انشای برجام نقش داشتند. در میان همه این عوامل، محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان، هم در نزد افکار عمومی و هم در نزد رسانه‌ها جلوتر از بقیه قرار دارد. هنوز هم خیلی‌ها اعتقاد دارند «اگر ظریف نبود، برجام هم نبود.»


برجسته‌سازی نقش وزیر امور خارجه ایران در انعقاد برجام، تنها به افکار عمومی و رسانه‌های داخلی محدود نمی‌شود. برخی از رسانه‌های خارجی همچنان علاقه دارند بعد از از «برجام» (به انگلیسی JCPOA) از عبارت «توافق ظریف» (Zarif’s deal) استفاده کنند. این رسانه‌ها برای بررسی برجام در دوران مذاکرات هسته‌ای و حتی پس از آن، از میان شش مذاکره‌کننده ارشد، تنها سراغ وزیر امور خارجه ایران را می‌گیرند.


اگر به نقشی که ظریف، از ابتدای جریان مذاکرات هسته‌ای تا پایان آن بازی کرد، نگاهی بیندازیم، شاید بتوان بهتر درک کرد که چرا «برجام» در نزد رسانه‌ها و افکار عمومی مصادف و متناظر با «ظریف» شده است. حقیقت آن است که او، برای پیشبرد پروژه‌اش در ماجرای پرونده هسته‌ای ایران از فاکتورهای متداخل و متفاوتی بهره می‌گرفت. توسل به این فاکتورها و ابزارها در زمان‌ها و مکان‌های به جا و البته مختلف، نشان از سطح هوشمندی او دارد.


برجام احتمالاً مهمترین سند حل و فصل اختلافی بین‌المللی در یک دهه آینده خواهد بود. این سند و حواشی آن تا سال‌ها بحث و گفت‌و‌گوهای فراوانی به خود اختصاص می‌دهد.

رئیس دستگاه دیپلماسی ایران برای آغاز این کار، غیر سیاسی‌ترین و غیردیپلماتیک‌ترین ابزار را انتخاب کرد. او در همان هفته‌های نخست تصدی وزارت امور خارجه، در پیامی ویدئویی، بحران هسته‌ای ایران را «بحرانی غیرضروری» توصیف کرد که با عقلانیت و تساهل همه طرف‌ها می‌توان آن را حل کرد. ظریف می‌دانست که همراه کردن افکار عمومی در ایران می‌تواند در یک زمان، دو هدف را محقق کند: نخست آن که از شدت مخالفت‌های داخلی و سنگ‌اندازی‌های آن‌ها در مسیر مذاکرات بکاهد و دوم آنکه به طرف غربی نشان دهد تصمیمات او در میز مذاکره، پشتوانه میلیون‌ها ایرانی را به همراه دارد.


به همین دلیل، او با هوشمندی تمام و با توجه به حساسیت افکار عمومی نسبت به ضعف تیم مذاکره‌کننده قبلی در کاربرد اولین و بدیهی‌ترین ابزار مذاکره، یعنی تسلط به زبان انگلیسی، پیامی با ساده‌ترین و البته فصیح‌ترین عبارات انگلیسی منتشر کرد. بنابراین، اگرچه مخاطب اصلی این پیام ویدئویی، «مردمان همه جهان بود»، عملا مخاطب اصلی و شاید تنها مخاطب وی در این پیام، «مردم ایران» بودند.


این پیام، خیلی زودتر از آنچه که تصور می‌رفت، نتیجه‌بخش بود. پیام ویدئویی ظریف در رسانه‌های مجازی به کرّات تکثیر شد. تقریباً بسیاری از کاربران ایرانی به هنگام تکثیر این پیام ویدئویی به تسلط وزیر جدید امور خارجه ایران بر زبان انگلیسی و سپس جدی گرفتن مردم از سوی وی اشاره می‌کردند.


انتخاب‌های بعدی ظریف به خوبی نشان می‌دهد که او در میان همه اعضای دولت جدید، عمیق‌ترین درک را از چگونگی آینده مذاکرات هسته‌ای میان ایران و طرف‌های مقابل داشت. وی با علم به اینکه این مذاکرات بعید است در چند هفته و چند ماه به نتیجه برسد، تلاش کرد تا نه تنها بر محبوبیتش نزد افکار عمومی بیفزاید بلکه در ادامه نیز بهترین استفاده را از این محبوبیت ببرد تا تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران در تمام مسیر دشوار مذاکرات، پشتوانه‌ای که به کار مقابله با مخالفان داخلی و خارجی می‌آید، داشته باشد. شاید پس از جنگ تحمیلی، این نخستین نمونه در تاریخ معاصر ایران است که ایرانی‌ها تا این اندازه صبر و تحمل به خرج دادند و دو سال تمام به انتظار نشستند تا مذاکرات به موفقیت برسد.


ظریف برای رسیدن به این نقطه، پس از انتشار پیام ویدئویی‌اش، بلافاصله به سراغ رسانه‌هایی رفت که تازه باب شده بودند: رسانه‌های مجازی. او اکانت سابق فیس‌بوکش را به یک پیج فیس‌بوکی تبدیل کرد و همزمان یک کاربری توئیتر به نام خود به راه انداخت. ظریف به واسطه این دو رسانه مجازی، تقریبا هر دو سه هفته یک بار با مردم صحبت می‌کرد و آن‌ها را در جریان بخشی از گفت‌و‌شنودهای هسته‌ای‌اش با طرف‌های مقابل می‌گذاشت. این اقدام ظریف، برای مردمی که عادت داشتند، مسئولان تراز اول کشور را فقط در صفحه تلویزیون ببینند، تأثیر شگرفی داشت.



آن روزها ظریف به چنان محبوبیتی رسیده بود که حتی رسانه‌های اپوزیسیون نظام ترجیح می‌دادند، از نام ظریف بگذرند. وانگهی، او از قابلیت ارتباط با افکار عمومی استفاده می‌کرد تا بدون درگیر شدن در نزاع و مناقشه‌ای بی‌پایان، تندترین و موثرترین افراد و حلقه‌های داخلی و خارجی توافق هسته‌ای را خنثی کند. ماجرای کمر درد او و انتشار تصویری از وی که به هنگام پرواز بر تخت دزار کشیده است، تا مدتی از حجم مخالفت‌های «روزنامه کیهان» کاسته بود. پیاده‌روی او با جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا و فیلم‌برداری از این پیاده‌روی و انتشار سریع آن نیز آب یخی بود بر پیکر نئومحافظه‌کاران آمریکایی و شرکای اسرائیلی آن‌ها که می‌دیدند فشارشان برای به حاشیه راندن مذاکرات، سر از ارتباط نزدیک دو مذاکره‌کننده مؤثر و ارشد هسته‌ای درآورده است.


استفاده وزیر امور خارجه ایران از غیرسیاسی‌ترین و غیر دیپلماتیک‌ترین ابزار ممکن، به سیاسی‌ترین و دیپلماتیک‌ترین نتیجه ممکن منجر شد. برای مخالفان داخلی و خارجی توافق هسته‌ای با ایران مسجل شده بود که مخالفت با ظریف، به معنای مخالفت با موج گسترده‌ای از افکار عمومی است که در پس وی قرار دارند. اگرچه آن‌ها، در تمامی این دو سال و حتی پس از آن، مخالفت‌ها و حمله‌هایشان به توافق هسته‌ای را ادامه دادند، راهکار ظریف، تقریبا بسیاری از برنامه‌های آن‌ها را تعدیل کرده بود. در ایران، توصیفِ توافق هسته‌ای، از «خیانت‌ به کشور»، به یک «توافق بد» تغییر عنوان داده بود. مخالفان خارجی نیز مشخصاً زیر ضرب این انتقاد رفته بودند که چطور می‌توانند مدعی «حمایت از مردم ایران باشند اما با توافقی مخالفت کنند که این همه در میان همان مردم محبوبیت دارد؟»


به این ترتیب، ظریف با بهره‌گیری دقیق از محبوبیت خود و همراه کردن افکار عمومی با توافق هسته‌ای، توانی مضاعف به برنامه خود داده بود. بی‌دلیل نیست که تقریبا در تمامی افکارسنجی‌های سال اخیر، برجام از منظر مردم در اینجا و آنجا مهم‌ترین رویداد سیاسی در کشور به شمار می‌آید.


دومین ابزاری که رئیس دستگاه دیپلماسی به کار گرفت تا بتواند هدف اصلی‌اش را محقق کند، ابزاری کاملاً سیاسی و دیپلماتیک بود. او برخلاف تیم مذاکره‌کننده قبلی، دقیقاً می‌دانست که مهمترین مطالبه کشور از مذاکرات هسته‌ای چیست و چگونه می‌توان با مانورهای دیپلماتیک، مطالبات حاشیه‌ای را قربانی کرد تا مطالبه اصلی را به طرف مقابل تحمیل کند. ظریف با درک اینکه، «هسته‌ای ماندن کشور» و «رفع تحریم‌ها» خطوط قرمز مردم، دولت جدید و حلقه اصلی تصمیم‌سازی در کشور است، برنامه جدیدی داشت. او به خوبی می‌دانست که معادلات موجود در مذاکرات باید به‌گونه‌ای چیده شوند، که هدف نهایی توافق، تحقق این دو خواسته باشد.


ظریف از قابلیت ارتباط با افکار عمومی استفاده می‌کرد تا بدون درگیر شدن در نزاع و مناقشه‌ای بی‌پایان، تندترین و موثرترین افراد و حلقه‌های داخلی و خارجی توافق هسته‌ای را خنثی کند. ماجرای کمر درد او و انتشار تصویری از وی که به هنگام پرواز بر تخت دزار کشیده است، تا مدتی از حجم مخالفت‌های «روزنامه کیهان» کاسته بود.

به همین دلیل، او به شیوه‌ای کاملاً هوشمندانه و البته صبورانه از تمرکز صرف و مؤکد بر این دو خواسته که می‌توانست در همان ماه‌ها، مذاکره را عقیم کند، خودداری کرد. ظریف با چیدمانی دارای حاشیه سعی کرد با امتیاز دادن‌های کم خطر، دو خواسته اصلی ایران را از خطر مرگ نجات دهد. او دائماً با تاکید بر این که ایران به دنبال بمب اتمی نیست و در نتیجه خواسته طرف غربی مبنی بر پذیرش پروتکل الحاقی را قبول می‌کند، عملاً این خواسته طرف مقابل را ارزشی بیشتر از آنچه که داشت جلوه داد.


«توافق گام به گام» مفهوم دیگر یا به عبارت دقیقتر تاکتیکی بود که هیچ‌گاه در طول مذاکرات، از زبان و ذهن ظریف دور نیفتاد. این تاکتیک، نتیجه بلافصل درک عمیق او از زمان‌بر و دشوار بودن مذاکرات هسته‌ای بود. وی همیشه اصرار داشت که «مشکل پرونده هسته‌ای ایران، یک‌شبه حاصل نشده است که یک‌شبه پایان یابد.» بدون تردید، این وزیر امور خارجه ایران بود که این راه حل را برای همه تثبیت کرد که تحقق خواسته‌های همه طرف‌ها یا همان رسیدن به «توافق برد- برد» نیاز به طی چند گام دارد. او می‌دانست نه خواسته تیم قبلی مذاکره‌کننده ایرانی مبنی بر رفع یک‌شبه و ناگهانی تحریم‌ها و سپس انجام مراحل دیگر مذاکرات، شدنی است و نه پذیرش خواسته طرف مقابل یعنی توقف یا کاهش ناگهانی توان هسته‌ای ایران. برای عبور از این مشکل، نهایتا یک فرمول چهار زمانه تعریف شد که در عوض هر گامی که یک طرف مذاکره‌کننده بر می‌دارد، گامی از سوی طرف دیگر برداشته می‌شود.


دست آخر آنچه این فرمول چهار زمانه محقق کرد همان دو خواسته‌ای بود که ظریف پی آن‌ها می‌گشت: کشورمان با توان کمتری، هسته‌ای باقی ماند و در مقابل تحریم‌ها برداشته شدند.


مجموعه‌ای از این توانمندی‌ها باعث شد تا عواملی که در انشای نهایی برجام نقش داشتند، پررنگ‌تر شوند و قوت بیشتری بگیرند. مبالغه نیست که مانورهای غیرسیاسی و سیاسی ظریف امکان رسیدن به توافق هسته‌ای میان ایران و 1+5 را که به دلایل مختلفی فراهم شده بود، مهیاتر کرد. این همان بازگشت به جمله معروف صدر این گزارش است که شاید «اگر ظریف نبود، برجام هم نبود.»



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب