دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
یادداشت مسعود آب‌پرور، کارگردان تئاتر، سینما و تلویزیون درباره نمایش «بیگانه»

«بیگانه»ای درگیرکننده

مسعود آب‌پرور، کارگردان تئاتر، سینما و تلویزیون درباره نمایش «بیگانه» یادداشتی منتشر کرد.
کد خبر : 97460

به گزارش گروه فرهنگی آنا، در متن یادداشت مسعود آب‌پرور، کارگردان تئاتر، سینما و تلویزیون آمده است:


همه آن استانداردهایی که در آثار کامو و بینش و فلسفه‏‌ای که دارد، می‌بینیم، در نمایش مسعود دلخواه متبلور است. با توجه به جریان غالبی که اکنون در نمایش‌‏هایی که در سطح شهر تهران اجرا می‌شوند وجود دارد، طبیعتا وقتی به تماشای نمایش «بیگانه» می‌نشینید، در ابتدای کار و با توجه به نوع اثر، کمی دنبال کردن آن دشوار است اما به محض اینکه آدرنالین شما متوازن می‏‌شود و با ریتم نمایش همراه می‏‌شوید، «بیگانه» به شدت شما را همراه خودش درگیر می‏‌کند.


زمانی که بروشور کار را می‏‌خواندم، برایم کمی از سمت دلخواه نگرانی وجود داشت و نگران بودم که آیا آداپته کردن متن درست صورت گرفته است یا نه اما اکنون باید بگویم اینجا نمایشی دیدم که اگر کسی کامو را نخوانده باشد و با متن رمان آشنایی نداشته باشد به شدت فکر می‌‏کند که این اثر از روی یک نمایشنامه ساخته شده است، یعنی شما یک نمایشنامه را روی صحنه می‏‌بینید و نه یک داستان! در واقع کار به‌قدری غنای تصویری داشت که کاملا روی صحنه تجسم نمایشی اثر را می‌بینید.


استفاده از بعضی میکروفن‏‌ها و افکت‏‌های صوتی یا موسیقی خاصی که ریتم درام را حفظ کرده؛ عالی است. همچنین در بعضی صحنه‌ها بازیگران به ‏شدت ریتمشان را با ریتم موسیقی متوازن می‌کردند، این اتفاقی است که ما در تئاترمان کمتر شاهدش هستیم.


درباره میزانسن و چیدمان روی صحنه، باز هم همه چیز متوازن بود و هر چیز سرجایی که باید، قرار داشت؛ هر جایی که باید تعادل روانی درام به هم می‏ریخت ما می‌‏دیدیم که تابع آن میزانسن و وزن صحنه هم، به‏هم می‏‌ریخت و در جاهایی که اساسا می‏‌بایست همه چیز متعادل و متوازن باشد علی‌‏القاعده ما می‌‏دیدیم که این تعادل و توازن در کار وجود دارد. من کارم سینماست و با کادر سروکار دارم از هر زاویه که نگاه می‌‏کردم قاب‏ها و عکس‌‏های سینمایی غنی را شاهد بودم.


اگر به این مساله که کامو مربوط دو یا سه نسل پیش‏تر از ما است فکر نکنیم، واقعا احساس می‌کنیم که کار روز را تماشا می‏‌کنیم، چون در «بیگانه» بحث به‌هم ریختن ارزشها مطرح می‌شود و در واقع شما می‏‌بینید که انگار اکنون نیز همین ارزش‏ها در جامعه به‌هم ریخته است.


انگار در آن نهیلیسم و نیست‌‏انگاری که زمانی به عنوان یک فلسفه و بینش خاص تلقی می‏‌شد و فانتزی محسوب می‏‌شد، قرارگرفته‌‏ایم. در نمایش «بیگانه» معلوم نیست که شخصیت اصلی را به خاطر کشتن آن مرد محاکمه می‏‌کنند و یا به علت مادری که دفن کرده و اقداماتی که بعد از دفن مادرش انجام داده است و در واقع این به‌هم ریختن ارزش‏هاست و اینکه دائم در حال تکان‌های شدید عصبی هستیم که الان چه اتفاقی دارد می‏‌افتد و وقتی این‌ها را با بیرون مطابقت می‏‌دهیم، می‌‏بینیم که همین اتفاقات و همین ماجراها به اشکال مختلف در جامعه وجود دارد.


فیلسوف بار سنگین هستی را در تمام اعصار به دوش می‌کشد و وقتی که در مدار فلسفه قرار می‏‌گیرد ارتعاشات آن در واقع همه دوران‌ها را در برمی‌‏گیرد. آن فکر و اندیش‌ه‏ای که به واسطه نمایش «بیگانه» در کار و یا حتی در خود کامو سراغ می‏‌گیریم؛ نشانگر این ماجراست که آن تفکر و آن نحوه تفکر تسری پیدا کرده و در نهایت ما شاهد آن چیزی هستیم که او آن‏ دوره دیده بود. این اتفاق برای من اعجاب‌‏انگیز بود.


یک نمایش بسیار جدی، خوب با سطح بسیار استاندارد و البته بالاتر از استاندارد دیدم، از اجرا شدن نمایش «بیگانه» بسیار خرسندم. دیدن چنین نمایش‌هایی برای همه مطلوب است.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب