دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
بازخوانی پرونده 20 ساله توسعه پارس جنوبی؛

پارس جنوبی؛ میدانی مشترک به کام همسایه

دولت‌های نهم و دهم در تلاش بود تا در نمایشی گسترده، افکار عمومی را مجاب کند توانایی انجام کارهای خارق‌العاده‌ای را دارد که دیگر دولت‌ها از انجام آن عاجز بوده‌اند اما زمان نشان داد بلندپروازی‌ها، تنها دستاوردش، فرصت‌سوزی‌هایی بود که در عرصه های مختلف و بویژه اقتصاد شاهد آن بودیم.
کد خبر : 97286

حوری قاسمی، گروه اقتصادی آنا: اواسط دهه 70 شمسی بود که نام عسلویه بر سر زبان ها افتاد. این در حالی بود که تا پیش از آن، عسلویه روستایی کوچک در نزدیکی کنگان بود که کمتر کسی از آنجا گذر کرده بود.


اما در آن سال ها، با تصمیم دولت ایران مبنی بر توسعه میدان مشترک گازی با قطر که در دل دریا قرار داشت، این روستای کوچک، به عنوان محل توسعه و فرآوری گاز این میدان در نظر گرفته و پای سیمان و آهن به ساحل آن باز شد.


میدان مشترک پارس جنوبی که در قطر آن را با عنوان «گنبد شمالی» می‌شناسند، بزرگترین میدان گازی جهان است که با دارا بودن 8 درصد گاز اکتشاف شده دنیا، در دهه 50 شمسی کشف شده بود اما تا سال‌ها پس از آن مورد بهره‌برداری قرار نگرفت.


در بهره‌برداری از این میدان، قطر گوی سبقت را از ایران ربود. در سال های جنگ ایران و عراق و به واسطه درگیر بودن ایران با مشکلات این جنگ، این قطر بود که قراردادهایی با شرکت‌های بزرگ نفت و گاز جهان بست و بهره‌برداری از این میدان مشترک را آغاز کرد. این کشور 12 سال پیش از آنکه ایران اولین گاز را از پارس جنوبی استخراج کند، برداشت را آغاز کرده بود.


در واقع، ایران سرمایه گذاری در این منطقه را بسیار دیر آغاز کرد. در حالی که قطر از سال 1371 احداث زیربناهای لازم برای بهره‌برداری را شروع کرد، ایران در سال 1377 به ساخت زیربناهای لازم پرداخت. درهر حال از ابتدای 2002 میلادی ایران بهره برداری از این میدان را کلید زد.


معنای این امر آن بود که ایران برای رسیدن به سهمی برابر با همسایه جنوبی خود باید کمر همت را می بست تا هرچه سریعتر به برداشتی مساوی و یا بیشتر از قطر برسد تا سال های از دست رفته را جبران کند.


بر همین اساس، تا پایان دولت اصلاحات، 10 فاز تولید گاز در پارس جنوبی، تعیین تکلیف شده بودند و از این تعداد، 5 فاز در حال بهره‌برداری و 5 فاز نیز از پیشرفت بسیار بالایی برخوردار بود به گونه ای که در سال‌های ابتدایی دولت محمود احمدی نژاد این 5 فاز به بهره برداری رسید.


اتلاف منابع با کلنگ‌زنی‌های نمایشی


اما در دولت های نهم و دهم، علی رغم افزایش قیمت نفت و امکان سرمایه گذاری های گسترده در این میدان، هیچ فاز جدیدی به بهره برداری عملی نرسید.


مدیران وقت، یکی از دلایل این امر را اعمال تحریم ها علیه ایران به واسطه پرونده هسته ای این کشور می دانند که راه ورود تکنولوژی و تاسیسات را به ایران سخت کرد اما نکته مهم در پاسخ به این اظهار نظر آن است که تحریم ها در سال های پایانی دولت دهم شدت گرفت و این بی برنامگی و نمایش های سیاسی آن دولت بود که مسیر توسعه و دستیابی ایران به سهم واقعی خود در این میدان را محدود کرد.


در حقیقت، وزارت نفت در دولت های نهم و دهم تاوان تصمیمات عجولانه و نسنجیده ای را داد که نتیجه آن عقب ماندن ایران در توسعه میادین مشترک گازی و نفتی و از جمله میدان عظیم پارس جنوبی بود.


به طور مثال، تصمیم وزیر اسبق نفت در کلنگ زنی فازهای 35 ماهه در پارس جنوبی نه تنها کمکی به افزایش برداشت ایران از پارس جنوبی نکرد بلکه با پراکنده کردن منابع فنی و مالی، باعث تاخیر طولانی در تکمیل پروژه ها و عقب ماندن ایران از قطر در برداشت گاز و سود سرشار این کشور شد.


کلنگ زنی چندین فاز جدید در پارس جنوبی در دوره فعالیت وزیر اسبق نفت که به فازهای 35 ماهه موسوم شد، باعث گردید که برنامه توسعه پارس جنوبی تغییر اساسی کند و با پراکنده کردن بودجه محدود و امکانات فنی میان فازهای قدیم و جدید، زمان بهره برداری از فازهایی که کار ساخت آنها زودتر آغاز شده بود با تاخیر چند ساله مواجه شود.


در آن دوران، بدون توجه به ظرفیت و توان داخلی و بدون در نظر گرفتن محدودیت های بودجه، در اقدامی احساسی و نمایش سیاسی، در 25 خرداد سال 89 کلنگ اجرای فازهای 13، 14، 19، 20، 21، 22، 23 و 24 موسوم به فازهای 35 ماهه به زمین زده شد.


طبق این قرارداد در پایان 35 ماه، باید در خرداد ماه سال 92 تولید زودهنگام از این هشت فاز آغاز می شد اما این مساله در تاریخ اعلام شده محقق نشد و حتی نگاهی به وضعیت پیشرفت این فازها نشان داد که این فازها در آن مقطع تنها 50 تا 60 درصد پیشرفت داشته اند.


نکته قابل توجه این است که در زمان امضای پر سروصدای قرارداد فازهای 35 ماهه کارشناسان صنعت نفت هشدار می دادند که امضای قرارداد به منظور راه اندازی فازهای 35 ماهه اقدامی احساسی است و با واقعیت های صنعت نفت همخوانی ندارد.


در واقع دولت نهم و دهم، در تلاش بود تا در نمایشی گسترده، افکار عمومی را مجاب کند که این دولت توانایی انجام کارهای خارق العاده ای را دارد که دیگر دولت ها از انجام آن عاجز بوده اند اما زمان نشان داد بلند پروازی های دولت نهم و دهم، تنها دستاوردش، فرصت سوزی هایی بود که در عرصه های مختلف و بویژه اقتصاد شاهد آن بودیم.


از همین رو، قرارداد توسعه فازهای 35 ماهه نه تنها کمکی به پیشرفت پارس جنوبی و برداشت بیشتر ایران از سهم گاز خود از این میدان مشترک نکرد بلکه با بلعیدن بودجه هنگفت، مانع از اتمام کار پروژه های قدیمی پارس جنوبی شد.


باز تعریف اولویت فازهای پارس جنوبی در دولت یازدهم


این بی برنامگی در توسعه پارس جنوبی سبب شد تا با روی کار آمدن دولت یازدهم وزارت نفت ، برای ساماندهی به وضعیت پروژه های در حال اجرا، اقدام به اولویت بندی فازهای در دست ساخت پارس جنوبی کند زیرا تعریف فازهای 35 ماهه باعث شد که بودجه در نظر گرفته شده برای توسعه فازهای پارس جنوبی بین طرح های متعدد تقسیم شده و بدین ترتیب فازهای قدیمی پارس جنوبی نیز به میزان لازم توسعه نیابند.


براین اساس، زنگنه در همان روزهای بازگشت مجددش به طبقه سیزدهم وزارت نفت، اعلام کرد تکمیل فازهای ١٢، ١٥، ١٦، ١٧ و ١٨ میدان مشترک پارس جنوبی در اولویت قرار گرفته است.


به عقیده وی، باید نخست تکلیف پروژه های قدیمی روشن می شد و سپس روی فازهای ٣٥ ماهه تمرکز صورت می‌گرفت.


با توجه به این اولویت بندی، در طی عمر دولت یازدهم، فازهای 12 و 15 و 16 تا کنون به بهره برداری رسیده است و آمارها حکایت از بهره بردرای از 5 فاز دیگر تا پایان امسال دارد.


با توسعه فازهای پارس جنوبی و بهره برداری از آنها ضمن افزایش سهم این میدان گازی در سبد گازی کشور، فاصله ایران با قطر در برداشت از این میدان مشترک نیز کاهش یافته است.


اولویت بندی فازهای پارس جنوبی در دولت یازهم سبب تسریع در روند اجرای پروژه های در دست اجرا در میدان عظیم گازی پارس جنوبی شد.


در نتیجه این تصمیم، توسعه فازهای پارس جنوبی تسریع شد و در نخستین گام، فاز 12 که بزرگترین فاز پارس جنوبی شناخته می شود در اسفندماه سال 93 به طور کامل به بهره برداری رسید. فازهای 15 و 16 نیز زمستان گذشته وارد مدار شدند و گاز آنها به خطوط سراسری تزریق شد.


تخمین زده می شود که با توسعه کامل فازهای پارس جنوبی ضمن تامین پایدار نیاز کشور به انرژی، سالانه ١١٢ میلیارد دلار درآمد عاید کشور شود.


علاوه بر سود آوری بهره برداری کامل از فازهای پارس جنوبی، دغدغه دیگر ایران برای سرعت بخشیده به برداشت گاز از این میدان مشترک آن است که ، با توجه به اینکه به دلیل شرایط فیزیکی، امکان مهاجرت گاز این میدان مشترک به کشور قطر وجود دارد، کارشناسان نسبت به لزوم توسعه هرچه سریعتر بخش ایرانی این میدان تاکیدکرده اند، بنابراین، تولید حداکثری قطر از پارس جنوبی به معنای از دست رفتن فرصت برداشت از این میدان مشترک توسط ایران است.


اهمیت سرعت بخشیدن به برداشت گاز از این میدان مشترک آنجا بیشتر احساس می شود که بر اساس گزارش ها میزان برداشت قطر از این میدان گازی روزانه 650 میلیون مترمکعب است که بخش اصلی آن به صورت ال ان جی صادر می شود.


با وجود برداشت زیاد قطر از این میدان مشترک، علی اکبر شعبانپور مدیرعامل شرکت نفت وگاز پارس اما با اشاره به برداشت حال حاضر ایران که به 431 میلیون متر مکعب در روز می رسد ، اظهار امیدواری کرده که با بهره برداری از فاز های 17 و 18، 19 و 20 و 21 تا پایان امسال، سهم ایران به قطر نزدیک تر شده و با افزایش حدود 100 میلیون مترمکعبی گاز در روز، به 526 میلیون متر مکعب برسد.


نکته مهم در این بین آن است که تولید گاز غنی در ایران از میدان گازی پارس جنوبی در سال های 1392 و 1393 به ترتیب معادل 263.8 و 306.4 میلیون مترمکعب در روز بوده است.


فازهای دیگر پارس جنوبی نیز در دستور کار وزارت نفت قرار دارد، هرچند که سرنوشت فازی مانند فاز 11 پس از گذشت 16 سال هنوز مشخص نیست و تغییر متعدد پیمانکاران نیز در این سال ها نتوانسته در پیشرفت این فاز تاثیر گذار باشد اما آمارها حکایت از آن دارند که سایر فازها مانند فاز 13، 14 و 22 تا 24 از پیشرفت مطلوبی در دولت یازدهم برخوردار بوده اند و در حال حاضر فاز 13 به عنوان پروژه اولویت دار بهره برداری در سال 96 مطرح می باشد.


در پایان باید گفت، از آنجا که به گفته مسئولین، بهره برداری از هر فاز پارس جنوبی یک درصد به تولید ناخالص داخلی کشور می افزاید در شرایط فعلی که ایران به دنبال بازیابی جایگاه اقتصاد خود در جهان می باشد، این در آمد و افزایش تولید ناخالص ملی می تواند نقش بسزایی را در رسیدن به اهداف رشد و توسعه کشور ایفا کند.



انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته