۰۲/ فروردين /۱۴۰۴
10:45 01 / 01 /1404

شکاف افتاد بر ارکان عالم

شکاف افتاد بر ارکان عالم
شاعر و عضو هیئت علمی دانشگاه به مناسبت ایام شهادت حضرت علی علیه السلام و شب قدر اشعاری در قالب غزل سروده است.

به گزارش خبرنگار آنا، ابوالفضل فیروزی استاد دروس گروه اخلاق و معارف اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام خمینی(ره) به مناسبت ایام شهادت حضرت علی علیه السلام و روز بیستم ماه مبارک رمضان دو قطعه شعر در قالب غزل سروده است که به شرح زیر تقدیم مخاطبان می‌شود.

غزل «لیلةالقدر»

اگر خواهی شوی امشب برنده
 ببین پیش خدا قدر تو چنده

اگر دل زنده‌ای، قیمت نداری
دل زنده، ورای، چون وچنده

بود قدر تو افزون از همه چیز 
اگر عبد خدا باشی، نه بنده

گوشتیران
قالیشویی ادیب

دلت در حسرت آن یار هرچند
چنان بر شعلهْ آتش سپنده

اگر یک شبنم عشقش ببارد
شود خاموش این نار جهنده

ز بند این و آن خود را رها کن! 
که عبد حق نبودن، ناپسنده

گهی تنزیه وگه تشبیه دارم
میان نفی و اثبات است بنده

زمین لبریز از نور و سلام است 
چرا قلب تو تاریک و نژنده؟

جهان شد زنده از نفحات رحمان
چرا مرداب تو گنداب‌ِ گنده؟

ز نقش مهوشان لیلةُالقدر
تمام کوی و برزن، چون خجنده
 
زمین از گند شیطان گرشود پر
دل ما را گل مولا، بسنده
 
اگر داری هوای دیدن دوست 
چرا جانت به دنیا پای بنده؟

دلت را از غل و زنجیر واکن!
درآی! از پیله، تاگردی پرنده

حسابت را مفاصا کن تو امشب
که فردا دست و پایت سخت بنده

حدیث عشق بشنو از ولایت 
که باقی حرف‌ها لغو و چرنده 

به بند بندگی حق درآویز
رها کن خویش را از هرچه بنده

مبادا! خواب باشی یا که غافل!
اگرخواهی شوی امشب برنده

غزل «شَقّ‌القَمر»

دوباره مرغ آهم بال و پر زد
گل اشکم ز باغ دیده سرزد

توگویی بر درخت آفرینش
همان «تَبَّت یَدا» زخم تبر زد

همان «تَبّت یدا» بر جان احمد
دوباره زخم جانکاهی دگر زد

توگویی مهر و مه باهم گرفته
ویا از باختر، خورشید سرزد

و یا افتاده آتش بر سر قاف 
که عنقا بال و پر در خاکستر زد

ویا شد «ناقةاللّه» پی سحرگاه
که سوز نعره‌اش جان را شرر زد

ویا آتش به جان عالم افتاد 
که عزرائیل آژیر خطر زد

قمر در عقرب است این، یا شب قدر؟!
که شمشیرقضا، فرق قمر زد؟!

مگر «شَق‌ُالقَمر» گردیده، امشب؟!
که اسرافیل شیپور حذر زد

مگر قرآن ناطق گشته اوراق
که عَمْر حُقّه اوراقش شرر زد

ویا «امّ‌الکتاب» افتاده اوراق
که «نون والقلم» صدر خبر زد

ندا زد جبرئیل؛‌ای اهل عالم
علی درخاک وخون افتاد و پر زد 

علی «فزت و ربّ الکعبه» سرداد
یتیمی دست ماتم را به سر زد

چه کس بر تیغ کین، زهرجفا داد
و بر قلب دو عالم نیشتر زد؟!
 
کدامین نانجیب ناجوانمرد
به ارکان هدیٰ، تیغ غدر زد؟!

شکاف افتاد بر ارکان عالم
چو اشقَی‌الاشقیا حق را کمر زد

خدا لعنت کند آن قوم دون را
که بر آل محمّد این ضرر زد!

انتهای پیام/

ارسال نظر