جشن چهارشنبهسوری؛ گرمای خانواده در شب آتش و خاطره

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری آنا؛ صدای ترقهها از کوچههای شهر به گوش میرسد. بوی دود و آتش در هوا پیچیده و خیابانها پر از جنبوجوش است. چهارشنبهسوری از راه رسیده، شبی که برای بسیاری از خانوادهها، نهتنها بهانهای برای روشن کردن آتش، بلکه فرصتی برای دورهمی و زنده کردن خاطرات گذشته است.
اما در کنار شور و هیجان، این جشن قدیمی در سالهای اخیر رنگ دیگری به خود گرفته است. از یکسو، خانوادههایی که همچنان پایبند به سنتهای چهارشنبهسوری هستند و آن را فرصتی برای شادی و همبستگی میدانند، و از سوی دیگر، صداهای ناهنجار و ترقههایی که گاهی هیجان این شب را به ترس و اضطراب تبدیل میکنند.
خانواده، قلب تپنده چهارشنبهسوری
در خانهی «علی و مریم»، مثل هر سال، همه چیز از بعدازظهر آغاز میشود. مادربزرگ روی ایوان نشسته و شاهد جنبوجوش نوههاست که با شور و هیجان از برنامههای شب صحبت میکنند. پدر خانواده، مشغول آمادهسازی آجیل مشکلگشا و شیرینیهای سنتی است. مادر، آخرین تدارکات شام را میبیند؛ سبزیپلو با ماهی، غذایی که در بسیاری از خانوادهها پای ثابت چهارشنبهسوری است.
«چهارشنبهسوری بدون خانواده، مثل آتیش بدون گرماست.» این را امیر، پسر بزرگ خانواده، میگوید. او که چند سالی را در خارج از کشور گذرانده، امسال بعد از مدتها توانسته در این شب کنار خانوادهاش باشد. «همه چیز این شب برای من با خانواده معنا دارد. از پریدن از روی آتش تا فال گرفتن و شنیدن قصههای مادربزرگ.
از آتش تا خاطرهسازی
با تاریک شدن هوا، کوچهها رنگ دیگری به خود میگیرند. بچهها با لباسهای رنگارنگ و دستهای پر از ترقههای کوچک، شادی میکنند. اما در گوشهای از پارک محله، خانوادههایی دور هم جمع شدهاند. یک آتش بزرگ روشن کردهاند و صدای خندههایشان فضا را پر کرده است.
محمد، پدری ۴۵ ساله، کنار آتش ایستاده و دست دختر کوچک خود را گرفته: «زمان ما خبری از این همه ترقه نبود. همه چیز ساده بود؛ چند بوته خشک، یک آتش و صدای قهقهه بچهها» دخترش، نرگس، لبخند میزند: «اما حالا آتشبازی هیجانش بیشتره بابا!»، محمد سر تکان میدهد: «مهم اینه که این جشن برای شادی و کنار هم بودن باشه، نه برای ترسوندن و خطر»، اما در همان حوالی، صدای انفجاری بلند میشود. چند نوجوان در گوشهای مشغول انداختن ترقههای پرصدا هستند. پدری که دست پسر کوچکش را گرفته، با نگرانی نگاهشان میکند و آرام به فرزندش میگوید: «یاد بگیر که چهارشنبهسوری یعنی شادی، نه وحشت.»
آجیل مشکلگشا و حافظخوانی
در خانه پدربزرگ احمد، بعد از پریدن از روی آتش، همه دور کرسی جمع میشوند. مادربزرگ بشقابی از آجیل مشکلگشا را به دست نوهها میدهد و بعد، دیوان حافظ را باز میکند. «هر سال این موقع، یه فال حافظ میگیریم و نیت میکنیم». نوهها با کنجکاوی به مادربزرگ نگاه میکنند. زهرا، دختر نوجوان خانواده، آرام زیر لب میگوید: «امسال نیت کردم که درسمو با موفقیت تموم کنم».
پدربزرگ چشمانش را میبندد، نیت میکند و صفحهای از دیوان حافظ را باز میکند:
«بر سر آنم که گر ز دست برآید ** دست به کاری زنم که غصه سرآید» صدای «صلیالله» از جمع بلند میشود. مادربزرگ با لبخند میگوید: «انشاءالله سال خوبی در پیش داشته باشیم».
چهارشنبهسوری در گذر زمان؛ سنت یا چالش؟
چهارشنبهسوری برای برخی، فقط یک جشن قدیمی است. اما برای بسیاری، فرصتی برای زنده کردن سنتهای خانوادگی است. درحالیکه در برخی نقاط، هیاهوی ترقهها و مواد محترقه، این شب را به چالشی برای امنیت تبدیل کرده، در دل بسیاری از خانوادهها، این جشن هنوز هم رنگ و بوی آرامش و همدلی دارد.
مهسا، مادر دو فرزند، معتقد است: «اگر این شب را به شکل درستی برگزار کنیم، بچههایمان به جای مواد خطرناک، یاد میگیرند که چهارشنبهسوری یعنی جمع شدن کنار خانواده، یعنی شادیای که به کسی آسیب نمیزند».
در مقابل، امیر، که خودش سالها این شب را با دوستانش جشن گرفته، نگاه متفاوتی دارد: «باید قبول کنیم که نسل جدید دنبال هیجان بیشتریه. اما کاش یه راه درست برای تخلیه این هیجان پیدا کنیم، نه اینکه هر سال شاهد حوادث تلخ باشیم.»
شبی که به صبح خاطره میشود ساعت از نیمهشب گذشته و شعلههای آخرین آتشها در حال خاموش شدن است. بچهها خسته، اما راضی، آخرین خوراکیهای شب را میخورند و پدرها و مادرها، درحالیکه خاطرات امشب را در ذهن خود ثبت میکنند، کودکانشان را برای خواب آماده میکنند. در کوچه، مادربزرگ نگاهی به آسمان میاندازد و زیر لب میگوید: «خدا کنه سال خوبی در پیش داشته باشیم.» چهارشنبهسوری میآید و میرود، اما خاطره یک شب پر از خنده و محبت، تا سالها در دل خانوادهها باقی میماند.
انتهای پیام/