۰۵/ فروردين /۱۴۰۴
09:53 28 / 12 /1403

نامه ۳۱ نهج‌البلاغه محور پنجمین دوره جشنواره امامت و مهدویت شد

نامه ۳۱ نهج‌البلاغه محور پنجمین دوره جشنواره امامت و مهدویت شد
نامه امام علی علیه‌السلام به امام حسن مجتبی علیه‌السلام محور پنجمین دوره جشنواره علمی، فرهنگی و هنری امامت و مهدویت دانشگاه آزاد اسلامی قرار گرفت.

 به گزارش خبرگزاری آنا، دکتر محمدمهدی طهرانچی رئیس دانشگاه آزاد اسلامی در حاشیه نشست شورای معاونان این دانشگاه در گفت‌وگو با خبرنگار واحد اطلاع‌رسانی جشنواره امامت و مهدویت اظهار کرد: نامه امام علی علیه‌السلام به امام حسن مجتبی علیه السلام محور پنجمین جشنواره امامت و مهدویت قرار گیرد.

وی با اشاره به اینکه در طول تاریخ به جایگاه و شخصیت امام حسن مجتبی علیه السلام جفا شده است، افزود: در این دوره جشنواره امامت و مهدویت علاوه بر پرداختن به دوران تاریخی امامت امام حسن مجتبی علیه السلام و حقی که این امام همام برای بقای اسلام دارند با توجه ویژه به موضوع نامه ۳۱ نهج‌البلاغه، این نامه محور برنامه‌های جشنواره خواهد بود.

رئیس دانشگاه آزاد اسلامی با تأکید بر اینکه کار در ساحت اهل بیت علیهم السلام، افتخاری برای ما در جشنواره امامت و مهدویت است، عنوان کرد: با ارزیابی دقیقی که از عملکرد واحد‌های برگزارکننده جشنواره صورت می‌گیرد، واحد‌های دانشگاهی که در برگزاری این جشنواره ضعیف عمل کرده باشند از روند برگزاری جشنواره حذف و واحد‌های دیگری جایگزین خواهند شد. 

طهرانچی بخش بین‌الملل جشنواره را مهم ارزیابی کرد و گفت: با توجه به وضعیت فعلی جهان اسلام ایجاب می‌کند که در این حوزه توجه جدی به عمل آید.

رئیس دانشگاه آزاد اسلامی بر تقویت بخش دانش آموزی جشنواره و تمرکز بر ایفای نقش جدی استادان و دانشجویان و اهمیت برگزاری پیش رویداد‌ها و توجه همه‌جانبه به برگزیدگان جشنواره تأکید کرد.

گوشتیران
قالیشویی ادیب

در پایان نشست شورای معاونان دانشگاه آزاد اسلامی با حضور دکتر طهرانچی و معاونان از کتاب گزارش عملکرد چهارمین دوره جشنواره علمی، فرهنگی و هنری امامت و مهدویت رونمایی شد.

نامه ۳۱ نهج‌البلاغه در یک نگاه

این وصیّت‌نامه(نامه امام علی علیه‌السلام به امام حسن مجتبی علیه‌السلام) که بعد از نامه مالک اشتر طولانى‌ترین نامه امام (علیه السلام) در نهج‌البلاغه است، یک دوره کامل درس اخلاق، تهذیب نفس، خودسازى، تربیت نفوس و سیر و سلوک الى الله است و در حقیقت از سى بخش تشکیل مى‌شود.

در بخش نخست، امام (علیه السلام) خود و فرزندش را به عنوان نویسنده نامه و مخاطب آن با عباراتى بسیار پرمعنا که با روح مجموع نامه هماهنگ است معرفى مى‌کند.

در بخش دوم، نامه را به عنوان وصیّت پدرى دلسوز و پرمحبّت براى فرزندى که به شدت مورد علاقه پدر است مى‌نگارد.

در بخش هاى سوم تا دهم، به تقوا، بررسى تاریخ پیشینیان، احتیاط در همه امور و تفقه در دین و شکیبایى در برابر مشکلات و توکل بر خداوند و سپردن کار‌ها به دست او و توجّه به این حقیقت که قلب و روح جوان آماده پذیرش هر گونه تعلیماتى است توصیه مى‌فرماید و بر این معنا تأکید مى‌کند که پدرت تجربیات عمر خود را بدون زحمت در اختیار تو مى‌گذارد. سپس به آشنایى هرچه بیشتر با کتاب خدا و حلال و حرام الهى و سرانجام به اقتدا کردن به سنّت صالحان پیشین و لزوم پرهیز از شبهات، توصیه مى‌کند.

در بخش‌هاى یازدهم تا بیستم، نخست از فزونى مجهولات انسان نسبت به معلومات و هشدار درباره هرگونه انحراف از حق و تأکید بر پیروى از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و این که هیچ کس بدون تأسى به او به جایى نمى‌رسد سخن مى‌گوید، سپس به مسئله توحید و شرح بخشى از صفات خداوند و آن گاه ترسیم ناپایدارى دنیا با ذکر یک مثال زیبا مى‌پردازد.

سپس این درس را به فرزند دلبندش مى آموزد که خود را میزان داورى براى دیگران قرار دهد؛ آنچه براى خود مى پسندد براى آنها بپسندد و آنچه براى خود نمى پسندد براى دیگران نپسندد. آن گاه از آفات اخلاقى مهمى، مانند خودبینى سخن مى گوید و خدمت به خلق را به عنوان زاد و توشه اى مهم براى آخرت مى شمرد و درباره راه پرپیچ و خمى که در مسیر آخرت است هشدار مى دهد. از اهمّیّت دعا و اینکه کلید همه خیرات و برکات است به طور مشروح سخن مى گوید و هدف آفرینش انسان را که همان زندگى جاویدان آخرت است نه زندگى بى حاصل چند روزه دنیا، براى فرزندش روشن مى سازد.

در بخش هاى بیست و یکم تا سى‌ام، یاد مرگ را وسیله بیدارى مى شمرد و از پیمودن راه دنیاپرستان برحذر مى دارد، از گذر سریع و ناخواسته عمر سخن مى گوید و راه هاى تهذیب نفس و پرهیز از آرزوهاى دور و دراز را نشان مى دهد و در ضمن، یک سلسه مسائل مهم اخلاقى را برمى شمرد و بر آنها تأکید مى ورزد. آن گاه از طرز معاشرت با برادران دینى سخن مى گوید و نکات مهمى را در این زمینه یادآور مى شود. بر حفظ حقوق مردم و نیکى به برادران مسلمان تأکید مى کند. سپس اندرزهاى مهمى درباره حریص نبودن براى به دست آوردن روزى، مى دهد. پس از آن، بخشى از مسائل مهم مربوط به حفظ حرمت زنان و رفتار صحیح با آنها را یادآور مى شود. سپس از مسائل مربوط به مدیریت زندگى و تقسیم کار در میان افراد سخن مى گوید و سرانجام با توصیه به سپردن خویشتن به خدا و درخواست خیر دنیا و آخرت از او، نامه را پایان مى دهد.

با توجّه به آنچه گفته شد، خوانندگان عزیز تصدیق مى کنند که محتواى این نامه ازنظر تربیت نفوس، فوق العاده داراى اهمّیّت است.

نکته دیگرى که توجّه به آن در این جا لازم است این است که مخاطب این نامه، طبق غالب متون نهج البلاغه، امام حسن مجتبى (علیه السلام) است و در اکثر طرق این نامه (که به گفته علّامه تسترى در شرح این نامه بالغ بر پنج طریق مى شود) مخاطب، آن حضرت است و تنها در یکى از طرق روایت این نامه، مخاطب، محمدبن حنفیه شمرده شده است.

بعضى از شارحان براین تأکید مى کنند که مخاطب محمد بن حفنیه است و ظاهرآ دلیلشان این است که بعضى از تعبیرات این نامه درباره مخاطب خود، با مقام عصمت امام سازگار نیست در حالى که مى دانیم این گونه تعبیرات در مقام اندرز و نصیحت پدرانه به فرزند، مطلبى رایج است. مهم این است که گرچه مخاطب این نامه یک نفر است، ولى هدف، همه شیعیان و مسلمانان جهان، بلکه همه فرزندان آدم‌اند؛ گویى امام (علیه السلام) به عنوان پدر همه انسان‌ها سخن مى گوید و مخاطبش امام حسن (علیه السلام) به عنوان همه فرزندان، مورد نظر است.

این که بعضى گفته‌اند: امام با توجّه به مقام والاى امامت و عصمت نیاز به نصیحت و اندرز ندارد اشتباه بزرگى است، زیرا مقام والاى امامت و عصمت هرگز با تأکید بر مسائل مهم اخلاقى منافات ندارد. به همین دلیل در آن زمان که امام (علیه السلام) در بستر شهادت افتاده بود فرزندانش امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) را با نام، مخاطب قرار داد و دستوراتى به آنها فرمود که از آن غافل نبودند.

نیز آنچه بعضى گفته‌اند که امام حسن (علیه السلام) در زمان صدور این نامه بیش از سى سال داشت و با تعبیرى که در این نامه آمده که مى فرماید: قلب جوان آماده پذیرش هر گونه تعلیمات است، سازگار نیست، اشتباه است؛ زیرا انسان در سن سى سالگى هنوز جوان است. علاوه بر این، اشاره شد که مخاطب این نامه همه انسان‌ها به عنوان فرزندان امیرمؤمنان على (علیه السلام) هستند.

شایان توجّه این که در کتاب الامامة و السیاسة آمده است: در داستان سقیفه هنگامى که ابوعبیده جراح مى خواست امیرمؤمنان على (علیه السلام) را از خلافت کنار بزند گفت: یَابْنَ عَمّ إنّک حَدیثُ السِّنّ وَ هؤُلاءِ مَشیخَةُ قَوْمِکَ؛ عموزاده تو هنوز جوانى و اینها (ابوبکر و امثال او) پیرمردان باتجربه قوم تو هستند و مى دانیم که امام (علیه السلام) در آن زمان بیش از سى سال داشت.

 برگرفته از سایت مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهل‌البیت علیهم‌السلام.

انتهای پیام/

ارسال نظر