۲۶/ اسفند /۱۴۰۳
14:52 25 / 12 /1403

قدرت یا معامله؟ ترامپ و تفسیر سیاست به سبک مافیا

قدرت یا معامله؟ ترامپ و تفسیر سیاست به سبک مافیا
در دوران ریاست‌جمهوری ترامپ، سیاست خارجی آمریکا نه بر اساس اصول دیپلماسی سنتی، بلکه بر پایه بده‌بستان‌های سودمحور و معامله‌گری شکل گرفت؛ رویکردی که بیشتر به تاکتیک‌های مافیایی شباهت داشت تا رهبری یک کشور. ترامپ با ترکیب تجارت و شبکه‌سازی قدرت و ارتباطات مافیایی سیاست و روابط بین‌الملل را به چالش کشید و قواعد دیرینه سیاست را زیر پا گذاشت.

به گزارش خبرگزاری آنا، دونالد ترامپ،چه الا و چه در چهار سالی که به‌عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده در کاخ سفید حضور داشت، با رفتار‌ها و تصمیماتش نه تنها نظم سیاسی و داخلی آمریکا را تغییر داد، بلکه الگوی سیاست جهانی را نیز تحت تأثیر قرار داد. ترامپ با رویکردی متفاوت از رؤسای جمهور پیشین، بسیاری از قواعد دیرینه روابط دیپلماتیک را کنار گذاشت و دیپلماسی را با معامله‌گری اقتصادی جایگزین کرد. اما آیا خاستگاه تجاری ترامپ بود که شیوه حکمرانی او را شکل داد یا نوع نگاه او به قدرت، الگویی نزدیک به مافیا داشت؟ برای درک بهتر عملکرد ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور و مقایسه آن با الگو‌های مافیایی، باید به گذشته، رفتارهایش در کاخ سفید و نحوه اعمال قدرت او در عرصه بین‌الملل نگاه دقیقی داشت.

ترامپ پیش از آنکه وارد عرصه سیاست شود، به‌عنوان تاجر و سرمایه‌گذار در صنعت املاک شهرت یافته بود. فعالیت اقتصادی او به‌خصوص در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ در نیویورک، شروع کار او را زیر سایه قدرت مافیا شکل داد. این ارتباطات دیرینه، در بسیاری از پروژه‌های بزرگ ساخت‌وساز ترامپ به چشم می‌خورد. اما نکته اساسی این است که همین ذهنیت معامله‌گرانه و ارتباط با نهاد‌های غیررسمی، در دوران ریاست‌جمهوری نیز در تصمیم‌گیری‌های او بازتاب یافت.

ارتباط ترامپ با اوکراین یکی از واضح‌ترین نمونه‌های رفتار او در روابط دیپلماتیک بود. این رفتارها، که برخی آن را نزدیک به تاکتیک‌های مافیایی توصیف کرده‌اند، عمدتاً به خاطر اصرار ترامپ بر معامله‌گری و باج‌خواهی از رهبران سیاسی دیگر کشور‌ها مورد انتقاد قرار گرفت. پس از پیروزی ولودیمیر زلنسکی در انتخابات اوکراین، ترامپ نه‌تنها کمکی جدی به تأمین امنیت این کشور نکرد، بلکه از موقعیت حساس اوکراین برای منافع شخصی و سیاسی استفاده کرد. ترامپ در تعامل با زلنسکی، به جای ارائه حمایت، خواستار امضای قراردادی شد که تحت لوای کمک اقتصادی به کشور اوکراین، در عمل زمینه سودآوری برای شرکت‌های آمریکایی را فراهم می‌آورد. این موضوع الان و در جریان حمایت آمریکا از اوکراین در برابر روسیه  و در قرارداد معادن و منابع معدنی اوکراین کاملا مشهود است.  این قرارداد نمادی از منطق حاکم بر سیاست خارجی ترامپ است که اغلب منافع فوری را جایگزین اصول اخلاقی و دیپلماسی بلندمدت می‌کند.

ترامپ؛ تاجر یا سیاست‌مدار؟

برای درک بهتر رفتار ترامپ در عرصه بین‌الملل، باید به خاستگاه تجاری و پیشینه او در صنعت املاک بازگشت. در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، شهری مانند نیویورک مرکز فعالیت‌های تجاری، سیاسی و البته مافیایی بود. صنعت ساخت‌وساز، که قلب تپنده اقتصاد شهری محسوب می‌شد، به‌شدت تحت نفوذ مافیا‌های ایتالیایی و روسی قرار داشت. دونالد ترامپ که در دهه ۱۹۸۰ با افتتاح پروژه‌های بزرگ نظیر برج ترامپ شهرت یافت، ناگزیر از همکاری با این نهاد‌های مافیایی بود.

یکی از شخصیت‌های تأثیرگذار در دوران حرفه‌ای ترامپ، «روی کوهن» بود. کوهن که وکیلی بدنام، اما نیرومند در نیویورک بود، روابط عمیقی با خانواده‌های جنایتکار مافیایی نظیر جِنوویز و گامبینو داشت. این وکیل که از طریق حمایت از افراد با نفوذ جایگاه خود را تثبیت کرده بود، مشاور ترامپ نیز محسوب می‌شد. نقش کوهن در پیشبرد پروژه‌های ترامپ، ازجمله مقابله با اعتراضات اتحادیه‌های کارگری و مدیریت تأمین‌کنندگان مصالح ساختمانی، به‌ویژه بتن، حیاتی بود.

گوشتیران
قالیشویی ادیب

قدرت یا معامله؟ ترامپ و تفسیر سیاست به سبک مافیا

در اعتصاب بزرگ کارگران ساخت‌وساز در سال ۱۹۸۲، پروژه‌های بسیاری در نیویورک متوقف شدند، اما برج ترامپ بدون کوچک‌ترین خللی ادامه یافت. علت این امر، روابط نزدیکی بود که ترامپ، با حمایت کوهن، با پیمانکاران و گروه‌های مافیایی برقرار کرده بود. در واقع، این نوع شبکه‌سازی و تعامل با شخصیت‌های حاشیه‌ای، اما قدرتمند، به یکی از ویژگی‌های اصلی رویکرد ترامپ چه در تجارت و چه در سیاست تبدیل شد.

با این حال، ترامپ تنها به روابط اقتصادی محدود نماند. زمانی که او وارد صنعت کازینو در آتلانتیک‌سیتی شد، شبکه ارتباطات او با گروه‌های مافیایی گسترده‌تر شد. صنعت کازینو که خود مرکز فعالیت‌های مافیایی محسوب می‌شد، به سرعت به ابزاری برای تقویت سرمایه‌گذاری‌های ترامپ بدل شد. حمایت از او در برابر رقبای تجاری و باز کردن مسیر برای پیشرفت در محیطی مملو از چالش‌های حقوقی و مالی، بخشی از میراث تعامل ترامپ با نهاد‌های قدرت غیرقانونی نیویورک بود. این روش‌ها بعداً در دوران ریاست‌جمهوری او نیز خود را نشان داد.

در دوران ریاست‌جمهوری ترامپ، یکی از انتقاداتی که به او وارد می‌شود، رویکرد غیرسیاسی و به‌شدت سودمحور او در مدیریت روابط خارجی است. او که با شعار «اول آمریکا» وارد کاخ سفید شد، به جای حفظ ساختار‌های همکاری سنتی در روابط بین‌الملل، این روابط را به بده‌بستان‌های اقتصادی و سیاسی تبدیل کرد.

رفتار ترامپ در مقابل اوکراین نمونه بارز این رویکرد است. ترامپ کمک‌های نظامی به اوکراین را مشروط به اجرای تحقیقات سیاسی علیه جو بایدن، رقیب انتخاباتی او در سال ۲۰۲۰ کرد. این مسئله که به رسوایی سیاسی «اوکراین‌گیت» منجر شد، یکی از چالش‌برانگیزترین اتفاقات دوران ریاست‌جمهوری ترامپ بود. کمیته استیضاح او در کنگره آمریکا، این رفتار را به‌عنوان نقض قانون اساسی و استفاده از قدرت دولتی برای منافع شخصی مورد بررسی قرار داد.

در مورد بعدی زلنسکی رئیس جمهور اوکراین که سعی داشت حمایت آمریکا را برای مقابله با روسیه جلب کند، با شرایطی کاملاً غیرمعمول مواجه شد. ترامپ به‌جای حمایت از او موضوع قراردا‌های معدنی اوکراین را پیش کشید. این رفتار ترامپ، از دید بسیاری از تحلیلگران به‌عنوان رویکردی مافیایی ارزیابی شد. معامله‌ای که در آن ترامپ تلاش داشت منافع آمریکا و شهرت خود را از دل شرایط بحرانی اوکراین بیرون بکشد.

ترامپ و رویکرد مشابه با پوتین

یکی از جنبه‌های قابل‌توجه در دوران ریاست‌جمهوری ترامپ، روابط او با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، بود. رابطه ترامپ با پوتین، به‌طور عمومی با انتقادات و تردید‌های بسیاری همراه شد. برخی معتقد بودند که ترامپ، نه یک سیاست‌مدار مستقل، بلکه شخصیتی است که تحت تأثیر و نفوذ رهبران مقتدری نظیر پوتین عمل می‌کند. اما نکته جالب این است که رفتار‌ها و شگرد‌های ترامپ در سیاست جهانی، شباهت زیادی به تاکتیک‌های قدرت‌طلبانه پوتین داشت.

پوتین که اغلب از او به‌عنوان مدیر دولتی با روش‌های قدرتمندانه یاد می‌شود، رهبری است که توانسته است شبکه‌ای از قدرت را، چه در داخل و چه در خارج از روسیه، هدایت کند. ترامپ نیز در دوران ریاست‌جمهوری خود، بار‌ها تلاش کرد با رفتار‌هایی مشابه، قدرت و کنترل خود را بر مخالفان و رقبا اعمال کند. اما اشتباهش این بود که سیاست را با بازار اشتباه گرفته بود و سعی کرد از نفوذ اقتصادی برای پیشبرد اهداف خود استفاده کرد.

با شرایط فعلی بسیاری از تحلیلگران معتقدند که رفتار‌های ترامپ تأثیری بلندمدت بر سیاست داخلی و جهانی خواهد داشت. ترامپ که نظم سنتی همکاری‌های جهانی را با روش‌های معامله‌گرایانه تغییر داد، نه‌تنها اعتماد جهانی به آمریکا را کاهش داد، بلکه موجب شد بسیاری از رهبران جهان به پیروی از الگو‌های مشابه او روی آورند.

از دید منتقدان، ترامپ بیش از آنکه به‌عنوان یک رئیس‌جمهور سنتی عمل کند، شخصیتی با ذهنیت معامله‌گرانه یک تاجر بود که به‌دنبال بیشترین سود در کوتاه‌ترین زمان بود. این ذهنیت، اگرچه شاید در عرصه تجارت موفقیتی نسبی محسوب شود، اما در سیاست، بی‌ثباتی و فقدان اعتماد را در پی دارد. آمریکا نیز در دوران ترامپ به‌تدریج از جایگاه سابق خود فاصله گرفته است.

قدرت یا معامله؟ ترامپ و تفسیر سیاست به سبک مافیا

نتیجه

اقدامات و سیاست‌های ترامپ، بازتابی از گذشته پیچیده و محیط اقتصادی-سیاسی نیویورک است. این روش‌ها، که گاهی با اتخاذ تاکتیک‌های قدرت‌طلبانه و سودمحور به اجرا درمی‌آید، موجب شده است ترامپ شخصیتی متفاوت در عرصه سیاست جهانی باشد. اگرچه دوران ریاست‌جمهوری او روزی به پایان خواهد رسید، اما میراثی که ترامپ به جا می‌گذارد، شاید تا سال‌ها بر نظم جهانی سایه بیندازد.

جهان پس از ترامپ همچنان تحت تأثیر رفتار‌ها و تصمیمات او خواهد بود. او تا به الان ثابت کرده است که چگونه یک فرد با ذهنیت کاملاً غیرسیاسی می‌تواند ساختار‌های دیرینه جهانی را به چالش بکشد و اعتبار‌های جهانی را زیر سوال ببرد. بااین‌حال، سؤال اینجاست که آیا این مدل رهبری که ترکیبی از تجارت، معامله‌گری و تاکتیک‌های مافیایی است، می‌تواند جایگزینی برای سیاست‌ورزی سنتی در دنیای مدرن باشد؟

انتهای پیام/

ارسال نظر