کودکان در تلاقی هوش مصنوعی
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری آنا ـ محمدمهدی سیدناصری: مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان: تحولات فناوری، به ویژه گسترش هوش مصنوعی و فضای مجازی، ساختارهای فرهنگی، اجتماعی و روانشناختی جوامع را دگرگون کرده است. کودکان، بهعنوان کاربران اصلی فناوریهای دیجیتال، در تلاقی این دو پدیده قرار گرفتهاند و تجربهای بیسابقه از کودکی را سپری میکنند.
جهان امروز در نقطه عطفی از تاریخ خود قرار گرفته است. هوشمصنوعی و فضای مجازی نهتنها ابزارهای فناوری هستند، بلکه به پدیدههایی فرهنگی تبدیل شدهاند که شیوه زیستن و تعاملات انسانی را تغییر دادهاند. کودکان بهعنوان دیجیتال بومیها در هستهی این تغییرات قرار دارند و بهطور مستقیم از آنها تأثیر میپذیرند.
اما پرسش اساسی این است که آیا این تحولات به ایجاد آیندهای روشن برای کودکان منجر خواهد شد، یا ما در حال نظارهگر زوال فرهنگ انسانی و افول ارزشهای اجتماعی هستیم؟ فرهنگ بهعنوان شبکهای از ارزشها، باورها و رفتارها تعریف میشود که از طریق تعاملات انسانی انتقال مییابد.
هوشمصنوعی و فضای مجازی اما، با شبیهسازی هوش و تعاملات، این فرآیند را تغییر دادهاند. در این چارچوب، دو مفهوم کلیدی بررسی میگردد:۱-هوش اجتماعی؛ توانایی درک و مدیریت روابط انسانی که به تعاملات واقعی وابسته است.۲-فرهنگ دیجیتال؛ مجموعه ارزشها و هنجارهایی که در محیطهای مجازی و تحت تأثیر فناوری شکل میگیرند. هوشمصنوعی با تحلیل رفتار کاربران، محتوایی شخصیسازی شده ارائه میدهد که منجر به افزایش وابستگی کودکان به فضای مجازی میشود.
بازیهای آنلاین، شبکههای اجتماعی و برنامههای سرگرمی به گونهای طراحی شدهاند که کودکان را در چرخهای بیپایان از مصرف نگه دارند که این وابستگی، تعاملات واقعی و زمان صرف شده برای یادگیری مهارتهای اجتماعی را به شدت کاهش میدهد. هوش اجتماعی نیازمند تعاملات چهرهبهچهره و تجربه موقعیتهای واقعی است.
اما در فضای مجازی، کودکان از این تعاملات محروم میشوند و توانایی درک احساسات دیگران، حل تعارضها و برقراری ارتباط مؤثر را از دست میدهند.
پژوهشها در سال ۲۰۲۴ نشان میدهند که وابستگی بیش از حد به فناوری، موجب کاهش همدلی و افزایش رفتارهای انزواطلبانه در کودکان میشود. فضای مجازی و هوشمصنوعی، تجربهی کودکی را به شدت تغییر دادهاند و کودکان بیشتر وقت خود را در محیطهای مجازی میگذرانند و در معرض محتواهایی قرار میگیرند که به جای تقویت خلاقیت، وابستگی و مصرفگرایی را ترویج میدهند. این تغییرات، رشد عاطفی و اجتماعی آنها را مختل میکند و هویت فرهنگی آنها را در معرض خطر قرار میدهد.
هوشمصنوعی و فضای مجازی به تدریج ارزشهای انسانی را جایگزین معیارهای الگوریتمی میکنند که این روند، فرهنگ را از هنجارهای انسانی فاصله داده و تعاملات اجتماعی را به تعاملات ماشینی محدود میکند. این تغییرات ممکن است به زوال هویت فرهنگی و افول اخلاق انسانی منجر شود.
جهت جلوگیری از وقوع یک «آخرالزمانِ فرهنگی»، ضروری است که رویکرد جدیدی به استفاده از فناوری اتخاذ شود. این رویکرد میبایست شامل موارد زیر باشد:۱-ترویج تعاملات واقعی؛ والدین و مربیان باید فرصتهایی جهت تعاملات چهرهبهچهره فراهم نمایند.۲-مدیریت استفاده از فناوری؛ محدود کردن زمان استفاده از فضای مجازی و انتخاب محتوای مناسب برای کودکان.۳-توسعه فرهنگ دیجیتال آگاهانه؛ آموزش مهارتهای دیجیتال به کودکان و والدین و نهاد خانواده برای استفاده بهینه از فناوری.
هوشمصنوعی و فضای مجازی، اگرچه فرصتهای بینظیری را فراهم کردهاند، اما در صورت مدیریت نادرست میتوانند به یک «آخرالزمانِ فرهنگی» برای کودکان و جامعه تبدیل شوند که تنها از طریق بازآفرینی فرهنگ و مدیریت آگاهانه فناوری میتوان از این بحران عبور کرد و آیندهای پایدار برای کودکان رقم زد.
انتهای پیام/