چالشهای فراروی تجاریسازی تحقیقات علوم انسانی
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری آنا، دانشگاهها در ابتدا تنها نقش آموزش نیروی انسانی را برعهده داشتند که با تغییر اوضاع و نیازهای جوامع، در اواخر قرن نوزدهم نقش پژوهش نیز به آن افزوده شد. از این پدیده تحت عنوان انقلاب اول دانشگاهها یاد میشود که طی آن پژوهش، علاوه بر وظیفه سنتی آموزش، به کارکردهای دانشگاه افزوده شد.
پژوهشگران در مقالهای با عنوان «واکاوی چالشهای فراروی تجاریسازی تحقیقات علوم انسانی» به این موضوع پرداختهاند که با گسترش فعالیتهای پژوهشی و ایجاد مراکز تحقیقی در دانشگاهها، تحقیق به منظور اشاعه و گسترش مرزهای دانش و به عنوان مکمل فعالیتهای آموزشی انجام میگرفت و به خودی خود فعالیتی پسندیده به شمار میرفت، که البته بیشتر از بودجه دولت، هزینه فعالیتهای تحقیقی تأمین میشد.
* پژوهشها به عنوان فعالیتی جهت گسترش مرزهای دانش
به زعم این پژوهش با تغییر در سیاستهای تخصیص منابع دولتها به ویژه در جوامع توسعه یافته، دیگر صرف بودجههای کلان برای تحقیق بدون توجه به بازگشت سرمایه جایگاه خود را از دست داد و توجیه پذیر نبود. به اعتقاد محققین، این تحولات در طول دورهای رخ داد که بودجههای عمومی پژوهشی به دنبال پایان جنگ سرد، کاهش یافته بود.
در این پژوهش آمده است که همین مسئله باعث تغییر نگرش به تحقیق به عنوان فعالیتی صرفاً جهت گسترش مرزهای دانش گردید و در پی این تحولات این انتظار به وجود آمد که تحقیق باید حداقل سرمایهای که برای آن به کار رفته است را جبران کند و در رشد و توسعه کشور نقش ایفا کند.
این پژوهش توضیح میدهد که شرایط جهانی، یعنی واقع شدن در بازار جهانی بسیار رقابتی، دانشگاههای مدرن را برای برقراری ارتباط با بخشهای خصوصی برای کسب سرمایههای بیشتر، به فعالیتهای تجاری و کسب و کار، وادار ساخت.
* تجاری سازی پژوهشها
جاری سازی به معنای تبدیل نتایج تحقیقات به محصولات، خدمات و فرآیندهایی است که میتوانند موضوع معاملات تجاری باشند
به زعم این پژوهش تجاری سازی به معنای تبدیل نتایج تحقیقات به محصولات، خدمات و فرآیندهایی است که میتوانند موضوع معاملات تجاری باشند، و بر کاربردی کردن نتایج است که میتوانند موضوع معاملات تجاری باشند و به ارزش آفرینی اقتصادی آنها تأکید دارد.
این پژوهش به این مهم اشاره میکند که امروزه به قدری است که بسیاری از کشورها به نقش آن در توسعه پی بردهاند و آن را در رأس برنامهها و سیاستهای علمی خود قرار دادهاند؛ دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی این کشورها، تجاریسازی تحقیقات و کسب درآمد از فعالیتهای تحقیقی را اولویتهای خود قرار دادهاند تا هم نقشی را در رشد و پیشرفت کشور ایفا کنند و هم بودجه مورد نیاز را برای ادامه و گسترش تحقیقات فراهم کنند.
این پژوهش مطرح میکند که در ایران نیز تغییر و تحولات اقتصادی چه از ناحیه تخصیص منابع و چه از ناحیه تغییر پارادایم اقتصادی مسئولان، سیاستگذاران و دانشگاهها را ناگزیر به توجه به این مهم نموده است. در برنامههای توسعه کشور نیز بستر قانونی کلان به منظور گسترش تجاری سازی تحقیقات و ساز وکارهای اجرایی آن پیش بینی شده است.
براساس نتایج این پژوهش، پیشنهادهای کاربردی همچون بستر و فرهنگسازی تجاریسازی، تغییر نظام ارتقاء اعضای هیئت علمی، ایجاد انگیزه و تشویق آنها، انجام پژوهشهای مسئله محور، ایجاد مراکز بازاریابی و سفارشگیری تحقیق، ایجاد دفاتر ارتباط با صنعت و انتقال فناوری خاص علوم انسانی، به کار بستن نتایج تحقیقات در محیط واقعی و ارائه گزارش از نتیجه آن، ایجاد برند و شرکتهای انشعابی ویژه فناوریهای انسانی و فرهنگی و تغییر سیاستهای دانشگاهها و مراکز تحقیقی جهت گسترش رویکرد تجاری سازی ارائه میگردد.
در ادامه این پژوهش آمده است که نظرات پژوهشگران علوم انسانی و نوع نگاهی که خود آنها به عنوان اصلیترین عامل در انجام تحقیق، به تجاری سازی دارند، میباشد و به دنبال آن بوده تا با استفاده از منطق روش تحقیق کیفی و ابزار نظریه زمینهای، نظریه موقعیتی، خاص، استقرایی و ایدوگرافیک و با در نظر گرفتن شرایط، تعاملات و پیامدها برای شناسایی چالشهای تجاریسازی تحقیقات علوم انسانی ارائه کند و با توجه به یافتههای پژوهش، پیشنهاداتی در جهت رفع آنها ارائه دهد.
این پژوهش به کوشش حمید رحیمیان (عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور)، حمید رحیمیان، عباس عباس پور و علی دلاور (استادیار ان دانشگاه علامه طباطبایی) انجام شده است.
انتهای پیام/