مدیریت دانش؛ کلید گسترش مرزهای دانش
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری آنا، امروزه اصلیترین عامل موفقیت سازمانها و گروههای کاری در گرو شناخت صحیح و بهرهگیری اثربخش از توانمندیهای کارکنان دانشگر است و مجموعه فعالیتهای متنوعی که در این راستا صورت میگیرد، در قالب مفهومی به نام مدیریت دانش دستهبندی شده است.
این امر همچین در سطوح بالاتر خود میتواند به توسعه دانش در سطح صنعت یا کشور منجر شود. علاوه بر قابلیتهایی که در افزایش رقابتپذیری و بهبود سطوح مختلف عملکرد سازمانها دارد، از منظر توانایی گسترش مرزهای دانش درون و بین سازمانی بسیار حایز اهمیت است.
پژوهشگران در مقالهای با عنوان «مدیریت دانش؛ کلید گسترش مرزهای دانش» به این موضوع پرداختهاند که خودشناسی رمز موفقیت در جهان، کسب و کار است و مدیریت دانش کلید این امر است. هر یک از ما باید در وهله اول یاد بگیریم، که هستیم؛ در چه اموری توانمندیم و برای بهرهگیری هر چه بیشتر از نقاط قوت و توانمندیهای خود نیاز به یادگیری چه مطالبی داریم.
* سرمايه دانشی دارایی سازمان
سرمایه دانشی دارایی نهفته و پنهانی سازمانها است که با مدیریت و اداره آن میتوان به مزیتهای رقابتی دست یافت
در این پژوهش آمده است که سرمایه دانشی دارایی نهفته و پنهانی سازمانها است که با مدیریت و اداره آن میتوان به مزیتهای رقابتی دست یافت. در واقع دانش به عنوان منبعی برای بقای سازمانها ضروری اسـت و شرط موفقیت سازمانها، دست یافتن به یک دانش و فهم عمیق در تمامی سـطوح است.
این پژوهش مطرح میکند که راز موفقیت سازمانها مدیریت دانش میداند. اهمیت مدیریت دانش در قرن حاضر به حدی است که حرکت و جنبشی است که عصر آینده را مسخر خود خواهد ساخت. ازاینرو دهه حاضر را دهه مدیریت دانش نام نهادهاند.
از سوی دیگر در کشور ما نیز، توسعه بر مبنای دانش و مدیریت دانش محور، جایگاه ویژهای در سیاستگذاریهای کلی کشور دارد. در محورهای اساسی سند چشم انداز بر توسعه بر محور دانایی و رقابت پذیری اقتصاد تأکید شده است.
* زمینهها و ضرورتهای پدیداری مدیریت دانش
نکته قابل ذکر در این پژوهش این است که از ۵۰ سال پیش به این سو، توجهات به نقش دانش در اثربخشی سازمانها، رشد چشمگیر داشته است. مفهوم جامعه پساصنعتی رشد اقتصادهای خدمات محور را که به جایگاه دانش و کارکنان دانشی وابستگی دارد، در بر داشته است.
در این پژوهش آمده است که در بسیاری از بخشهای صنعتی، اهمیت داراییهای فیزیکی رو به کاستی نهاده است. ناملموس بودن دانش در خدمات با مفاهیم و عباراتی، چون زندگی روی هـوای سبک یا اقتصاد بدون وزن توصیف شده است. سیاستگذاران دانش را یک منبع دارایی اولیه، در گذار از رویکرد منبعمحور در سازمانها به رویکرد دانشمحور تلقی میکنند.
به زعم این پژوهش ارزش دانش بر اساس نحوه به کارگیری آن در فرایندهای سازمان، در راستای تولید کالاها و خدمات ارزیابی میشود، تحولات زیر بر ضرورت پدیداری مدیریت دانش و پارادایم دانش محوری تأثیر زیادی داشتهاند.
* ارتباط مدیریت دانش به نیروی انسانی در سازمان
به طور کلی در این پژوهش به این نکته اشاره شده است که دانش، امروزه یکی از اصلیترین سرمایههای تمامی سـازمانهـا محسوب مـیشود و کسب، توسعه و بهرهبرداری صحیح و بهینه آن، مهمترین چالش و وظیفه سازمان در دوره حاضر است. به بیان دیگـر، مدیریت دانش جایگاه و اهمیتی فراتر از خود آن دارد.
در ادامه نتایج این پژوهش نشان میدهد که با مدیریت سرمایههای دانشی سازمان میتواند ضمن افزایش توان رقابتپذیری سازمان شرایط گسترش مرزهای سازمان در داخل و خارج سازمان شود.
این پژوهش مطرح میکند که بروز تحولات در عرصههای اجتماعی، اقتصادی و گذار از تفکر جهان صنعتی به جهان دانش محور و ظهور پارادایم پیچیدگی در عرصه کسب و کار از مهمترین عواملی است که زمینه ظهور و بروز و تقویت نقش و جایگاه مدیریت دانش را فراهم کرده است. صاحبنظران در تعاریف گذشته از مدیریت دانش بهطور عمده به یکی از دو رویکرد مبتنی بر منابع انسانی و رویکرد مبتنی بر فناوری گرایش داشتهاند.
در یک نگرش جامع کلی در این پژوهش، میتوان فرایند مدیریت دانش را وابسته به نیروی انسانی توسعه یافته و دانش محور دانست که مراحلی مانند تشخیص، کسب و توسعه، کاربرد، اشتراک و ذخیرهسازی دانش از عوامل آن است و در این میان عامل توسعه دانش با توجه به نقش حیاتی آن در توسعه دانشآفرینی و نوآوری سازمانی میتواند منجر به توسعه مزیت رقابتی در سازمان و توسعه و گسترش مرزهای دانش درون و بیرون از سازمان شود.
این پژوهش به کوشش کرمالله دانشفرد (استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحدعلوم وتحقیقات تهران) و محمد ذاکری انجام شده است.
انتهای پیام/