گروگانگیری ذهنی/ سندرم استکهلم در زندگی روزمره
به گزارش آنا- زهرا اردشیری؛ سندرم استکهلم یک پدیده روانی است که در ابتدا به نظر میرسد فقط در گروگانگیریهای کلاسیک و موقعیتهای فیزیکی رخ دهد، اما واقعیت پیچیدهتر از این است. این سندرم میتواند به طور مخفیانه در روابط روزمره ظاهر شود، جایی که افراد به تدریج به شرایطی وابسته میشوند که در آن احساس محدودیت و آسیب دارند، اما خودشان قادر به شناسایی این وابستگی نیستند.
تصور کنید که فردی در یک رابطه عاطفی یا شغلی قرار دارد که به تدریج به شرایط کنترلشده یا آزاردهنده عادت میکند. این شرایط ممکن است به طور ناخودآگاه به او تحمیل شده باشند، اما او آنها را طبیعی میبیند. همچنان که فرد به این روابط وابسته میشود، احساسات پیچیدهای، چون وفاداری یا همدلی نسبت به فرد آزاردهنده در او شکل میگیرد. او حتی ممکن است به طور کامل از آسیبهایی که به او وارد میشود بیخبر باشد و ترس از تغییر، او را در همان وضعیت نگه میدارد. در این فضای روانی، فرد مانند یک گروگان ذهنی در دام شرایط آزاردهنده باقی میماند، در حالی که فکر میکند تنها راه حفظ آرامش و امنیتش همین وضعیت است.
پیدایش سندرم استکهلم؛ یک پدیده روانی غریب
در یک روز معمولی در استکهلم سوئد، در حین یک سرقت بانک، چیزی غیرمنتظره و عجیب رخ داد. گروگانها، کسانی که در ابتدا وحشتزده و نگران بودند، به تدریج احساس محبت و همدلی نسبت به گروگانگیران خود پیدا کردند. حتی بعد از آزادی، به جای شکایت، از آنها دفاع میکردند. این رفتار غیرعادی توجه همه را جلب کرد و روانشناسان را به مطالعه پدیدهای جدید و شگفتانگیز به نام «سندرم استکهلم» کشاند.
سندرم استکهلم، یک نوع وابستگی روانی است که در شرایط تهدیدکننده یا خطرناک به وجود میآید. در این شرایط، فرد به طور ناخودآگاه به آزاردهندگان خود احساس وابستگی و همدلی پیدا میکند. این پدیده در روابط مختلف، از جمله گروگانگیریها، خشونتهای خانگی و حتی محیطهای کاری و شغلی، میتواند رخ دهد.
تصور کنید که فردی در یک رابطه خانگی آسیبزا قرار دارد. همسر او بارها او را تهدید کرده، آزار داده و تحقیر کرده است. اما هر بار که آسیب جدیدی وارد میشود، به طور عجیبی فرد قربانی به او احساس وفاداری پیدا میکند. انگار چیزی در درونش به او میگوید که این تنها راه برای حفظ امنیت و بقاست. در عین حال، فرد از آسیبهایی که به او وارد میشود بیخبر است و از ترس تغییر، حتی از آزاردهنده خود دفاع میکند.
در محیطهای کاری نیز این پدیده میتواند خود را نشان دهد. فردی را در نظر بگیرید که در یک شرکت بزرگ کار میکند و دائماً تحت فشار و رفتارهای تحقیرآمیز مدیرانش قرار دارد. او احساس میکند که برای حفظ شغلش چارهای جز تحمل این فشارها ندارد. در ابتدا ممکن است با امید به تغییر وضعیت تلاش کند، اما به مرور زمان وابستگی به این شرایط برای او عادی میشود. رفتارهایی که زمانی آزاردهنده بودند، حالا به جزئی از زندگی روزمره او تبدیل میشوند.
سندرم استکهلم از نظر روانشناسی به عنوان یک مکانیسم دفاعی در برابر ترس و اضطراب ناشی از شرایط غیرقابل پیشبینی و دشوار شناخته میشود. وقتی فرد در معرض تهدید مستمر قرار میگیرد، به تدریج این احساس به وجود میآید که برای بقا و حفظ امنیت، باید با آزاردهنده همسو شود. به این ترتیب، قربانی به طور ناخودآگاه خود را به موقعیتی میبرد که به آزاردهنده وابسته شده و حتی از او دفاع میکند.
این پدیده در واقع در شرایطی رخ میدهد که انسانها احساس میکنند به جز پذیرش این شرایط غیرقابل تحمل، چاره دیگری ندارند. اما در حقیقت، این وابستگی به تدریج میتواند به یک زندان ذهنی تبدیل شود که فرد برای رهایی از آن نیاز به آگاهی و کمک روانشناختی دارد.
سندرم استکهلم دیجیتال؛ وابستگی روانی در فضای آنلاین لید
در دنیای دیجیتال امروز، جایی که هر کلیک و هر اسکرول میتواند تأثیر زیادی بر ذهن ما بگذارد، سندرم استکهلم دیجیتال به شکلی پنهان در حال شکلگیری است. ممکن است فکر کنید تنها در گروگانگیریها یا روابط فیزیکی این پدیده دیده میشود، اما در فضای آنلاین، افراد به راحتی به محتوای آزاردهنده یا روابط سمی وابسته میشوند، بدون اینکه حتی متوجه شوند. این وابستگی روانی در دنیای مجازی میتواند حتی قویتر از آن چیزی باشد که در دنیای واقعی تصور میکنیم، جایی که مرز میان آزادی و اسارت به طرز حیرتآوری محو میشود.
راههای شناسایی و رهایی از سندرم استکهلم
یکی از ویژگیهای مهم سندرم استکهلم این است که قربانیان به طور عمده از آسیبهای روحی و روانی خود آگاه نیستند. در واقع، این افراد ممکن است در ابتدا این وابستگی را به عنوان یک راهحل برای بقا یا امنیت در نظر بگیرند، اما به مرور زمان این احساسات مثبت نسبت به آزاردهنده به یک نهاد روانی تبدیل میشود که در نهایت منجر به دشواری در خروج از رابطه یا موقعیت میشود.
برای درمان سندرم استکهلم، نیاز به مداخلات رواندرمانی و مشاوره وجود دارد. در این روند، افراد باید به تدریج با واقعیتهای آسیبزا و روانی خود روبهرو شوند و از وابستگی به آزاردهنده خود رهایی یابند. احمد احمدیپور عضو هئیت علمی و استادیار گروه روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی آزاد تهران در پاسخ به اینکه سندروم استکهلم یک اختلال روانی است یا یک نوع واکنش انسانی در موقعیتهای خاص است میگوید: «سندروم استکهلم یک وضعیت روانی است که زمانی رخ میدهد که فردی در شرایط گروگانگیری یا اسارت قرار میگیرد و به تدریج نسبت به گروگانگیر خود احساس همدلی، وابستگی یا حتی محبت پیدا میکند. این وضعیت بیشتر زمانی بروز میکند که فرد در معرض تهدید مرگ یا آسیب جسمی قرار داشته باشد و ممکن است به دلیل فشار روانی شدید، برای حفظ جان خود به نوعی به فرد تهدیدکننده وابسته شود. این اختلال به نوعی مکانیسم دفاعی است که در آن فرد برای کاهش اضطراب و ترس از مرگ یا آسیب، احساسات مثبت نسبت به فرد تهدیدکننده پیدا میکند.»
وی در رابطه به اینکه چه عواملی باعث میشود که یک فرد به سندروم استکهلم مبتلا شود؟ آیا ویژگیهای خاصی در شخصیت فرد یا وضعیت خاصی از گروگانگیری این اختلال را تشدید میکند؟ میگوید: «عواملی، چون مدت زمان گروگانگیری، شدت تهدیدات، و نوع تعاملات بین گروگانگیر و گروگان میتواند تأثیر زیادی در بروز این اختلال داشته باشد. یکی از مهمترین عواملی که موجب بروز سندروم استکهلم میشود، طول مدت گروگانگیری است. هرچه فرد مدت بیشتری در معرض تهدید قرار داشته باشد، احتمال بروز این اختلال بیشتر میشود. همچنین، نوع رفتار گروگانگیر نیز مهم است؛ به عنوان مثال، اگر گروگانگیر در طی مدت گروگانگیری نشان دهد که تهدیداتش غیرواقعی است یا نشان دهد که فرد گروگان گرفته شده برای او مهم است، این میتواند سبب ایجاد احساس همدلی در فرد گروگان شود.»
از فشار روانی تا وفاداری؛ سندرم استکهلم در محیطهای اجتماعی
سندرم استکهلم تنها مختص گروگانگیریهای فیزیکی نیست؛ این پدیده میتواند در هر نوع رابطهای که فرد در آن تحت فشار، کنترل یا سوءاستفاده قرار میگیرد. این روانپزشک در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا سندروم استکهلم تنها در موقعیتهای گروگانگیری یا اسارتهای فیزیکی بروز میکند، یا این اختلال میتواند در روابط دیگر هم مشاهده شود؟ میگوید: «درحقیقت، سندروم استکهلم فقط مختص گروگانگیریهای فیزیکی نیست. این اختلال میتواند در شرایط دیگری نیز مشاهده شود، به ویژه در روابط سوءاستفادهآمیز و سلطهگرانه. در روابط خشونتآمیز خانگی، شرایط آزار روانی یا فیزیکی در محیطهای کاری یا حتی در روابط کودک-والدین، فرد میتواند به تدریج به آزارگر خود وابسته شود. در این روابط، فرد آزار دیده ممکن است با احساسات پیچیدهای مانند وابستگی عاطفی و ترس از دست دادن رابطه، به صورت ناخودآگاه به فرد آزارگر خود محبت یا همدلی نشان دهد. بنابراین، سندروم استکهلم میتواند در روابط آسیبزا و سواستفادهگرانه نیز بروز کند.»
این استاد دانشگاه با بیان اینکه گرچه سندروم استکهلم در مواقع خاصی گزارش شده است. میگوید: گرچه سندروم استکهلم در مواقع خاصی گزارش شده است، اما شیوع آن در گروگانگیریها و اسارتها به نسبت نادر است. در واقع، بسیاری از گروگانها در شرایط تهدید و فشار روانی شدید، واکنشهای دیگری مانند اضطراب، افسردگی یا وحشت نشان میدهند. سندروم استکهلم بیشتر در شرایطی رخ میدهد که فرد مدت زمان طولانی تحت تأثیر تهدید قرار گیرد و در این مدت ارتباط عاطفی پیچیدهای با فرد گروگانگیر برقرار کند. بنابراین، نمیتوان گفت که این اختلال بهطور عمومی در تمامی گروگانگیریها بروز میکند..
آگاهی؛ سد راه وابستگیهای مخرب
آگاهی و آموزش میتواند به عنوان سدی مؤثر در برابر وابستگیهای مخرب عمل کند؛ با افزایش شناخت افراد نسبت به نشانههای این نوع وابستگیها، احتمال گرفتار شدن در روابط آسیبزا کاهش مییابد و افراد میتوانند انتخابهای سالمتری در زندگی داشته باشند.
این روانپزشک با بیان اینکه آموزش و آگاهی عمومی میتواند نقش بسیار مهمی در پیشگیری از بروز سندروم استکهلم داشته باشد، میگوید: «قطعاً، آموزش و آگاهی عمومی میتواند نقش بسیار مهمی در پیشگیری از بروز سندروم استکهلم داشته باشد. بهویژه در مواردی که فرد در معرض سوءاستفادههای روانی یا جسمی قرار دارد، داشتن آگاهی از علائم و نشانههای این اختلال میتواند به فرد کمک کند تا به موقع از موقعیتهای خطرناک خارج شود. همچنین، آگاهی دادن به افراد در معرض خطر و حمایت روانی به آنها در صورت بروز این اختلال، میتواند روند درمان را تسهیل کند و از آسیبهای بعدی جلوگیری کند.»
این استاد داشگاه با اشاره به اینکه اولین توصیه به کسانی که در روابط آسیبزا قرار دارند این است که هر چه سریعتر از این روابط خارج شوند. ادامه میدهد:اولین توصیه به کسانی که در روابط آسیبزا قرار دارند این است که هر چه سریعتر از این روابط خارج شوند. آنها باید درک کنند که هیچگاه نباید از خشونت یا سوءاستفاده در هیچ شکلی حمایت کنند. در صورتی که فرد احساس میکند تحت فشار است، باید از نزدیکان، دوستان یا مشاوران کمک بگیرد. همچنین، برای جلوگیری از سندروم استکهلم، فرد باید به یاد داشته باشد که همیشه حق داشتن روابط سالم و بدون تهدید را دارد و نباید خود را در شرایطی قرار دهد که احساس میکند باید برای حفظ جان یا امنیتش به فرد آزارگر وابسته شود. آنها باید درک کنند که هیچگاه نباید از خشونت یا سوءاستفاده در هیچ شکلی حمایت کنند. در صورتی که فرد احساس میکند تحت فشار است، باید از نزدیکان، دوستان یا مشاوران کمک بگیرد. همچنین، برای جلوگیری از سندروم استکهلم، فرد باید به یاد داشته باشد که همیشه حق داشتن روابط سالم و بدون تهدید را دارد و نباید خود را در شرایطی قرار دهد که احساس میکند باید برای حفظ جان یا امنیتش به فرد آزارگر وابسته شود.
سندرم استکهلم پنهان: زمانی که قربانیان از وضعیت خود بیخبرند
سندرم استکهلم در جامعه امروز ایران به شکلی پنهان و پیچیده بروز میکند؛ جایی که برخی افراد به شرایط یا روابطی وابسته میشوند که ناخودآگاه به آنها آسیب میرساند. این وابستگی میتواند به دلیل ترس از تغییر یا نیاز به پذیرش اجتماعی باشد و باعث شود فرد از شرایط ناعادلانه یا محدودکننده حمایت کند. این پدیده اجتماعی میتواند مانعی برای رشد فردی و جمعی باشد.
این استاد دانشگاه در پاسخ به اینکه در جامعه امروز ایران چه میزان از مردم با این مشکل مواجه هستند؟ آیا آماری در دسترس داریم؟ میگوید: تاسفانه سندرم استکهلم بهطور مستقیم در آمارهای عمومی روانشناسی یا پزشکی قرار ندارد و بسیاری از افرادی که به نوعی درگیر این اختلال میشوند، حتی خودشان هم متوجه نیستند که دچار این مشکل هستند. اما در جامعهای که خشونتهای خانگی یا استثمار عاطفی در روابط زیاد است، این اختلال میتواند بیشتر مشاهده شود. بهویژه در رابطههایی که فرد قربانی احساس وابستگی شدید به آزاردهنده پیدا میکند، مثل روابط ناپایدار عاطفی یا محیطهای کاری سمی. در نتیجه، تشخیص و درمان این اختلال در مراحل ابتدایی اهمیت زیادی دارد، اما به دلیل پیچیدگیهای روانشناختی و اجتماعی، ممکن است این اختلال مدتها پنهان بماند.
احمدی پور میگوید: «یکی از اصلیترین علائم این اختلال، احساس همدلی یا وابستگی به فردی است که شما را مورد آزار قرار داده است. این فرد ممکن است در ابتدا به نظر شما دشمن یا تهدیدکننده باشد، اما به مرور زمان و در اثر شرایط خاص، مثل تهدید و فشار روانی، فرد ممکن است احساس کند که تنها کسی است که او را درک میکند و حتی ممکن است به او اعتماد کند. به عبارت دیگر، در این اختلال، فرد قربانی بهطور ناخودآگاه، خود را در کنار آزاردهنده قرار میدهد و دچار نوعی وابستگی عاطفی به او میشود.»
وی ادامه میدهد: «این احساسات ممکن است همراه با احساس گناه یا اضطراب باشند، بهویژه زمانی که فرد از آزاردهنده جدا میشود یا رابطه قطع میشود. در بسیاری از موارد، افراد مبتلا به سندرم استکهلم از ابراز احساسات منفی یا انتقاد از آزاردهنده خود بهشدت پرهیز میکنند و حتی در شرایطی از قربانی بودن خود به نوعی احساس غرور یا رضایت میکنند.»
درمان سندرم استکهلم: روندی زمانبر، اما ممکن
درمان سندرم استکهلم ممکن است زمانبر باشد، اما با رویکردهای روانشناختی صحیح میتوان آن را بهبود بخشید. این درمان شامل مراحل مختلفی است که به فرد کمک میکند تا ارتباطات آسیبزا را شناسایی کرده و تغییر دهد. با تمرکز بر بازسازی هویت و اعتماد به نفس فرد، این فرآیند میتواند به تدریج بهبودی واقعی ایجاد کند.
احمدی پور در پاسخ به اینکه آیا درمان خاصی برای افرادی که دچار سندرم استکهلم شدهاند وجود دارد؟ و درمان این اختلال چقدر میتواند موفقیتآمیز باشد؟ پاسخ میدهد: «رمان سندرم استکهلم نیازمند یک رویکرد تخصصی است که معمولاً شامل روان درمانی میشود. در ابتدا، لازم است که فرد بهطور کامل با علائم خود آشنا شود و بفهمد که احساسات وابستگی به آزاردهنده واقعاً غیرمنطقی و آسیبزا هستند. در این روند، درمانگر باید کمک کند تا فرد بهطور عمیقتر به ریشههای این احساسات پی ببرد و آنها را شناسایی کند. درمانهای شناختی-رفتاری میتوانند در این شرایط بسیار مؤثر باشند، چرا که به فرد کمک میکنند تا الگوهای فکری غلط و غیرمنطقی خود را اصلاح کند.
وی با بیان اینکه درمانهای شناختی-رفتاری میتوانند در این شرایط بسیار مؤثر باشند، چرا که به فرد کمک میکنند تا الگوهای فکری غلط و غیرمنطقی خود را اصلاح کند میگوید «اما نکته اینجاست که درمان سندرم استکهلم میتواند زمانبر و پیچیده باشد. این اختلال معمولاً در محیطهایی بروز میکند که فرد تحت فشار روانی و اجتماعی است، بنابراین علاوه بر درمان روانشناختی، ممکن است نیاز به حمایت اجتماعی نیز باشد. از آنجایی که سندرم استکهلم غالباً ناشی از روابط خاص است، در بسیاری از موارد درمان به فرد کمک میکند تا از آن روابط آسیبزا خارج شده و به زندگی خود ادامه دهد.»
وی در پایان گفت: همترین توصیه این است که افراد همیشه به خودشان و احساساتشان احترام بگذارند و از روابطی که به آنها آسیب میزنند فاصله بگیرند. اگر فردی در شرایطی قرار گرفت که احساس کرد در حال کنترل یا تهدید شدن است، باید هرچه سریعتر به دنبال کمک از خانواده، دوستان یا یک مشاور باشد. پیشگیری از سندرم استکهلم در وهله اول از طریق آگاهی بهدست میآید. هرچقدر افراد بیشتر از حقوق خود، آسیبهای روانی و مرزهای شخصی آگاهی داشته باشند، احتمال وقوع چنین اختلالاتی کاهش مییابد. در واقع، اگر فرد در یک رابطه عاطفی یا خانوادگی دچار احساس ناامنی یا تهدید شد، باید فوراً اقدام به مشاوره و حمایت روانی کند.
سندرم استکهلم در زندگی روزمره نشان میدهد که چطور افراد میتوانند به شرایط آزاردهنده یا کنترلشده وابسته شوند، حتی بدون اینکه خودشان متوجه باشند. در روابط کاری یا شخصی، این وابستگی میتواند به مرور زمان عادی شود، در حالی که احساس وفاداری به آزاردهنده جایگزین احساسات منفی میشود. آگاهی از این پدیده میتواند کمک کند تا افراد از این چرخه نادرست خارج شوند.
انتهای پیام/