آنچه میبارد ستاره است یا موشک/ قابی متفاوت از زندگی دخترک فلسطینی
به گزارش خبرگزاری آنا، فیلم کوتاه «شازده کوچولو» تازهترین تلاش هنرمندان ایرانی برای ادای دین به مردم مظلوم فلسطین است. فیلمی به تهیه کنندگی و کارگردانی عمار خطی، محصول سازمان هنری رسانهای اوج است که در چهل و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران حضور خواهد داشت.
قابهای فیلم همه معنادار، کنایی، شاعرانه و تاثربرانگیز هستند. مثل جایی که دستهای کودکانه یک دختر و دستهای جنگ زده پدربزرگش در آسمان به دنبال ردی از ستاره دنباله دار میگردند و دل در گرو برآورده شدن آروزهای ناشدنی دارند، اما ته دلشان خوب میدانند در میانه بحرانهای بلند نباید امیدشان از بین برود. شاهد آن هم همان جمله پدر بزرگ است که به دخترک میگوید: «نجوم به درد ما نمیخوره، اونا اون بالا دارن زندگی شونو میکنن، هر کاری ام دلشون میخواد میکنن، با علم ما هم کاری ندارن».
کتابها، گلها و نورهای کوچک سوسوزن با دخترکی با موهای بلند همه زمزمه امیدند در دل فضایی مخروبه که خرابی در و دیوار و سقف، خاک نشسته روی تمام وسایل و صدای موشک و خمپاره حریفشان نمیشود. این شاید بهترین تشبیه از فلسطین است؛ جایی که اگرچه در هماره تاریخ محل آرامش نبوده و تلاطم امواجش همیشگی است، اما از آن سو همیشه زندگی بوده و فرهنگ و تمدن.
دختر کوچک شاید نماد عشق است که باید در پستوی خانه پنهانش کرد؛ به همین دلیل است که پدر بزرگ زیر ریزش دائمی موشک و بمب هر روز در خانه محبوسش میکند تا گزندی به او نرسد، اما مگر میشود در هنگامه دود و خون در امان ماند؟
در تمام مدت زمان کوتاه فیلم امینه کوچولو در حسرت دیدار یک ستاره دنباله دار است تا بتواند آروزیش را بر زبان آورد؛ درست در جایی که این اتفاق میافتد قسمت دردناک ماجرا هم از زبانش شنیده میشود؛ امینه که رد موشکها را از خرابی سقف اتاقش میبیند با تصور این که ستاره دنباله دار هستند آروزش را میگوید: «دوست دارم وقتی دارم تو کوچه بازی میکنم مامانم از پنجره صدام کنه و بهش بگم یکمی بیشتر» ... آرزویی که هرگز برآورده نمیشود، چون او مادرش را در همین جدال نابرابر از دست داده است. آرزوی پر از حسرت این دختربچه در این گوشه دنیا شاید بدیهیترین چیزی است که در هر جغرافیایی در روزمره زندگی جریان دارد و احتمالا به مخیله هیچ کودکی نرسد که همین روزمرگی در فلسطین تیری میشود به قلب رویاها. کودکان این سرزمین حسرتهایی دارند که از دل دردهایشان برآمده... دردهایی که سزاوار نیست که کودکان حاملش باشند و در جهانی با امنیت و صلح همه آنان رنگ میبازند.
«شازده کوچولو»، اما از امید میگوید؛ از این که از دل تمام نابرابریها کودکان این سرزمین جنگ زده هنوز امید دارند، هنوز امیدوارند تا سوسوی یک ستاره دنباله دار، تعبیری شود بر تمام دردهایشان. جایی که موشکها و دنباله شان نمادی میشوند از ستارهها و دنباله هایشان. کودکها و آرزوهایشان. انسانها و امیدهایشان.
انتهای پیام/