توسعه دانش بنیان یا شبهِ دانش نفت بنیان
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری آنا، سال هاست که عبارتهای اقتصاد دانش بنیان و توسعه دانش بنیان در ادبیات دانشگاهیان و سیاستمداران ایران به کار رفته و همگان بر لزوم دانش بنیان شدن تأکید کرده اند. در این میان، برخی رشد فزاینده تعداد مقالات علمی و به تبع آن ارتقای جایگاه کشور در رتبه بندیهای مربوط را نشانهای مثبت و حاکی از پیشرفت در مسیر دانش بنیان دانسته و برخی دیگر نسبت به کیفیت علم و پژوهش کشور ابراز نگرانی کرده اند.
پژوهشگران در مقالهای با عنوان «توسعه دانش بنیان یا شِبهِ دانش نفت بنیان: مساله این است» به این موضوع پرداختهاند که در راستای بررسی عمیقتر نسبت میان ما و توسعه دانش بنیان، از یک سو تاریخچه خود را لحاظ کرده و از سوی دیگر مفاهیم توسعه، علم نوین و دانش بنیان را نیز در متن و زمینه اصلیشان مورد توجه قرار دهیم، متوجه میشویم که درک نسبت مذکور مستلزم توجه به نسبت میان مسیر تاریخی ما و غرب مدرن است.
* افزایش مقالات علمی در مسیر دانشبنیان
در این پژوهش آمده است که برخی رشد فزاینده تعداد مقالات علمی و به تبع آن ارتقای چشمگیر رتبه ایران از لحاظ کمیت برون دادهای پژوهشی را نشانهای مثبت و حاکی از پیشرفت در مسیر دانشبنیان شدن دانسته و برخی دیگر نسبت به پایین بودن کیفیت علم و پژوهشهای کشور ابراز نگرانی میکنند.
به زعم این پژوهش برای دانشبنیان شدن به یک برنامه مناسب نیاز بوده و تدوین چنین برنامهای نیز مستلزم حصول درکی درست هم از وضعیت مطلوبِ موردنظر و هم از وضعیت موجود است. بنابراین، با این فرض که شناخت قابل قبولی از دانشبنیان بودن داشته باشیم، سنگبنای برنامه موردنظر تبیین دقیق موقعیت کنونی ما نسبت به دانشبنیان شدن و براورد فاصلهای است که با این هدف داریم.
* تقاطع مسیر دانش و مسیر تاریخی
این پژوهش مطرح میکند که سنگ بنای اولیه برای تدوین یک برنامه مؤثر شناسایی و درک وضع موجود است، اما همانطورکه یک جسم متحرک حاویِ نیرویی درونی است که در هر لحظه آن را به سمت و سوی مشخصی سوق میدهد.
به گفته این پژوهش در درون جوامع انسانی نیز نیروهایی وجود دارد که در جهت ادامه دادن مسیر تاریخی بر آنها فشار وارد میکند؛ بنابراین انجام نخستین و سرنوشتسازترین مرحله برنامهریزی شناسایی وضع موجود به شکلی درست مستلزم درک نیروهایی است که جامعه را به ادامه مسیر تاریخی خود سوق میدهند.
در مکتب نهادگرایی به این نیرو با اصطلاح وابستگی به مسیر تاریخی اشاره میشود
این پژوهش به این مهم اشاره میکند که عدم توجه به این نیروها به مثابه برنامهریزی برای انتقال یک جسم متحرک به نقطهای مشخص بدون توجه به سرعت و جهت حرکت آن است، در مکتب نهادگرایی به این نیرو با اصطلاح وابستگی به مسیر تاریخی اشاره میشود. نیروی مورد نظر در سطوح مختلف نهادی جامعه حضور داشته و اصالح آن مستلزم تحقق تغییرات نهادی در سطوح ریشهای جامعه است.
برمبنای دیدگاه پژوهشگران این پژوهش ویژگی اصلی مسیر تاریخی ایران از حیث نحوه رویارویی با نوآوریهای غربی را میتوان تقلید کورکورانه و ناکارامد از ظواهر غربی دانست.
به گفته این پژوهش اگرچه با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، برخی تغییرات اساسی در نهادهای جامعه رخ داده و برخی نیروهای اصالحی قوت گرفتهاند، اما تغییرات بنیادین بهویژه در نهادهای ریشهای جامعه فرایندی زمانبر بوده و مستلزم آن است که در دوران گذارِ کنونی حضور و تأثیرگذاری نهادهای نامناسب اولا به رسمیت شناخته شده و ثانیاً با رویکردی بلندمدت مدیریت شوند.
در پایان پژوهش حاضر، بر این نکته تأکید دارد که از نیروهایِ نهادیِ درونِ خود غفلت نکرده و متوجه این مهم باشیم که بهبود شاخصهای کمیِ علم و پژوهش تعداد دانشجوی تحصیلات تکمیلی، هیأت علمی، دانشگاه، مجلات، مقالات علمی و ... برای ما دستکم به همان اندازه که میتواند نشانه پیشرفت در مسیر دانشبنیان شدن باشد، میتواند نشانه غلبه نیروهایِ نهادی و تاریخیِ منفی و عود کردن بیماریهای مزمنمان نیز باشد.
در جمعبندی این پژوهش آمده است که در مورد این تغییراتِ کمی خوشخیالانه قضاوت نکنیم، بلکه در نظر داشته باشیم که اندکی غفلت موجب میشود امواج قدرتمند جریان تاریخی، ما را با خود برده و به جای حرکت در مسیر اقتصاد و توسعه دانشبنیان در مسیر شبهتوسعه حرکت کرده و نمودهای شبهدانش را گسترش دهیم.
این پژوهش به کوشش وحید احسانی (دکترای دانشگاه بوعلی سینا)، موسی اعظمی (دانشیار دانشگاه بوعلی سینا) و سید محمدباقر نجفی (استادیار دانشگاه رازی) انجام شده است.
انتهای پیام/