نقشی را بازی کردم که برای یک مرد نوشته بودند!/ «سراب» اثری فراتر از نمایش آئینی مرسوم
مرجان آقانوری بازیگر نمایش «سراب» به کارگردانی و تهیهکنندگی سید محمدجواد طاهری که این روزها در تالار وحدت روی صحنه است در گفتوگو با خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، درباره علت حضور خود در این اثر گفت: زمانی که با این نمایش آشنا شدم، قرار بود به عنوان طراح حرکت در پروژه «سراب» حضور داشته باشم، اما در ۱۰ روز پایانی اجرا کارگردان به من پیشنهاد بازی به جای یکی از کاراکترها که در ابتدا قرار بود یک بازیگر آقا اجرای آن را برعهده داشته باشد، داد. این پیشنهاد برای من اتفاق بسیار جذابی بود چراکه سالها منتظر فرصتی بودم تا برای آقای طاهری در پروژهای بازی کنم و نمایش «سراب» بهترین فرصت برای من بود.
وی ادامه داد: از آنجایی که خیلی دیر به گروه بازیگران نمایش اضافه شدم، ۱۰ روز زمان کمی برای تمرین در کنار بازیگران با تجربه این کار بود، اما خوشبختانه درنهایت توانستم پس از اتودهای بسیار به نتیجه قابل قبول آقای طاهری برسم.
این بازیگر درباره تفاوت نمایش «سراب» با دیگر آثار آئینی و مذهبی بیان کرد: این نمایشنامه روایتی متفاوت را از واقعهای که همه مردم سالهاست با آن آشنا هستند، بیان میکند. نه تنها در نگارش نمایشنامه بلکه کارگردان اثر در هدایت بازیگران نیز به شیوهای کاملا مدرن عمل کنند و این اتفاق تفاوت زیادی را در نمایش «سراب» رقم زد تا از آن شکل و بستر همیشگی نمایشهای آئینی فراتر رفته و در ذهن مخاطب خود سوال ایجاد میکند و از او میخواهد بیش از شنیدههای فکر کند و بیندیشد.
وی افزود: به عنوان یکی از بازیگران این نمایش، زمان تمرین و اجرا برای هر دیالوگ سوالی در ذهن داشتم و آقای طاهری هربار در مقابل سوالات من، پاسخ «فکر کن، به جواب برس» میداد. برخی نمایشها به جای احساسات، باورهای افراد را قلقلک میدهد تا درک و فهم متفاوتی نسبت به اتفاقات مهم تاریخ داشته باشد.
بازیگر نمایش «سراب» درباره چالشهای خود برای بازی در این نمایش عنوان کرد: مهمترین چالش من رسیدن به کاراکترم در نمایش بود؛ چراکه در اصل یک بازیگر مرد باید آن را ایفا میکرد و در نهایت من برای کار انتخاب شدم، پس باید کمی از آن زنانگی فاصله میگرفتم چراکه درنهایت به چنین نتیجهای رسیدیم که هرچند کاراکتر یک مرد را به زنی مَشک دوز تبدیل کردیم، اما به او کمی شخصیت زمخت با صدایی بم دهیم تا به نظر برسد که در دهههای ۴۰ یا ۵۰ زندگی خود قرار دارد؛ بنابراین با زودتر سر تمرین آمدن و دیر رفتن تمام تلاش خود را کردم تا به تصویر ذهنی کارگردان خود نزدیک شوم. جذابیت این چالش، اما آنجایی بود که محمدجواد طاهری از من دست نکشید و هرجا در هدایت من به بن بست رسید از در دیگری وارد شد.
وی ادامه داد: در دوره دانشجویی تجربه حضور در یک نمایش عاشورایی را داشتم، اما مانند «سراب» تجربهای درگیر کننده نبود چراکه اختیاراتی که در این نمایش کارگردان برای تیپسازی کاراکترها داده بود در آن نمایش وجود نداشت. نمایش «سراب» یک نمایشنامه با کنشها و واکنشهای قرص و محکم، درام قوی و بیشباهت به آثار دیگر است و کاراکتر مشک دوز من را به چالش انداخت و برایم دوستداشتنی بود.
آقانوری بیان کرد: این نمایش در میان آن دسته از کارهایی برای من قرار گرفت که پشت صحنه آن را بیش از روی صحنه آن دوست داشتم چراکه عوامل کار به شدت همراه و بالغ و باتجربه بودند و هم بازیهایی که در «سراب» در کنارشان قرار داشتم نیز هرکدام به تنهایی نامی بزرگ هستند که در تمرینها بسیار به من کمک کردند و در این شبها خیلی از تجربیاتشان استفاده میکنم.
انتهای پیام/