اصفهان؛ شهری مهاجرپذیر که دچار کمبود آب است/ وابستگی اقتصاد گردشگری به ماده حیات
خبرگزاری علم و فناوری آنا- محمد بوشاسب؛ حکمرانی آب به طیفی از سیستمهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و اداری اطلاق میشود که منابع آب را در سطوح مختلف مدیریت و توسعه میدهد.
تردیدی وجود ندارد که ایران در آینده با چالش جدی در حوزه آب مواجه میشود، کما اینکه اکنون هم با این چالش و بحران مواجه شدهایم.
شاید برخی بر این باور باشند که منابع آب صرفاً اقتصادی است و نمیتوان از بخش دیگری از آن استفاده کرد، در حالی که در اقتصاد گردشگری هم آب صرفه دارد، مانند زایندهرود که این حوضه آبریز سالانه پذیرای هزاران گردشگری خارجی است.
نکته مهم دیگر حل مسئله در دانشگاههاست، موضوعی که فقط محدود به موضوعات علمی و فناوری نمیشود و آب اکنون یک مسئله برای کشورها بهخصوص ایران اسلامی محسوب میشود و باید به حوزه آب نگاه ملی داشته و شاهد مدیریت درستی بر حفظ این مایه حیات باشیم.
خبرنگار آنا در بخش سوم گفتوگو با پیام نجفی رئیس دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان بیشتر موضوع حکمرانی آب و نحوه مدیریت آن را مطرح و چالشهای پیش رو در این مسیر را مورد بررسی قرار داده است. (بخش نخست و دوم گفتوگو با نجفی را اینجا و اینجا بخوانید)
شرکتهای با عمر ۱۵۰ ساله در دنیا بسیار داریم؛ در ایران کم!
آنا: انتقاد جدی به دولتها در حوزه کسب و کارها و موانع در این مسیر مطرح است، ارزیابی شما چیست؟
نجفی: جدیترین مشکلی که اکنون داریم و شاید در ادوار مختلف هم وجود دارد، اینکه قوانین باید روشن باشند و ثابت؛ یعنی هرروز تغییرات، تنوع قوانین و تنوع مقررات خستهکننده شده و بیثباتی در مقررات، میتواند منجر به این شود که افراد نتوانند برای بلندمدت برنامهریزی کنند و این موجب میشود طول عمر شرکتها، بنگاههای اقتصادی یا واحدهای تولیدی خیلی طولانی نشود؛ این چالشی است که واقعاً وجود دارد و بسیاری از اقدامات و تصمیمها را تحت تأثیر قرار دهد.
در دنیا مشاهده میکنیم شرکتهای با عمر ۱۰۰ ساله هستند یا حتی ۱۵۰ سال عمر دارند و دوام آوردهاند؛ کمپانیهایی میشناسید و میشناسیم که تکان نخوردهاند؛ اما متأسفانه در کشورمان شرکتهای طولانیمدت که ریشهدار است و از پدر به فرزند برسد و از فرزند به نوه، خیلی کم داریم؛ در صورتی که شاید پایه خوبی برای تأسیس آن شرکت گذاشته شده؛ اما بیثباتی و تصمیمهای متغیر موجب شده که این شرکتها عمر طولانی نداشته باشند؛ مگر اینکه دولتی باشند و باید برای این اتفاق چارهاندیشی کرد و این برمیگردد به اینکه قوانین و مقررات زیادی داریم و این دردسرساز است.
آنا: جدیترین انتقادتان در حوزه حکمرانی آب به دولتها چیست؟
نجفی: آنگونه که باید و شاید، آب را درست مدیریت نکردهایم. منبع آب، یک منبع ملی است؛ منبع منطقهای نیست؛ تصمیماتش هم منطقهای نبوده، بلکه باید ملی باشد؛ اتفاق بسیار بدی که در حوزه آب افتاده، اینکه آب داریم، اما با آن منطقهای برخورد میکنیم و انگار یک منبعی داریم و همه در رقابت هستند که از این منبع به هر شیوه مختلفی استفاده کنند تا این فرصت از دستشان نرود؛ حال هر منطقهای برای خودش؛ این نگاهی است که برخی مسئولان دولتی در ادوار مختلف در اذهان مردم به وجود آوردهاند و مقداری اختلافات قومی هم در آن به وجود آمده است.
شاید دست دشمن خارجی هم در این قضیه بوده؛ از این مبحث اینگونه تلقی میشود که این آب متعلق به این شهر یا این استان و آن استان است؛ در صورتی که منابع، ملی بوده و متعلق به کشور و مردم است.
باید ببینیم از منبعی که دچار کمبود هستیم، کجا باید بیشتر ارزشافزوده ایجاد کنیم و اینکه برنامه توسعهمان را با اهداف کلان ملی ببینیم؛ چراکه آب پایه توسعه هر منطقه است؛ بنابراین نمیتوان توسعه منطقه را بدون مدیریت آب ایجاد کرد.
بهعنوان مثال نماینده مجلس یا فرمانداری برای شهر و منطقه خود پافشاری و ایدهای را اجرایی کند که تمام استانهای مجاور یا شهرهای مجاور از آن متضرر شوند و این موضوع را لحاظ نکند یا بگوید این صنعت یا آن صنعت را به منطقه خواهم آورد، اما کاری ندارم اینکه چه اتفاقی برای پایین دست یا بالادست میافتد یا برعکس در جاهای دیگر، بنابراین این موارد را باید دید؛ آب یک منبع بوده و حوضه آبریز زایندهرود استانی نیست؛ حوضه آبریز زایندهرود یک حوضه ملی بوده و حیات یک منطقه است؛ تمدن یک منطقه به این آب بستگی دارد؛ فرهنگ ما این است که جایی توسعه پیدا کرده و آن معلول آب بوده، یعنی در آن منطقه آب وجود داشته است؛ جایی تمدن شکل گرفته که رودخانهای یا منبع آبی وجود داشته و بعد آهستهآهسته توسعه پیدا کرده است.
بسیاری از تالابها را جابهجا کردهایم؛ تالابها از بین نرفتهاند؛ بلکه جابهجا شدهاند؛ یعنی اینکه یک صنعت، دریاچههای کوچکی را برای خود ایجاد کرده؛ دیگری به همین صورت؛ مثالهای آن هم دیگر در ذهن ما وجود دارد؛ منابع آب جابهجا شدهاند؛ از مکانی به مکان دیگر رفتهاند و نباید اینگونه باشد.
بهعنوان مثال آیا در حوضه آبریز زایندهرود (تفاوتی نمیکند اصفهان، یزد، چهارمحال و بختیاری یا خوزستان) اجازه داریم محصولی پرآب را کشت کنیم؟ جزء اولویتهاست؟ از سرمایه نمیخوریم؟ ممکن است امسال محصولی را کشت کنم و سود مقطعی برای شهرم به وجود بیاورم؛ اما آیا از سرمایههای ملی مصرف نکردهایم که در بلندمدت فرزندان ما را دچار بحران میکند؛ تفاوتی نمیکند از شهر من باشد یا شهر مجاور؛ فرزندانمان دچار آسیب میشوند و بعدها همان آدم از منطقه مهاجرت میکند تا وضع مالیاش بهتر شود و از همان منطقه که در آن مصرف آب غیرمتعارف بوده، به جایی میرود که دچار کمبود منابع آب است و این اتفاق در اصفهان افتاده؛ شهری مهاجرپذیر که دچار محدودیت منابع آب است و اگر اینطور شده، برای این است که برنامههای توسعهای خیلی منطقهای بوده و من شورای شهر شهری بودهام و برای اینکه بتوانم افکار عمومی منطقهام را راضی کنم بر منافع ملی چشمپوشی کردهام و نیامدهام همه را اقناع کنم، بلکه آمدهام کارهایی انجام دهم که برند ملی پیدا کنم و شهرم برند ملی بیاید و این منابع را محدود و با نگرش منفعت شخصی یا منطقهای، نگاه کردهام!
تصور میکنم با همین منبع آب هم تولید خوب خواهیم داشت و وضعیت اقتصادی را به جریان میاندازیم، از سویی کشاورزی را به صورت معقول توسعه خواهیم داد و خدماتی مانند گردشگری را رونق میدهیم، چراکه آب جزئی از اقتصاد این کشور است و اقتصاد گردشگری هم به آب بستگی دارد.
تداوم نگاه ملی به حوزه آب نجاتبخش کشور است
آنا: بیشتر توضیح میدهید؟
نجفی: مطالبه ما برای اصفهان و رودخانه زایندهرود به خاطر این نیست که یک نشاطی داشته باشد؛ بلکه برای اقتصاد گردشگری است؛ شما در بسیاری از نقاط و شهرهای گردشگری دنیا میبینید که بهصورت صوری، غیرطبیعی و مصنوعی آب ایجاد میکنند؛ یک حوضچه و دریاچهای ایجاد میکنند که جاذبه گردشگری آن منطقه را بالا ببرند و بخش اعظمی از طبیعت گردشگری ما آب است.
آنا: که ما آن را نابود کردیم!
نجفی: باید آن را حفظ کنیم و توسعه دهیم تا ضمن اینکه این آب جاری میشود و جریان پیدا میکند، اکوسیستم، کشاورزی و صنعت را حفظ کند؛ بههرصورت آب مایه حیات است؛ حقیقتاً با تمام وجود حس میکنیم که آب مایه نشاط و حیات ماست و حیات همه زنجیروار به هم متصل است؛ وقتی که اقتصاد ما شکوفا شود، گردشگری هم شکوفا خواهد شد و گردشگری که شکوفا شود، محصول به فروش میرسد؛ محصولی که به فروش برسد، تولید افزایش پیدا میکند و این یعنی رونق و اینها به هم وابسته است.
در حوزه آب، اگر نگاه ملی داشته باشیم؛ خواهیم توانست از منابع آب بهخوبی بهرهبرداری کنیم؛ حتی بخشی از هزینهای که انجام میدهیم، میتوانیم در مدیریت آب هزینه کنیم؛ یعنی نیازی نیست که حتماً کارهای غیرمتعارف خیلی سنگینی در حوزه آب انجام دهیم و در مسیر مدیریت بهتر آب هزینه کنیم؛ بلکه ناگزیر با یک پدیدهای به نام تغییر اقلیم مواجه هستیم و بارشهای دیگر مانند قدیم یکنواخت و با توزیع مناسب نیست؛ گاه با یک فصل بسیار خشک مثل پاییز سال گذشته (۱۴۰۲) مواجه هستیم و بعد ممکن است با یک بارشهای بسیار شدید مواجه شویم که همین چند وقت پیش هم اعلام شد که بعضی از استانها درگیر بارشهای شدید بودند.
این نشاندهنده تغییر اقلیم است؛ بالاخره ممکن است در یک روز، دو روز، یک مدت کوتاه، یک سال شاهد بارش باشیم و این نشان میدهد روش مدیریت آب دیگر نمیتواند مانند قبل باشد؛ پیش از این به روش دیگری عمل میکردیم و اکنون باید با شیوه متناسب با این تغییر اقلیم آب را مدیریت کنیم و همان بارش را داریم؛ به ظاهر خشکسالی نبوده و دیگر آب به آن روش قدیم قابل مدیریت نیست. من را به حال و هوای درس، تدریس و رشته تخصصی خودم بردید. (خنده)
آنا: و سخن پایانی...
نجفی: یک بخشی از مشارکت مردم این است که مسائل را میان عموم مردم ببریم، مسائلی که درراستای توسعه کشور و تولید باشد؛ بهعنوان مثال یک معضل یا چالش این است که مسئله در دانشگاه و میان عموم دانشگاهیان مطرح شود و استادان و دانشجویان در حل مسائل مختلف مشارکت کنند؛ مانند مسئله آب؛ این هم یکی از موضوعات مشارکت است.
از سویی باید برای مشارکت نظرخواهی کنیم و بررسیهای علمی انجام دهیم؛ دانشگاهها که بخش قابل توجهی از جمعیت کشور (جمعیت نخبگانی کشور) را دارند، در حل مسائل مشارکت کنند و مسئولان مسائل خود را از دانشگاهها بخواهند و این (خواستن) باید واقعی باشد، یعنی باید مکانیزمهای واقعی و نوآورانه برای تحقق این قضیه ایجاد کنند.(نه به روشهای سنتی) که نمیتوان کار کرد.
بهعنوان مثال در قدیم میگفتند که یک طرح پژوهشی به دانشگاه ارائه کردیم و دانشگاه هم انجام داد و در نهایت در کتابخانه دانشگاه بایگانی شد.
خیر، این روش نوآورانه نیست؛ بلکه قدیمی است. با روشهای نوآورانه مسائل را بیاوریم و حل مسائل را برونسپاری کنیم، بهخصوص به محیط دانشگاه که میتواند یکی از مصادیقی باشد که در شعار سال مدنظر باشد و تصور میکنم باید روی ساز و کارهای واقعی برای مشارکت و حل مسائل اقتصادی توسط مردم و دانشگاهیان فکر کنیم و مسئولان روی آن برنامهریزی کنند که نیاز به مشوّق هم دارد. یعنی دانشجو و استادی که حل مسئله میکند؛ باید برای این فرد سیاستهای حمایتی در نظر بگیریم که در حل مسائل، مشارکت جدی داشته باشد.
انتهای پیام/