فیثاغورث و ریاضیات
خبرگزاری علم و فناوری آنا، آزاده پورحسینی؛ فیثاغورث فردی بسیار باهوش بود که مدتها پیش زندگی میکرد. او عاشق ریاضی بود و در مورد آن اطلاعات زیادی داشت. فیثاغورث میگفت: «ریاضی مثل یک زمین بازی بزرگ است که میتوانیم در آن تفریح کنیم و همزمان یاد بگیریم.»
فیثاغورث فکر میکرد که همه چیز در جهان را میتوان با اعداد و اشکال توضیح داد. او مثلثها و مربعها را دوست داشت و چیزهای جالب زیادی در مورد آنها فهمید. به عنوان مثال او چیزی را کشف کرد که بعدها به نام قضیه فیثاغورث مشهور شد. ریاضیدانان میتوانند به کمک این قضیه میتوانند طول اضلاع یک مثلث را بفهمند.
او میگفت که ریاضی فقط در مورد جمع و تفریق نیست، بلکه درک دنیای اطرافمان را نیز شامل میشود. فیثاغورث معتقد بود که با مطالعه ریاضی میتوانیم از طبیعت، موسیقی و حتی ستارهها اطلاعات بیشتری بیاموزیم.
فیثاغورث همچنین به دوستان و شاگردان خود آموخت که اعداد معانی خاصی دارند. برخی اعداد مانند 3، 6 و 9 برای او بسیار مهم بودند. او فکر میکرد که آنها قدرت جادویی دارند و هماهنگی را در جهان به ارمغان آوردند.
حتی یک گروه خاص از پیروان او وجود داشت که به آنها فیثاغورثی میگفتند. پیروان فیثاغورث همه چیز را در مورد ایدههای او آموختند و آنها را با دیگران به اشتراک گذاشتند. آنها معتقد بودند که انسانها بر اساس قوانین خاصی زندگی میکنند، مانند مهربان بودن و کمک به یکدیگر، درست مانند دوستان خوب.
در پایان فیثاغورث به ما نشان داد که ریاضیات فقط یک دسته قوانین خسته کننده نیست بلکه راهی فوق العاده سرگرم کننده برای کشف دنیای اطرافمان است و میتواند به ما کمک کند چیزهای شگفت انگیز زیادی را درک کنیم! به همین دلیل است که ما هنوز در مورد او و ایدههایش صحبت میکنیم.
بیایید از امروز به ریاضیات فقط به عنوان یک درس نگاه نکنیم و بلکه شکل واقعی ریاضی را ببینیم. ریاضی دریچهای به درک بهتر جهان و محیط اطرافمان است.
ایستگاه فکر
1-فکر میکنید اگر قوانین ریاضی وجود نداشتند چه اتفاقی میافتاد؟
2-آیا درست است که ریاضی را مادر تمام علمها بنامیم؟ چرا؟
داستان کوتاه
روزی روزگاری در یک شهر کوچک، یک کودک ۷ ساله کنجکاو به نام نگار زندگی میکرد.
نگار عاشق بازی با اعداد بود و همیشه مجذوب جادوی ریاضیات بود.
یک روز مادرش به او یک کتاب هدیه داد. نگار که از دیدن هدیه اش بسیار خوشحال شده بود. شروع به ورق زدن آن کرد و تصاویر رنگارنگی از اشکال هندسی و پازلهای جذاب را در کتاب دید.
ذهن نگار با سوالات زیادی، درگیر شد و مشتاقانه از والدینش که به اندازه خودش از علاقه او به ریاضی هیجان زده بودند، به دنبال پاسخ بود.
آنها با هم شروع به حل پازل و کشف رمز و راز اعداد کردند.
علاقه نگار رفته رفته به ریاضی افزایش یافت و او شروع به دیدن دنیا از دریچه اعداد و الگوها کرد.
عشق تازهای که به ریاضیات پیدا کرده بود، الهامبخش او شد تا به دوستانش در مدرسه کمک کند و آموختن ریاضیات برای همه لذتبخش سازد.
با یادگیری و حل هر تمرین شوق او بیشتر میشد و قلبش از غرور و اشتیاق به دنیای زیبای اعداد لبریز میشد.
نگار از آن زمان به بعد میدانست که ریاضیات همیشه دوست وفادار او خواهد بود و او را در ماجراهای زندگی راهنمایی خواهد کرد.
انتهای پیام/