ایران و عربستان باید نگرانیهای یکدیگر را درک کنند
روابط ایران و شورای همکاری خلیج فارس، روند تخاصمی بسیار خطرناکی را طی میکند که میتواند به تقابل تمام عیار ختم شود. اخیراً در سمیناری در اروپا بودم که یک دیپلمات اروپایی که با ریاض در مورد ضرورت بهبود روابط با ایران گفتوگو کرده بود، به من گفت که ما احساس میکنیم منطقه شما با توجه به روند تقابلی سعودی و ایران شرایطی مشابه وضعیت اروپا قبل از جنگ جهانی اول را طی میکند.
قبل از قطع روابط سعودی با ایران، سه تهدید اصلی امنیت ملی عبارت بودند از آمریکا، اسراییل و تروریسم. ریاض بعد از قطع روابط با تهران، استراتژی تقابلی تمام عیار علیه ایران را حداقل در ٧ محور زیر برگزیده است:
١- تشکیل جبهه متحد مخفی با صهیونیسم بینالملل شامل تل آویو علیه ایران،
٢- احیاء ملی گرایی عربی این بار نه علیه اسراییل بلکه علیه ایران،تصمیمات نشستهای ماههای اخیر شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب در راستای این سیاست است،
٣-تشکیل جبهه متحد هلال سنی علیه ایران شیعی، تلاش برای همکاری مشترک ریاض، آنکارا و قاهره پیگیری چنین سیاستی است،
٤- تشکیل جبهه متحد عربی-اسرائیلی علیه حزبالله لبنان،
٥- ممانعت از کاهش خصومت و دشمنی واشنگتن علیه تهران و به بن بست کشاندن هر گونه پیشرفت در روابط ایران وغرب،
٦- تقویت گسترده مالی و تسلیحاتی و اطلاعاتی گروههای تروریستی ایرانی همچون سازمان منافقین خلق برای انجام عملیات تروریستی در ایران،
٧- طراحیهای جدید برای ایجاد اشوب در مناطق سنی نشین ایران.
معنی این استراتژی هفتگانه برای ایران این است که عربستان به لیست تهدیدات اصلی امنیت ملی ایران اضافه شود.
در عین حال، نکات مورد ابهام این است آیا شورای همکاریهای خلیج فارس در این مسیر شریک تمامعیار ریاض خواهد شد یاخیر؟ عاقبت این روند تقابلی سعودی-ایران چه خواهد شد؟ و راه برون رفت از این روند خطرناک چیست؟
اخیرا در نشستی در مورد روابط ایران و اعراب در دوحه قطر شرکت کردم و روشن بود که عربستان و سایر أعضاء شورا در یک نگرانی مشترک هستند و آن اینکه نفوذ و حضور ایران در منطقه و کشورهای عربی عراق و لبنان و سوریه و یمن را یک تهدید تلقی میکنند و به معنی استراتژی هژمونی ایران تلقی نموده و اصرار دارند که تحمل نخواهند کرد. اما چهار کشور عمان، إمارات، کویت و قطر نگرانیهایی در مورد استراتژی محمد بن سلمان فرمانده جوان و جدید نیروهای مسلح عربستان علیه ایران را دارند و به همین دلیل هم حاضر به پذیرش دعوت ریاض برای قطع روابط دیپلماتیک با تهران نبودند.
حقیقت این است که ریاض در برجسته کردن تهدید ایران، دلیلهای خود را دارد. ریاض از تغییر استراتژی منطقهای امریکا عصبانی است در حالی که ایران بیگناه است. امریکا از انرژی منطقه بینیاز شده و خسارتهای تاریخی وحشتناکی بابت حملات نظامی به عراق و أفغانستان دادهاند که تکرار نخواهند کرد. لذا امریکا میخواهد هزینه و خون را کشورهای متحدش بدهند و نه امریکا.
شورای همکاری خلیج فارس از تحولات أفغانستان بعد از سقوط طالبان خرسند نیست منتهی فراموش میکند که حمله به برجهای دوقلو ی نیویورک موجب حمله نظامی امریکا به افغانستان بود که ١٥ نفراز ١٩ نفری که این جنایت را مرتکب شدند، اهل سعودی بودند و حتی یک ایرانی هم دخیل نبود.
شورای همکاری خلیج فارس از حمله نظامی امریکا به عراق بعد از سقوط صدام ناراحت هستند اما فراموش کردهاند که آنها از تجاوز نظامی ١٩٨٠ صدام به ایران حمایت کردند درحالیکه ایران تجاوز نظامی ١٩٩١صدام به کویت را محکوم کرد. امریکا صدام را نه بخاطر تجاوز به ایران، بلکه بخاطر تجاوز صدام به کویت ساقط کرد و بعد از سقوط صدام هم تداوم سلطه اقلیت سنی بر اکثریت شیعه غیرممکن بود.
عربستان از سقوط مبارک و بن علی ناراحت است اما ایران نقشی در ایجاد بهار عربی و سقوط متحدین امریکا نداشت. شورای همکاری و ناتو به لیبی حمله نظامی کردند و یک کشور عربی را از حیز انتفاع خارج کردند و ایران با این حمله موافق نبود.
شورای همکاری از قدرت حزبالله لبنان عصبانی است منتهی فراموش کردهاند که پیدایش حزب الله بخاطر تجاوز اسراییل به لبنان است. در اوائل دهه 80، اسراییل تا بیروت را اشغال کرد، لبنان را به خاک و خون کشید، کشورهای عربی عاجز از نجات لبنان بودند و حزبالله با کمک ایران بوجود آمد و تا امروز قدرت اصلی مقاومت در مقابل تجاوزات اسراییل بوده بطوریکه در غیاب حزبالله، لبنان عربی تاکنون یکی از ایالتهای اسراییل شده بود.
به هر صورت جهان عرب مشکلات ریشهای دارد که به فساد و دیکتاتوری و بیکاری و فقر مربوط میشود که با بزرگ کردن تهدید ایران، این مشکلات حل نخواهد شد و منصفانه نیست که ایران بخاطر این مصیبتهای چند دهه گذشته حکام عرب سرزنش شود بلکه شرایط جهان عرب روزبروز پیچیدهتر خواهد شد. ضمنا همه درک میکنند که ریاض با مشکلات داخلی بزرگی روبروست که با بزرگ کردن تهدید ایران حل نخواهد شد.
اما نهایتا سیاست سرزنش متقابل شورای همکاری و ایران راه حل نیست. ضروری است ایران نگرانیهای کشورهای عضو شورای همکاری را درک کند و برای رفع آن اقدام کند. ایران همچنین باید درک کند که آلترناتیو حکومت آل سعود، حکومت آل وهاب در عربستان خواهد بود که برای منطقه فاجعهآمیز خواهد بود.
شورای همکاریها هم باید درک کنند که استراتژی جاری هفتگانه ریاض علیه ایران، تخم خصومت دائمی بین ایران و کشورهای عضو شورا خواهد کاشت. شورای همکاری نباید همه پلهای پشت سر را خراب کند بلکه سایر أعضاء باید برای مصالحه تهران و ریاض و شورای همکاری وارد عمل شوند. اتحاد با اسراییل نیز در درازمدت پاشنه آشیل آنها خواهد شد.
آمریکا دیر یا زود از منطقه خواهد رفت و کشورهای حاشیه خلیج فارس باید خودشان بار امنیت را بدوش بکشند و این هم یک راه بیشتر ندارد و انهم ایجاد یک سیستم همکاری و امنیت مشترک است.
کشورهای عضو شورا و ایران محکوم به همسایگی هستند و چه بهتر که همسایگانی دوست و همکار باشند تا دشمن. جنگ سنی و شیعه نه به نفع اسلام است و نه به نفع جهان اهل سنت، نه جهان تشیع ، نه به نفع قدرتهای جهانی بلکه تنها برنده آن صهیونیسم خواهد بود.
من معتقدم ایران و کشورهای عرب عضو شورای همکاریهای خلیج فارس باید هرچه سریعتر اقدام به تشکیل یک فورومی برای گفتگو در مورد امنیت و همکاری مشترک تشکیل دهند شامل:
1-درک مشترک و همکاری در مورد معضلات،
2-کنترل تسلیحات، درگیریهای منطقه ای و تماسهای نظامی،
3-تقویت عدم اشاعه سلاحهای کشتار جمعی،
4-ایجاد منطقه عاری از سلاحهای کشتارجمعی،
5-نهایی کردن معاهده عدم تجاوز به خاک یکدیگر،تشکیل تیمهای مشترک همکاری در زمینه هایی همچون: امنیت،اقتصاد،فرهنگ،علم،محیط زیست و توسعه آن
چنین ابتکاری موجب خواهد شد که ایران و شورای همکاری و عراق وارد یک گفتگوی صمیمانه به قصد نتیجه شوند و همه نگرانیهای متقابل را برطرف و وارد همکاریهای امنیتی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی شوند.
من اطمینان دارم که آغوش ایران برای این همکاری با شورای همکاری خلیج فارس باز است.
انتهای پیام/