بازنمایی رسانهای نقش زنان در سینما
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، سالهای بعد از انقلاب همواره زنان نقشی محوری در عموم فضاهای فرهنگی و علمی کشور بازی کردهاند. در واقع زنان از موقعیتهای کلیشهای سینمای قبل از انقلاب خارج شده و در موقعیت های دیگر گونهای قرار گرفتند. بررسی کلی وضعیت زنان در سینمای قبل و بعد از انقلاب یک تفاوت آشکار را پیش میکشد، اینکه زنان بعد از انقلاب چه در سالهای جنگ و چه در دهههای اخیر نقشهای کنشگری(activism) را بر عهده داشتهاند.
نسیم السادات محبوبی شریعتپناهی (دکتری مطالعات زنان دانشگاه تربیت مدرس) و شیما تدریسی (کارشناس ارشد مدیریت اجرایی) در مقالهای با عنوان «جنسیت و اخلاق مراقبت در سینمای ایران» به این موضوع اشاره میکنند که نظریه فمینیسم واکنشی بود به فلسفه اخلاق غرب که به نظر مدافعان حقوق زنان کاملا مبتنی بر دیدگاهها و آرای مردان به وجود آمده و زنان و تجربههای اخلاقی آنان را نادیده گرفته بود.
* رابطه نظریه وظیفهگرا و نتیجهگرا با اخلاق زنانهنگر
این دو پژوهشگر در این مقاله مینویسند نظریه فمنیسم در مقابل دو نظریه وظیفهگرای امانوئل کانت و نظریه نتیجهگرای جان استوارت میل که به نوعی نماینده فلسفه اخلاقی غرب بودند، قرار میگرفت. از دیدگاه تکلیفگرای کانت، عملی اخلاقی بود که احساسات در آن نقشی نداشته و صرفاً به قصد انجام وظیفه انجام شود و برای شناخت چنین عملی باید بتوان آنرا تعمیم داد.
از دیدگاه نتیجهگرای میل، انسان خواستار خوشی و از رنج گریزان است، پس آن عملی اخلاقی است که بیشترین خوشی و کمترین رنج را به همراه داشته باشد.
در ادامه آمده است که اخلاق زنانهنگر، اما از سه نقطه نظر با اخلاق تکلیفگرا و نتیجهگرا تمایز دارد:
بازنمایی رسانهای به معنای شکل بخشی یا ساخت رسانهای واقعیت است
- منکر هرگونه عام گرایی است
- بر ضرورت درگیر شدن فاعل اخلاقی و جانبداری او تأکید میکند
- و پای احساسات را برای قضاوت اخلاقی به میان میکشد
* بازنمایی رسانهای
به زعم این پژوهشگران، بازنمایی در یک تعریف حداقلی به معنای شکل بخشیدن به واقعیت است، بر این اساس بازنمایی رسانهای نیز به معنای شکل بخشی یا ساخت رسانهای واقعیت است.
این پژوهش بیان میکند که سینما به عنوان ابزاری منحصربهفرد برای بیان و سامان بخشی مسایل زندگی علاقه رهایی بخش و انتقادی خود را در راستای کشف قواعد اخلاقی ایجاد کرده و بر آن است که از زندگی ابهامزدایی و با انتقاد به زبان هنر آنها را بازنمایی کند.
* نظريه رشد اخلاقی کارول گيليگان
این پژوهش توضیح میدهد که به منظور بررسی چگونگی بازنمایی اخلاق مراقبت گیلیگان در سینمای ایران صورت گرفته است. روش تحقیق این پژوهش تلفیقی از دو روش اسنادی و تحلیل محتوای فیلم به روش دنزین است و با تحلیل محتوای فیلمهای سالهای ۸۴-۹۴ سعی در بررسی نحوه بازتاب اخلاق مراقبت در سینمای ایران شده است.
این پژوهش درصدد پاسخ به این سوال است که در فیلمهای ایرانی چه میزان بازنمایی اخلاق مراقبت در زنان وجود دارد؟ چهارچوب نظری مورد استفاده در این مقاله نظریه اخلاق مراقبت گیلیگان است که انتقادی به نظریهی رشد اخلاقی پیاژه و کلبرگ است. اخلاق مراقبت گیلیلگان این برداشت را که تفکر اخلاقی سطوح متفاوتی از رشد دارد را از نظریههای رشد اخلاقی پیاژه و کلبرگ حفظ میکند و سطوح اخلاقی متقاوتی را ارائه میکند:
- اولین سطح تمرکز بر مراقبت از خود برای بقا
- دومین سطح، سطح متعارف است که در آن «خیر مساوی است با اهمیت دادن به دیگران»
- سومین و آخرین سطح رشد خلاقی گیلیگان، سطح مابعد متعارف است که در آن «مراقبت به اصل خود گزیده قضاوت» تبدیل میشود.
در این مقاله آمده است که نظریه گیلیگان بر این مساله تاکید دارد که برای زنان دشوار است که بدون شکل گرفتن سومین سطح بتوانند هم درکی از پاسخ اخلاقی داشته باشند و هم معتقد باشند که اهمیت دادن به خود، خودخواهانه نیست. در سطح سوم، مراقبت و اهمیت دادن به اصلی اخلاقی تبدیل میشود. اما این اصل «رها از تفسیر متعارف آن» نیست.
* نقش زنان در فیلمهای سینمایی
یافتهها نشان داد به طور کلی فیلمهای سینمایی مورد بررسی در پی بزرگ نمایی نقش زن به عنوان پرستار و مراقب نبوده و با توجه به روش دنزین، حاکی از آن است که کارگردان فیلمهای مورد بررسی تصویری تقریبا واقع گرایانه از حقیقت تقسیم وظایف زنانه در خانه و خانواده ایرانی به تصویر کشیدهاند.
این دو پژوهشگر مینویسند هرچند در دو فیلم خاص «به همین سادگی» و «زندگی خصوصی خانم و آقای محمودی» زن تصویری مغلوب در نقش همسری و مادری از خود به نمایش میگذارد، اما در بقیه فیلمها هرچند ممکن است تصویر زن به عنوان یک زن خانهدار به نمایش گذاشته شده است؛ اما تصویری باورپذیر و منطقی از زن در خانواده نشان داده شده است که با تعاریف تقسیم جنسیتی نقشها در خانواده ایرانی هم خوانی داشته، اما از طرفی در پی تبلیغ این تصویر یا بزرگ نمایی این تصویر نیز نبوده است.
در تحلیل نهایی یافتههای این پژوهش نشان میدهد فیلمهای بررسی شده نشان میدهند که در پی تبلیغ و الغای نقش زن به عنوان مادر- پرستار صرف در خانواده به مخاطب خود نیستند، هرچند در بعضی از این فیلمها واقعیت ویران شده است؛ اما هدف آنها ترویج دیدگاه زن به مثابه مادر و همسر به تنهایی و به عنوان کسی که بایستی از تمام خواستههای فردی خود بگذرد و برای مراقبت از خانواده و اعضای آن چشم بر خود بسته و خیر را در مراقبت صرف از فرزندان و همسر بداند نبوده و گاه حتی نگاهی اعتراضی به این نوع از سطح دوم اخلاق مراقبت در زنان و تقسیم نقشهای خانوادگی شده است، از اینرو در تعدادی از فیلمها خواستههای فردی و اجتماعی زنان، فارغ از نقشهای مادری و همسری بیان شده و کشمکش آنان بین نقشهای اجتماعی و خانوادگی به نمایش گذاشته شده است.
انتهای پیام/