تاریخ نو اخلاق نو میخواهد
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، یکی از مسائلی که میتوان در باب اخلاقِ زیستن بیان کرد، مساله زمان و زمانه است. به عبارت دیگر تغیرات اخلاقی را میتوان در پیوند با دگرگونی هنگامه تاریخی دانست.
در همین رابطه سعید سالاری (دکتری تاریخ و تمدن ملل اسلامی، دانشگاه تهران) در مقالهای با عنوان «تاریخ نو اخلاق نو» به این موضوع میپردازد که تاثیرپذیری اخلاق و تغیر خلق نشات گرفته از تغییر دورانها است.
او در این مقاله مینویسد: روشن است که روزگار با الزاماتشان، خلقها را دگرگون میسازند؛ تحول خلق در اینجا همان تغییر اخلاقی ناخواسته است یعنی جبر وارده که به حسب نوع و گونه آن میتواند قابلیت تغییر داشته و یا نداشته باشد. از این رو برای مطالعه خلقیات یک جامعه و خلقیات مردمان، بجاست که به واکاوی پدیدههای حادث شده در آن دوران و تغیرات آن نسبت به گذشته پرداخت.
اخلاق مردم در عصر ب برابر است با: تاثیر معنوی پدیدههای عصر ب + اخلاق مردم عصر الف
* تغیر اخلاق به زبان ریاضی
سالاری مینویسد به زبان ریاضی، شاید بتوان این مساله را اینگونه نشان داد که:
اخلاق مردم در عصر ب برابر است با: تاثیر معنوی پدیدههای عصر ب + اخلاق مردم عصر الف،
لازم به ذکر است که عصر الف در اینجا زمانهای تاریخی پیش از عصر ب است.
به زعم این این پژوهشگر مساله تغییر خلق بسیار وابسته به تغییر پدیدهها ست، با این اضافه که تجارب نو و افزودههای معنوی عصر پیشین نیز از دسته این پدیدههاست.
* میزان کیفیت تاثیر پدیدههای تاریخی در تغییر اخلاق
این نویسنده دراین مقاله با نگاهی به پدیدهها بیان میکند که وزن و کیفت تاثیر پدیدهها با هم متفاوت هستند و شدت تغییری که در اخلاق ایجاد میکنند ناهمسنگ میباشد.این بدان معناست که در هنگام بررسی باید در نظر داشت که گاه اخلاق یک عصر میتواند متاثر از دو پدیده اصلی باشد در میان دهها و صدها پدیده حادث شده، یعنی شدت و وزن این دو پدیده به گونه ایست که دیگر پدیدهها را میتوان نادیده گرفت و یا خود تحت تاثیر این دو قرار میگیرند.
سالاری در این پژوهش به این مورد اشاره میکند که مساله «ترس» در هنگامه و دوران اولیه حمله مغول از این دست میباشد؛ و به تبع خلقیات تازهای که حادث میشوند و یا ویژگیهای معنوی جدیدی که رخ مینمایند وابسته به این پدیده اصلی هستند. «پنهانکاری» و «دو رویی» به تبع ترس.
او مینویسد این مساله میتواند بصورت یک زنجیره ادامه یابد، یعنی پدیدههای حادث و تازه از پدیدههای گذشته خود زایندگان نمونههای دیگر هستند و همینگونه اگر به عقب بازگردیم شاید بهتر بتوانیم یک خلق را از منظر تاریخی ریشه شناسی کنیم.
یک خلق نو ترکیبی است از دیگر خلقها و نه تنها یکی از آنها
* چگونگی بهوجود آمدن خلق نو
در این مقاله آمده است که این نظریه آنگاه پیچیده میشود که بدانیم یک خلق نو ترکیبی است از دیگر خلقها و نه تنها یکی از آنها. ارتباطی میان: حرص و سهل انگاری و ترس و عجله، نفاق و پنهان کاری، مزاج دائم التغییر و چند رنگی و آنگاه شاید فروپاشی خصیصه صبر و به طبع تمایل به «لذت گرایی» مادی است.
از نظر سالاری این راستا میتواند به یک چرخه نیز تبدیل شود، آنگاه که بپذیریم گونههای مختلفی از یک خصیصه مشخص در نهاد آدمیست و در هر دوره به حسب عواملی نمونه و نوع خاصی از آن تغییر میکند.
* رابطه درمانگر و تاریخ گذشته
در این مقاله آمده است که درمانگر گاه برای یک ویژگی اخلاقی نابهنجار و یا بحران اخلاقی باید دست به یک کار تاریخی بزند و در علل یابی یک امر نو به میان نسلهای گذشته سفر کند تا این عوامل را بیابد.
او مینویسد درمان اخلاقی یک مساله نو نیز باید دگرگون ساز علل آن خلق باشد که کاری زمانبردار و گاه نیاز به گذر نسل است. در این زمینه نباید از نظر دور داشت که برای درمان بحران یک عصر و یا یک نسل زنده شاید نیاز به تاکید بر برخی فرامین مباح به شدتی بیش از گذشته بود.
* تاثیر ورود خلق متفاوت از جغرافیای دیگر
در این مقاله آمده است که مساله ارتباطات و جریان سیال ورود و خروج یک خلق متفاوت از جغرافیایی متفاوت به بومگاه دیگر است که میتواند مناسبات و پیچیدگیهای آن بوم و جغرافیا را برهم زند و یا پیچیدهتر کند.
برای نمونه مساله «مصرف گرایی» این مساله خود زمانی بغرنجتر میشود که پدیدهای اخلاقی وابسته به زمانی پیشینی از یک جغرافیا به زمانی دیگر مثلا زمان کنونی در جغرافیایی دیگر وارد شود. برای نمونه به تاریخ ورود فرهنگ «هیپیها» به دیگر ملل میتوان اشاره کرد.
* تاریخ نو اخلاق نو میطلبد
به زعم این پژوهشگر مطابق این دیدگاه اگر بخواهیم نمونهای در این عصر بدهیم میتوان به این مثال اشاره کرد که بالا رفتن جمعیت و نمودار جهشی گسترش یک پدیده مانند کلام، شاید ترویج گسترده سکوت باشد که خود بتواند درمانی برای برخی مشکلات اجتماعی ناشی از نقل کلام و مسائل و بحرانهای غلط متاثر از آن باشد.
در تحلیل نهایی از منظر این مقاله سالاری مینویسد این مساله شاید تا اندازهای عجیب به نظربیاید که به برخی رفتارهای شایع بی اهمیت باشیم و از طرف دیگر برخی رفتارهای دیگر را مهم بدانیم، باید پذیرفت که تاریخ نو اخلاق نو میطلبد. نکتهای که در این عصر حاضر بسیار حائز اهمیت است، عصری که به شدت و سرعت در آن خصیصهای رشد مییابد و یک ویژگی را در یک دوره کوتاه محو مینماید.
انتهای پیام/