سرمایه فرهنگی چگونه با ارزشهای اخلاقی ارتباط پیدا میکند؟
به گزارش گروه پژوهش و دانش خبرگزاری علم و فناوری آنا، نظریههای اخلاقی درصدد ارائه معیارها و ملاکهایی برای ارزش گذاری رفتارهای انسان هستند و مکاتب گوناگون اخلاقی از این رهگذر شکل یافتهاند. عوامل مختلفی بر ارزشهای اخلاقی تأثیرگذارند که از آن جمله میتوان به «سرمایه فرهنگی» اشاره کرد.
تمرکز و انباشت انواع مختلف کالاهای ملموس فرهنگی و نیز قدرت و توانایی در اختیار گرفتن این کالاها و همچنین استعداد و ظرفیت فرد در شناخت و کاربرد این وسایل را سرمایه فرهنگی میگویند.
سیده نرگس حسینی امین (دکتری جامعهشناسی فرهنگی و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی) و زهرا سادات مشیر استخاره (دکتری جامعه شناسی، استاد دانشگاه آزاد اسلامی) در مقالهای با عنوان «رابطه سرمایه فرهنگی با ارزشهای اخلاقی (مطالعه موردی؛ شهروندان منطقه ۳ و ۱۶ شهر تهران)» تلاش کردهاند نسبت بین سرمایه فرهنگی و ارزشهای اخلاقی را در دو منطقه متفاوت از تهران را بررسی و مطالعه کنند.
در این مقاله آمده است: بوردیو سرمایه فرهنگی را مجموعهای از ثروتهای نمادین میداند که از یک سو به تعلیمات کسب شدهای برمیگردد که به شکل رغبتهای پایدار ارگانیسم حالت درونی شده به خود میگیرند (با فرهنگ بودن، تسلط بر بیان و شیوه بیان، شناخت جهان اجتماعی و رمزگان آن) و از سوی دیگر به صورت موفقیتهای مادی عینیتیافته (میراث فرهنگی به شکل اموال، کتابها، تابلوها، ابزارها، ماشینها، واژهنامهها) جلوه میکند و سرانجام سرمایه فرهنگی میتواند به حالت نهادینهشده در جامعه، در هیات عناوین مدرک تحصیلی، موفقیت در مسابقه ورودی و ... جلوه کند. جامعه با اعلام این بازشناسی آن را نهادینه میکند و اغلب برای آن پایگاه قائل میشود و جایگاه تعیین میکند (معلم، استاد، قاضی، کارمند دولت و...).
سرمایه فرهنگی بدون کوشش شخصی کسب نمیشود و به ارث برده نمیرسد و از طریق کار طولانی مداوم و استمرار یادگیری و فرهنگپذیری به دست میآید. بنا بر نظریه بوردیو به طور کلی سرمایه فرهنگی فهم افراد را از زندگی بالا میبرد و میزان کنشگری آنها را در فعالیتهای مختلف بیشتر میکند و سبب برتری و برجستگی فرد میشود. علم، هنر، فن و دین، سرمایههای ارزشمند فرهنگیاند که دستیابی افراد به ابعاد مختلف آنها باعث توانمندی آنان میشود.
پژوهشگران این مقاله معتقدند که هیچ فرهنگی در گذشته یافت نمیشود که دین به معنای وسیع در آن جایی نداشته باشد و به نظر نمیرسد که در آینده نیز فرهنگی غیر از این به وجود آید. جامعه ایران در محافل علمی، جامعهای مذهبی شناخته میشود و تقریباً تمام پژوهشهای اجتماعی صورت گرفته برای سنجش دینداری ایرانیان موید این ادعاست.
با این حال تحلیلهای نظری بیانگر آن است که در جوامع در حال گذر، دینداری یکی از متغیرهای اجتماعی است که دستخوش تحولات گستردهای میشود. دینداری در جامعه ایران هم از این تحول مستثنی نیست.
از آنجا که یکی از عوامل موثر بر رفتار و نگرش انسانها در جوامع گوناگون، دینداری است و این مهم جزء مفاهیمی است که پژوهشگران علوم اجتماعی توجه زیادی به آن دارند، همچنین با توجه به ضرورت پرداختن به مسأله اخلاق در جامعه امروزی و حائز اهمیت بودن سرمایه فرهنگی به عنوان یکی از مفاهیم اصلی در علوم اجتماعی، در بررسی رابطه ارزشهای اخلاقی و سرمایه فرهنگی، از متغیر سومی تحت عنوان «دیندار بودن» نیز به عنوان متغیر مستقل ثانویه و میانجی استفاده شد و رابطه آن با ارزشهای اخلاقی مورد آزمون قرار گرفت.
سوال اصلی مقاله این است که «سرمایه فرهنگی» با «ارزشهای اخلاقی» چگونه ارتباط پیدا میکند؟
پژوهش حاضر از نوع توصیفی- علّی و روش آن پیمایشی است و جامعه آماری شامل خانوادههای ساکن در مناطق ۳ و ۱۶ شهر تهران در سال ۹۴ است. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه محققساخته است که با استفاده از فرمول کوکران در حجم نمونه ۳۸۴ نفر اجرا شده است.
بررسیها نشان میدهد که گویههای مربوط به متغیرهای تحقیق به علت توافق نظر داوران مبنی بر مناسب بودن، اعتبار محتوایی دارد. به منظور سنجش قابلیت اعتماد پرسشنامه نیز از آلفای کرونباخ استفاده شده است. میزان آلفای کرونباخ برای متغیرهای پژوهش؛ سرمایه فرهنگی، ارزشهای اخلاقی و دیندار بودن به ترتیب ۷۵/۰، ۸۴/۰ و ۷۸/۰ به دست آمد.
در این پژوهش انتخاب نمونه با تلفیق نمونه گیری خوشهای و طبقهبندی نامتناسب صورت گرفته است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که سرمایه فرهنگی با ارزشهای اخلاقی رابطه معناداری ندارد، اما با دیندار بودن رابطه معکوس دارد و دیندار بودن با ارزشهای اخلاقی رابطه مثبت و مستقیمی دارد. براساس مدل تحقیق میتوان گفت سرمایه فرهنگی در کنار متغیر مستقل ثانویه یعنی دیندار بودن، با ارزشهای اخلاقی رابطه معنادار پیدا میکند.
بنا بر نتایج این مقاله میتوان گفت که براساس نظر کانت، ارزشهای اخلاقی در نمونه تحقیقی حاضر «دیگر آیین» محسوب میشود و در واقع ارزشهای اخلاقی بیشتر متأثر از آموزههای دینی ماست نه ارتقای سطح تحصیلات و افزایش داراییها و مهارتهای فرهنگی و هنری.
بدین ترتیب میتوان گفت سرمایه فرهنگی مطابق آنچه بوردیو تعریف میکند، نمیتواند به طور مستقل منجر به ارتقای ارزشهای اخلاقی شود و ارتقای ارزشهای اخلاقی همچنان نیازمند پایبندی به ارزشهای دینی است. به عبارت دیگر، افرادی که پایبندی دینی دارند، بیشتر از کسانی که به ارزشهای دینی پایبند نیستند، ارزشهای اخلاقی را رعایت میکنند.
این نتیجه به نوعی توجه به اعتقادات دینی را افزایش میدهد، اما از سویی دیگر نشاندهنده این امر است که آموزش و زمینه فرهنگی موجود در جامعه در ترویج ارزشهای اخلاقی موفق نبوده است.
انتهای پیام/