چرا تسلط فرهنگی از تسلط اقتصادی خطرناکتر است؟
به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، طی گزارشهایی به بازخوانی مطالبات حضرت آیتالله العظمی سیدعلی خامنهای رهبر انقلاب اسلامی درباره تهاجم فرهنگی پرداختهایم، مطالباتی که بیش از سه دهه است که با عناوین «تهاجم فرهنگی»؛ «شبیخون فرهنگی»، «غارت فرهنگی»، «قتلعام فرهنگی» و «ناتوی فرهنگی» مطرح شده است، به امید آنکه همتی والا برای تحقق این مطالبات وارد میدان شود، در ادامه قسمت دهم این گزارش را با هم میخوانیم:
وقتی پای خودباختگی فرهنگی به میان میآید، یعنی فرد نسبت به فرهنگ و جامعهاش در اثر القائات منفی که به او میشود، به آن دچار میشود و در بیشتر لحظات حالتی سرزنشگونه نسبت به جامعهاش دارد و نسبت به فرهنگ و تمدنی که از آن الگو گرفته دیدی آرمانی دارد. پس بدیهی است که برای حفظ و تداوم انقلاب اسلامی باید این احساس را همواره در خود زنده نگاه داریم.
وقتی از فرهنگ خود، خودباخته شویم
بماند که یکی از شیوههای عملی دشمن برای نابودی فرهنگ ملی کشورها، ارائه معیارهای ارزشی فرهنگ غرب و القای آن برای افراد جامعه است. رفاه مادی، بهرهجویی و لذت بردن لجام گسیخته در زندگی، تعریف زندگی در چارچوب حیات مادی و حیوانی به دور از معنویت و اخلاق از نمونههای نسخههای پیچیده شده فرهنگ غرب برای مردم دیگر سرزمینها است، زیرا از دید آنها انسانی که بیبندوبار، چپاولگر، بیدین و در یک کلام انسان مادی باشد، انسانی هماهنگ با زندگی مدرن است.
سخن از قتل عام فرهنگی یک ملت است!
در این زمینه حضرت آیتالله العظمی سیدعلی خامنهای میفرماید: «دشمن از راه اشاعه فرهنگ غلط فساد و فحشا سعی میکند جوانهاي ما را از دست ما بگیرد. کاري که از لحاظ فرهنگی دشمن میکند تنها يک تهاجم فرهنگی نیست، بلکه بايد گفت يک شبیخون فرهنگی، يک غارت فرهنگی و يک قتلعام فرهنگی است. امروز دشمن دارد اين کار را با ما میکند.»(۲۲/۴/۱۳۷۷)
اما این دشمن چگونه میتواند برای جوامعی سلطه کامل یابد؟ از منظر رهبر انقلاب با توجه به ارتباط میان فرهنگ و هویت، سلطه فرهنگی کاملترین نوع سلطه است، زیرا باعث از میان بردن هویت ملتها میشود. بازخوانی نوع و شیوه تهاجم غرب به سایر کشورها نشان میدهد به علت ماندگاری و ابعاد گسترده تأثیرگذاری فرهنگ، از سلطه اقتصادی به سمت سلطه فرهنگی چرخش پیدا کرده است.
چرا تسلط فرهنگی از تسلط اقتصادی خطرناکتر است؟
رهبر انقلاب میفرماید: تسلط فرهنگی از تسلط اقتصادي و از تسلط سیاسی هم خطرناکتر است. چرا؟ چون وقتی يک ملت بر ملت ديگر تسلط فرهنگی پیدا کرد، هويت ملتی که زير سلطه است، از بین میرود. مسأله اين است که يک مجموعه فرهنگی در دنیا با تکیه به نفت، حق وتو، سلاح میکروبی و شیمیايی، بمب اتمی و قدرتهای سیاسی میخواهد همه باورها و چارچوبهاي موردپسند خودش بر ملتها و کشورهاي ديگر را به آنها تحمیل کند.
مصیبتی بر یک کشور که بسیار سخت است!
معظمله ادامه میدهند: اين است که يک کشور گاهی به تفکر و ذائقه ترجمهاي دچار میشود، فکر هم که میکند ترجمهاي فکر میکند و فرآوردههاي فکري ديگران را میگیرد. البته نه فرآوردههاي دست اول؛ فرآوردههاي دست دوم، نسخ شده، دستمالی شده و از میدان خارج شدهاي را که آنها براي يک کشور و يک ملت لازم میدانند و از راه تبلیغاتی به آن ملت تزريق میکنند و به عنوان فکر نو با آن ملت در میان می گذارند. اين براي يک ملت از هر مصیبتی بزرگتر و سختتر است.(۲۴/۸/۱۳۷۹)
انتهای پیام/