بیگانگی مدیران با مسائل آموزشی از عوامل ناکارآمدی آموزش و پرورش است
گروه آموزش و دانشگاه خبرگزاری علم و فناوری آنا؛ اگر از دانشآموزی که 12 سال در مقاطع مختلف درس خوانده است پرسیده شود، بعد از همه این سالها که مشغول به درس و تحصیل بودی چه آموختی؟ احتمالاً اولش کمی گیج میشود و به فکر فرو میرود. پیش خود میاندیشد، اگر قرار باشد همه داشتههایم را بنویسم، به زحمت سیاههای یکی دو صفحهای خواهد شد.
دانشآموز در مقابل پرسش کمی به ذهنش فشار میآورد. از درس شیمی مندلیف و جدولش را به خاطر میآورد.
از درس ریاضی رابطه فیثاغورس برایش تداعی شد. جمعِ A به توان دو با B به توان دو میشود: C به توان دو. (بعد دانشآموز احتمالا این فکر مثل برق از ذهنش میگذرد: آیا ارتباطی بین دانستن یا نداستن این فرمول با آیندهاش وجود دارد؟!).
کتاب فارسی او را به سدهها و هزارههای قبل میبرد. با اشعار وحشی بافقی، داستانهای کیمیای سعادت و کلیلهودمنه همراه میشود و از عربی و انگلیسی هم تکهکلماتی به لطف ترانسلیت در خاطرش مانده است.
در عصر چنبره رسانهها، دانشآموز ایرانی در مواجهه با رسانه دستش خالی است. نظام آموزشی هم برای او که همه پاسخهایش را از شبکههای اجتماعی میجوید، به ارائه چند خط درس صحتسنجی خبر و سواد رسانهای بسنده کرد. درواقع با این محتوای درسی نصفه و نیمه در حوزه رسانه نقش نیمه فعال دانشآموزان ما در مقابل سونامی تولیدات رسانهای به صفر رسیده است.
همه اینها میتواند پاسخهای احتمالی یک دانشآموز باشد برای همه دانستههای دوران تحصیلش.
بهراستی او را چه شده؟! از بین همه کتابها و درسهایی که سالها وقت گذاشته و خوانده، جسته و گریخته چیزهایی در خاطرش مانده است و دیگر هیچ!
بدون تعارف باید گفت؛ این حال و روز نتیجه شیوههای آموزشی منسوخ شده، کارگاهی نبودن کلاسهای درس، دوربودن کلاسها از نشاط، کافی نبودن آموزشهای ضمن خدمت معلمان و رعایت نکردن عدالت آموزشی در مدارس ایران است که موجب میشود دانشآموز ما فقط دل به محفوظات خوش کند، از مهارتهای زندگی چیز زیادی نداند، فهم چندانی از ارتباطات اجتماعی نداشته باشد و توسعه مهارتهای فردی به گوشش نخورده باشد.
دانشآموز دختر و پسر ما حتی نمیداند که چطور میتواند همسر یا پدر و مادر خوبی در آینده شود. او در همه این سالها چند کتاب را حفظ کرده و به مسئلههای درسهای مفهومی پاسخ داده و در امتحانات شرکت کرده است تا نمره قبولی بگیرد. او هیچ آشنایی با نکات گفته شده نداشته و دستش از مهارتهای مورد نیاز جامعه یا تخصصهایی که میتواند روزی به کمک او بیاید خالی است.
وضعیت آموزش و پرورش در کشورهای توسعه نیافته چنین است. دانشآموز سالهای زیادی درس میخواند؛ اما آخرش تقریباً چیز زیادی دستگیرش نمیشود و مثل مسافری که قصد داشت از مبدئی خودش را به مقصدی برساند فقط خودش را به آن نقطه رسانده است.
آموزش و پرورش از قدیمیترین نهادهای اجتماعی است که معمولا دولتها حساب ویژهای روی آن میکنند. اینکه نتیجه تحصیل میلیونها دانشآموز در سالهای تحصیل چه میشود برای هر کشور و دولتی مهم است؛ حتی اگر این تشکیلات برایش هزینهبَر باشد.
کشورها از جهت شاخص کیفیت آموزش و پرورش شباهتهایی با صنعت دارند: توسعه یافته، درحال توسعه، کمتر توسعه یافته و عقب مانده. کشورهایی زیادی چون ایران هستند که در مسیرِ توسعه نظام آموزشی هستند. در مسیر توسعه، یعنی برنامههایی در این کشورها برای تحول در نظام آموزشی تهیه شده است؛ اما اتفاق اجرایی چندانی هنوز رخ نداده است، همه این گزارهها یعنی نباید فقط به برنامهها و اسناد، دل خوش کرد.
فرهنگستانهای ایران و تعدادی از متخصصان تعلیم و تربیت، پس از بررسی وضعیت کنونی نظام آموزشی در گام نخست نسبت به تألیف «کتاب آموزش و پرورش آینده» اقدام کردند. کتاب آموزش و پرورش آینده نگاهی به پیشینه نظام آموزشی و الزامات آموزش و پرورش ایران در عصر حاضر و بازخوانی آن در آستانۀ قرن پانزدهم دارد.
یکی از مقالات منتشره در کتاب «آموزش و پرورش آینده» به بررسی مشکلات و آسیبهای آموزش و پرورش در کشور پرداخته است. این مقاله به قلم دکتر سمیه لیاقت تحتعنوان مشکلات و آسیبهای آموزش وپرورش در صفحه 681 این کتاب آمده است. گزارش پیشرو حاصل این پژوهش است.
از شرکت کنندگان در این پژوهش سوال شده بود، مشکلات اصلی آموزش و پرورش ایران چیست؟ آنها به مواردی اشاره کردند که در ادامه گزارش میآید:
سطح کیفیت آموزشی در ایران پایین است
یکی از مواردی که موجب عقبرفت یا عدم پیشرفت در نظام آموزشی ایران است، کیفیت پایین آموزشی است. کیفیت پایین آموزش یعنی تَلف کردن وقت دانشآموز، نوجوان یا جوان. یعنی قرار نیست بعد از تحصیل دانشآموز اتفاق خاصی بیفتد.
رتبه ایران در آزمونهای بینالمللی پرلز و تیمز نشان میدهد وضعیت خوبی در رتبه بندیها نداریم. عملکرد دانشآموزان ایرانی شرکتکننده در این آزمونها نشان میدهد ما در یادگیری علوم، ریاضیات و زبان فارسی پیشرفت چندانی نداشته و جایگاه مناسبی نداریم.
شاید کمی بدبینانه به نظر برسد و مخاطب این گزارش فکر کند وضعیت آموزشی در کشور به این بدیها هم نیست؛ اما باید پذیرفت وقتی کیفیت تحصیل در یک نظامی آموزشی، پایین باشد یعنی قرار است دانشآموزان سالها تحصیل کنند و بعد هم فارغ التحصیل شوند و ساده لوحی است اگر انتظار داشته باشیم این دانشآموز به سبب آموزشهایش تبدیل به سرمایهای برای کشور شود.
در تألیف کتب درسی به ملاحظات اقلیمی توجه نشده است
کارشناسان مورد سوال قرار گرفته یکی از دلایل پایین بودن کیفیت آموزش را نداشتن برنامهریزی درست آموزشی عنوان کردند. به تعبیر بهتر تالیف کتب درسی، تدوین برنامههای درسی، درنظر نگرفتن ملاحظات منطقهای و اقلیمی شهرها و روستاها و اهمیت ندادن به گویشها و لهجهها نسخهای همگانی است که بدون هیچ ملاحظهای توسط تصمیم گیرندگان نظام آموزشی برای کل کشور تهیه وابلاغ شده است.
شکافهای فرهنگی شهرها و استانها در کتب درسی دیده نشده است به عنوان مثال محتوای درسی کتابهای دانشآموز بلوچی ساکن زابل با کتاب دانشآموز ساکن پایتخت تفاوتی نمیکند؛ همچنین در شیوههای تدریس به نیازهای منطقهای توجه نشده است.
معلمان آموزشهای ضمن خدمت نمیبینند و برای جایگاه اجتماعیشان فکری نشد
کمبود معلم نیز از علتهای پایین بودن کیفیت آموزش در ایران است. معلمها در مدارس کشور بعضا از شایستگیهای کافی برخوردار نیستند. معلمان دورههای کافی، ضمن خدمت و به روز را نمیبینند و از کیفیت پایین علمی و تجربی برخودار هستند.
در حالیکه در کشورهای توسعه یافته شرایط جذب معلم متفاوت است در فنلاند علاوه بر اینکه هشت دانشگاه وظیفه تربیت معلم را برای مدارس این کشور برعهده دارند؛ بلکه از هر 10 داوطلبی که وارد این دانشگاهها میشوند فقط یک نفر به عنوان معلم وارد مدارس فنلاند میشود.
در ایران بهرغم شعارها معلمان از جایگاه مناسب اجتماعی برخودار نیستند و نیز از حقوق و مزایای ناکافی برخوردار هستند در حالیکه در اکثر کشورهایی که به اهمیت آموزش پی بردهاند، معلمان از حقوق بسیار خوب و جایگاهی مناسب در جامعه برخوردار هستند.
هیچ شاخصی برای ارزیابی مدارس در کشور وجود ندارد و وضعیت اقتصادی مدارس هم مبهم است
مدارس کشور از کیفیت پایینی برخوردار هستند. هیچ شاخص قابل اعتنایی برای ارزیابی مدارس در ایران وجود ندارد بالا بودن کیفیت مدارس به تجربه علمی، رفتار حرفهای مدیران و فعال بودن آنها بستگی دارد.
حل نشدن مشکلات اقتصادی مدارس کشور نیز از جمله معضلاتی است که تقریبا میشود گفت، هیچ موقع به وضوح حل نشده است. همچنین مدارس کشور معمولا هزینه هایی را از خانوادهها برای اداره مدرسه و هزینههای جاری دریافت میکنند.
این درحالی است که در ماده 30 قانون اساسی آمده است: دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم کند و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد. با این وصف چه کسی میتواند در حال حاضر ادعا کند، آموزش و پرورش در ایران رایگان است؟!
مدارس اعم از دولتی یا ... تقریباً همه هزینههای مدرسه را از اولیای دانشآموزان اخذ میکنند مدارس، بهخصوص دولتی امکان برگزاری کلاسهای فوقالعاده آنچنانکه در کشورهای دیگر رایج است را برای دانشآموزان ندارند و فقط به برگزاری کلاسهای موظفی بسنده میکنند. یا امکان برگزاری آن را ندارند و یا از عهده هزینه اش برنمیآیند و یا اگر هم مایل باشند که بخواهند دوره یا کلاسی را برگزار کنند هزینه برگزاری آن را از خانوادهها دریافت میکنند کم بودن امکانات آموزشی فرصتهای آموزشی را محدود و کیفیت آن را پایین میآورد.
مدیران مدارس غیراصولی انتخاب میشوند
بین معیارهای انتصاب مدیران و ارتقای آنها تفاوت زیادی وجود دارد و در انتخاب مدیران مدارس به سختی میتوان ارتباطی بین این دو را دید. در پژوهشی که در یکی از استانها انجام شد مشخص شد بسیاری از مدیران مدارس این استان دانشآموخته رشتههای مدیریت نیستند و بخش زیادی از این مدیران درمرز بازنشستگی هستند.
سوال اینجاست آیا میتوان از مدیر مدرسهای که مدیریت نخوانده و در آستانه بازنشستگی است انتظار تحول در مدرسه را داشت؟ اگر همین نوع به کارگیری را به بخشهای کلانتر هم تعمیم دهیم میتوان علت توسعه نیافتن نظام آموزشی را پی برد.
انتخاب مدیران برای مجموعههای آموزشی نیازمند استانداردهایی است از جمله:
تسلط براساس آموزش، توانایی ارتباط خوب، توانایی استفاده از فناوری، صلاحیتهای حرفه ای، تسلط براساس آموزش، درک روانشناسی تربیتی، توانایی به کارگیری روشها و راهبردهای یادگیری و تدوین برنامههای یادگیری، تعدادی از معیارهای مورد نیاز انتخاب مدیر در مدارس است.
فقدان سیاستی ملی، معلمان آموزش ندیده و بیگانه بودن مدیران با مسائل آموزشی از جمله موانع پیشروی نظام آموزشی کشور است
در ادامه این پژوهش از شرکتکنندگان در مورد موانع بهبود کیفیت آموزش در کشور سوال شد. نکته مهم این بود که شرکتکنندگان از پژوهشهای به عمل آمده برای تحول در نظام آموزشی حس بیاعتمادی و ناامیدی داشتند.
از نظر آنها موارد زیر مهم آمد:
باید راهبردها و برنامههای آموزشی متناسب با نیازها و انتظارات جامعه و فراگیران باشد. دخالت سیاستمداران و تاثیر فضای سیاسی و سیاست زدگی حاکم بر نظام آموزشی به همراه عوامل اقتصادی مدارس و معیشت معلمان نیز از موانع بهبود کیفیت آموزشی است.
علاوه بر این فقدان سیاستی ملی، نداشتن مدیران و معلمان آموزش دیده، عدم توزیع امکانات به طور مساوی، داشتن نگاه سنتی مدیران و نداشتن انعطافپذیر نبودن، مقطعی بودن برنامهها، بیگانه بودن مدیران با مسائل آموزشی و فقدان تفکر برنامهای از جمله موانع پیش روی نظام آموزشی ایران است.
همه آنچه که در سند تحول آمده است در عرصه عمل به باد فراموشی سپرده شد
در پایان باید گفت که همه آنچه که در قانون اساسی و اسناد بالادستی و سند تحول آموزش و پرورش ایران آمده است در صحنه عمل در کتابها و مدارس به فراموشی سپرده شد تا پازل ناکارآمدی آموزشی در مدارس کشور با کیفیت پایین آموزش، کمبود امکانات، مدارس در انواع مختلف، معلمان آموزش ندیده و بدون مهارت کافی کامل شود.
کشورهای جهان و آنها که دانایی را محور کار خود قرار دادند به سرعت در حال ارتقای سطح سراهای آموزشی، دانشگاهها و مدارس خود هستند آنها تلاش میکنند از مدارس و دانشگاههای خود نیروهای انسانی تربیت کنند تا آنها همسو با تحولات مورد نیاز جامعه گام بردارند.
انتهای پیام/