دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
یک روان‌درمانگر در گفت‌وگو با آنا:

نفهمی عاطفی سلامت روان را به خطر می‌اندازد

نفهمی عاطفی سلامت روان را به خطر می‌اندازد
یک روان‌درمانگر گفت: فهم عاطفی از خود، موجب می‌شود که بسیاری از ناهنجاری‌های روانی به سراغمان نیاید و برعکس «نفهمی عاطفی» سلامت روان را به خطر می‌اندازد.
کد خبر : 881225
گروه سلامت خبرگزاری علم و فناوری آنا؛ در تمامی مراحل زندگی سلامت روان بخش مهمی محسوب می‌شود. عوامل زیادی همچون تجربیات زندگی، عوامل زیستی و .... وجود دارند که موجب به وجود آمدن مشکلات روحی و روانی در فرد می‌شوند؛ اما این سلامت روان چه مفهومی دارد؟ وحید سلطانیان در گفت‌وگو با خبرنگار گروه سلامت خبرگزاری علم و فناوری آنا گفت: اگر مفهوم سلامت روان و چرایی اهمیت پرداختن به آن را بدانیم و آن چیزی که نامش را «نفهمی عاطفی» گذاشته‌ام، بشناسیم، از بسیاری مسائل پیشگیری می‌شود.

وی با بیان اینکه در جامعه ما مردم فکر می‌کنند همین‌که روی ویلچر نیستند، دست‌ و پا دارند، سردرد ندارند، پس سالم هستند؛ اما این‌طور نیست، افزود: تعریف سازمان جهانی بهداشت از سلامتی فراتر از این است. در ضمن باید بپذیریم که سلامتی داشتنی نیست؛ بلکه ساختنی است، باید به وجودش آورد و مسئول ایجاد آن خود فرد است.

سلطانیان ادامه داد: سلامتی چهار وجه دارد که متأسفانه سه بعد روانی، اجتماعی و معنوی در جامعه ما مغفول مانده‌ است. وقتی از بچه‌ها در مدرسه می‌پرسند چند نفر شما سالم هستید؟ همه دستشان را بالا می‌آورند؛ اما وقتی می‌پرسند، چند نفر از شماها پنجشنبه‌ها بعدازظهر حالتان خوب است و عصر جمعه‌ها بد؟ یا چند نفر از شماها وقتی با در دست داشتن گوشی موبایل، حالتان خوب و بدون آن حالتان بد است؟ دست‌ها پایین می‌آید؛ زیرا تا قبل از آن فکر می‌کردند، سلامتی منحصر به جسم است.

این مدرس دانشگاه با اشاره به تأثیرپذیری چهار بعد سلامتی از همدیگر، اظهار کرد: بیماری‌هایی مثل آسم، آرتروز، مشکلات گوارشی، سردردهای میگرنی و مشکلات جنسی همگی علت روان‌شناختی دارند و چون ما به آن‌ها اهمیت نداده‌ایم، تبدیل به مشکلات جسمی شده‌اند.

جامعه نسبت به اهمیت مشاوره آگاهی ندارد 

این مدرس دانشگاه افزود: جامعه ما از یک‌‌ طرف نسبت به اهمیت مشاوره آگاهی ندارد و از طرف دیگر متأسفانه ما مشاورها کار خود را خوب انجام نداده‌ایم. مردم ما بسیار نتیجه‌گرا هستند و ازنظر آنان، پزشکی که داروهای زیاد و گران‌قیمتی بنویسد، پزشک خوبی است.

سلطانیان گفت: طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت انسان‌ها به سه دسته تقسیم می‌شوند. دسته اول  انسان سالم، دسته دوم انسان بیمار و دسته سوم انسانی که  نه علائم سلامتی و نه علائم بیماری دارند. به عبارتی گروه سوم ظاهراً بیماری جسمی و فیزیکی خاصی ندارند؛ اما حالشان خوب نیست و از خودشان راضی نیستند و از زندگی لذت نمی‌برند. بیشتر تمرکز مشاوره مشاورها روی دسته سوم است.

این روان‌درمانگر گفت: وقتی از خودم راضی نیستم، خودم را دوست ندارم، صبح که از خواب بیدار می‌شوم به زمین و زمان و کائنات بدوبیراه می‌گویم و هیچ‌چیز راضی‌ام نمی‌کند، درواقع نه می‌فهمم بدحالم و نه متوجه می‌شوم حالم خوب است! نه بلد هستم کاری برای خودم انجام دهم و نه می‌توانم حالم را خوب کنم. درواقع دچار نفهمی عاطفی شده‌ام.

 هرکس مسئول خوشبختی خود و ازدواج مکمل خوشبختی‌ است

وی با بیان اینکه دلیل بسیاری از ازدواج‌ها، اعتیادها، طلاق‌ها، تصادفات، نزاع‌ها و ... نفهمی عاطفی است، افزود: چرا که حال شخص خوب نیست، فرد از خود راضی نیست، برای مثال به یک نفر وابسته می‌شود و بعد اصرار به ازدواج می‌کند و بر اساس نیاز از طرف مقابل چیزی را می‌سازد که نیاز دارد. هرکس مسئول خوشبختی خود و ازدواج مکمل خوشبختی‌ است.

این روانشناس گفت: ازنظر من بینش عاطفی سه سطح دارد که سطح یک آن، شناخت و پذیرش این است که حال من خوب نیست؛ البته پذیرش با کنار آمدن متفاوت است. باید بدانیم که کنار آمدن یک واکنش است؛ اما پذیرفتن یک کنش است و فرد آزادانه، آگاهانه و هدفمند انتخاب می‌کند که بپذیرد که حالش خوب نیست.

وی با بیان اینکه در سطح دوم بینش عاطفی فرد، علت حال بد را پیدا می‌کنیم و سطح سوم درمان حال بد را شروع می کنیم، یادآور شد: وقتی فرد دندان‌درد می‌گیرد به دندان‌پزشک مراجعه می‌کند؛ اما روان، درد ندارد! قد را با متر و وزن را با ترازو اندازه می‌گیرند؛ اما هیچ متر و ترازویی برای روان وجود ندارد. از سوی دیگر چون با حال بد مأنوس شده‌ایم، متوجه نمی‌شویم حالمان بد است.

 کار یک مشاور به‌مراتب سخت‌تر از یک جراح قلب است

سلطانیان گفت: به اعتقاد من کار یک مشاور به‌مراتب سخت‌تر از یک جراح قلب است؛ زیرا جراح قلب با یک سیستم فیزیکی که تجهیزات روز نیز به او کمک می‌کند، سروکار دارد؛ اما یک مشاور با موردی برخورد می‌کند که قابل‌ رؤیت و اندازه‌گیری نیست.

وی افزود: «میزان و کیفیت افکار» و «میزان و کیفیت احساس» در طول شبانه‌روز دو شاخص برای اندازه‌گیری سلامت روان هستند. از دید من احساس و  رفتار محصول تفکر است؛ بنابراین اینکه در طول روز چقدر و به چه چیز فکر می‌کنیم و چه احساساتی داریم، بسیار اهمیت دارند.

این مدرس دانشگاه خاطرنشان کرد: باید افکار را بشناسیم، افکار یا مثبت یا منفی یا خنثی هستند. افکار مثبت و خنثی مشکلی ایجاد نمی‌کنند؛ اما افکار منفی شامل افکار زائد، افسرده ساز، اضطراب ساز و وسواسی حال افراد را بد می‌کنند.

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب