باید تاریخ را بیطرفانه روایت کرد؛ صداوسیما گفت یا کار را به ما بدهید، یا از آرشیو استفاده نکنید!
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا،محمدرضا کاظمی ـ مستند «عروس مصری» یکی از جدیدترین ساختههای خانه مستند است که این روزها در سایت «هاشور» در حال اکران است. مستندی تاریخی درباره فوزیه، دختر ملک فواد پادشاه مصر و نخستین همسر محمدرضا پهلوی، اثری یکساعته با استفاده از تصاویر آرشیوی خاص از دوران جوانی آخرین شاه ایران.
این مستند به کارگردانی سعیده نیکاختر ساخته شده، مستندسازی که پیش از این اثر دیگری در این ژانر ساخته بود، «اشرف، همزاد شاه» مستندی که درباره اشرف پهلوی خواهردوقلوی محمدرضا پهلوی بود. به مناسبت ساخت «عروس مصری» گفتوگویی با سازنده این مستند ترتیب دادیم.
بعد از ساخت مستند «اشرف، همزاد شاه» به فکر ساخت مستندی درباره فوزیه افتادید؟
خیر، این ایده سال ۹۴ شکل گرفت. پس از صحبت با مهدی مطهر تهیهکننده خانه مستند، ایدهای راجع به زنان تاثیرگذار تاریخ معاصر و به طور خاص زنان دربار پهلوی مطرح شد که به فهرستی از این افراد رسیدیم، تاجالملوک مادر محمدرضا، فوزیه، ثریا و فرح سه همسر شاه و اشرف و شمس خواهران محمدرضا پهلوی. از همان زمان تحقیقات و مطالعه را درباره این افراد شروع کردیم که از بین آنها اشرف برایم جذابتر بود که تبدیل شد به مستند اول در این حوزه.
چه چیزی در اشرف پهلوی شما را جذب کرده که مستندی در رابطه با او ساختید؟
اول اینکه نه در داخل و نه حتی خارج کشور هیچ مستندی از او ساخته نشده بود، چون او هم در نظر داخلیها منفور است هم از نظر خارجنشینان و سلطنتطلبان. او فرد قلدری بود که تقریبا همهکاره دربار به حساب میآمد، مخصوصاً تا چند سال بعد از رفتن فوزیه که محمدرضا سایه اشرف پهلوی بود. حتی خود رضاخان نیز چند بار گفته بود اگر اشرف پسر بود، او شاه میشد، هرچقدر محمدرضا محافظهکار بود و شخصیت آرامی داشت، اشرف خیلی خشن و عصیانگر بود.
بعد از اشرف قرعه به نام فوزیه افتاد؟
بله، فوزیه نیز کسی بود که کمتر دیده شده بود. بهواسطه اینکه ازدواج او با شاه ایران یک ازدواج سیاسی بود و روابط ایران و مصر را دستخوش تحولات مختلفی قرار داد. در آن دوران انگلیس و ترکیه تلاش میکردند این دو کشور مسلمان را که حکومت پادشاهی دارند، به هم نزدیک کنند تا قدرتی را در خاورمیانه تشکیل دهند. از طرف دیگر این پیوند سیاسی هم مسئله جذابی بود و ایرانیها چیزهای کمی از فوزیه میدانند، اینکه او چقدر گوشهگیر بود و زمانی که جدا شد، حکومت مصر که تحت سلطنت فاروق برادر فوزیه بود، ایران را غارت کرد. این نکات مهمی بود که باعث شد «عروس مصری» ساخته شود.
فرآیند ساخت آن چقدر زمان برد و بزرگترین چالشتان در این مسیر چه چیزی بود؟
تقریباً تحقیق و تولید آن دو سالی طول کشید و سختترین بخش پیدا کردن تصاویر و فیلمهای آرشیوی بود، تا جایی که بعد از این کار گفتم دیگر کار آرشیوی نمیسازم!
چرا؟ مگر به ساخت آثار تاریخی علاقهمند نیستید؟
تاریخ برایم جذاب است، اما کار آرشیوی واقعا سخت است، چون هر فرد یا سازمانی که آرشیو دارد بهراحتی آن را در اختیار مستندسازان قرار نمیدهد. مرکز مطالعات تاریخ معاصر عکسها را با قیمت زیادی در اختیار ما قرار داد و جاهایی هم بودند که اصلا اجازه دسترسی به آرشیو را نمیدادند. البته در این میان بهواسطه خانه مستند به مرکز اسناد وزارت امور خارجه راه پیدا کردم که همکاری خوبی داشتند و من چند ماه رفت و آمد کردم و اسناد را میگشتم تا بتوانم داستانها و ماجراهایی را که در کتابها خواندم با سند پیدا کنم. ولی در مورد فیلم و عکس دو نکته وجود دارد. یکی اینکه در اوایل دهه اول قرن گذشته عکس و فیلم بسیار کم است و دوربین هنوز جایی در دربار نداشت.
رضاخان دربار را محدود کرده بود و رسانهها و مطبوعات اطلاعات کمی از زندگی سطلنتی داشتند. عکس و فیلمی اصلا از آنها بیرون نمیآمد و در عروسی محمدرضا و فوزیه برای اولین بار ۵۹ کشور خارجی اجازه فیلمبرداری گرفتند، با این وجود ما یک نسخه باکیفیت از این مراسم نداریم.
بالاخره از این تصاویر استفاده کردید یا خیر؟
بله، اما، چون چند فیلمهای آرشیوی با کیفیت پایینی بود، سال گذشته جشنواره «سینما حقیقت» این مستند را نپذیرفت. امسال مجدداً آن را تدوین کردم، تصاویر آرشیوی را کوچکتر کردم و با استفاده از نرمافزارهای مختلف فیلمها قابل دیدن روی پرده شد.
چرا کار را به جشنواره امسال نفرستادید؟
خانه مستند که تهیهکننده کار است ترجیح داد فیلم دیگرم یعنی «سید شجاع» در جشنواره امسال حضور داشته باشد.
برگردیم به سوژه زنان دربار، بعد از فوزیه نوبت به کدامیک از زنان دربار پهلوی میشود که مستندش را بسازید؟
بین زنان باقیمانده درباره فرح که آثار زیادی ساخته شده و از این نظر که مستندسازان خارجی به خود او دسترسی دارند و مصاحبه تصویری داشتند و از عکسهای آلبومهای خانوادگیشان در کارها استفاده کردند، نتیجه کار از نظر بصری جذابتر شد و من دیدم هرچقدر هم تلاش کنم نمیتوانم یک مستند خوب با جذابیتهای بصری بسازم. در مورد ثریا هم آثار زیادی ساخته شده و احتمالا پروژه بعدی تاجالملوک است که آن هم کار سختی است، چون مستندات زیادی از او در دسترس نیست. در این سالها که در این حوزه تحقیق میکردم، فقط یک کاخ از او پیدا کردم در منطقه مازوپشته چالوس، سالها پیش به آنجا سر زدم کامل بود، اما یکی دو سال پیش که آنجا را دیدم خالی شده و به مزایده گذاشته بودند که توسط یک خریدار شخصی، به یک سالن عروسی تبدیل شده بود!
پس ساخت مستند تاجالملوک هم کار بسیار دشواری است.
بله، چون تصویر خوب چندانی ندارد. البته خانه مستند آرشیو فراوانی دارد و یک آدم باحوصله میخواهد که آنجا را شخم بزند. من آرشیو صداوسیما هم رفتم که چیز خاصی نداشتند، اگرچه آرشیو سازمان چند بخش دارد، یکی عادی، یکی محرمانه و یکی فوق محرمانه. با نامه رسمی شما میتوانید بخش معمولی را ببینید و نهایتا با امضای شخص مدیر آرشیو اجازه استفاده از بخش محرمانه دارید، ولی در نهایت ما اجازه دسترسی به بخش فوق محرمانه را نداریم.
یعنی آرشیو صداوسیما کامل است، ولی اجازه دسترسی ندارید؟
تقریبا. من بعد از گشتن در آرشیو سازمان تصاویر باکیفیت و کمتر دیده شدهای را انتخاب کردم، ولی گفتند یا تهیهکننده کار باید خود سازمان باشد، یا حق استفاده از تصاویر و فیلمها را ندارید. درحقیقت حرفشان این بود که قانون جدید سازمان است که تصاویر آرشیوی را به اثری میدهیم که تهیهکننده آن از داخل سازمان باشد. ولی خانه مستند ترجیح داد که فیلم برای خودش بماند و من هم، چون بیشتر راه را با خانه مستند رفته بودم، دیدم که بیانصافی است زیر قول و قراردادم بزنم و در نتیجه بدون استفاده از آن تصاویر کار را ادامه دادم.
با این شرایط که دسترسی به آرشیو کم است و صداوسیما هم آرشیو را فقط در اختیار خودیها قرار میدهد، به نظر میرسد ساخت مستندهای بعدی دشوار باشد، این طور نیست؟
چرا و اگر به این نتیجه برسم که آرشیو به اندازه نیست، کار را انجام نمیدهم، چون چیزی که کار را جذاب میکند فیلم و تصاویر قدیمی است. اینکه یک یا چند کارشناس کل زمان مستند را حرف بزنند کشش ندارد، در مستند اشرف من چند کارشناس داشتم، ولی در فوزیه اصلا کارشناسی نیست و شصت دقیقه عکس و فیلم پیدا کردن واقعاً سخت بود. البته، چون تصاویر سیاهوسفید و بیکیفیت بود پس از صحبت با یک آهنگساز، از موسیقی تولیدی برای کار استفاده کردم. علی زارع چند ماه وقت گذاشت و یک موسیقی تلفیقی ایرانی – مصری برای مستند ساخت که به نظرم کار خوبی شد.
مستند شما، چون به تاریخ پهلوی مربوط میشود، سوژه خاصی دارد، در راه ساخت «عروس مصری» با مشکلات ممیزی و خطکشیهای سیاسی مواجه نشدید؟
نه، چون سوژه از نظر نگاه سیاسی مشکلی نداشت. ولی تجربهای که سر مستند اشرف به دست آوردم کمک کرد که قبل از ساخت متن را چند نفر خواندند. متن اولیه اشرف ایراداتی داشت و اصلاحاتی به کار وارد شد، اما در مستند دوم سعی کردم جلوی این مشکلات را پیش از وقوع بگیرم.
این اصلاحیهها از طرف خانه مستند بود؟
نه، خانه مستند زیر نظر سازمان رسانهای اوج است و اوج در راه تولید آثار بسیار سختگیری میکند. تا جایی که کارها چند مرحله بازبینی میشود. در تلویزیون هم این سختگیریها وجود ندارد. به عنوان مثال همین نسخه «عروس مصری» که در حال اکران است، هنوز بازبینی نهاییاش انجام نشده و اوج جواب بازبینی آخر و تایید نهایی را نداده. یعنی اجازه اکران دادند، ولی بعید نیست کار باز هم اصلاحیه بخورد و نسخهای که برای خودشان ذخیره میکنند، با اصلاحاتی نسبت به این نسخه که اکران شده، تدوین شود.
اصلاحیهها در چه حوزههایی بود؟
در بازبینی اول، نود درصد اصلاحیهها (از ۷۴ مورد) این بود که آستینهای کوتاه شخصیتهای خانم باید شطرنجی شود! که با حمایت آقای شوقی مدیر خانه مستند، این اتفاق نیافتاد و هیچ بخشی از تصاویر شطرنجی نشد.
چقدر عجیب، توقع داشتند که لباس پوشیده تن فوزیه بکنید؟
نمیدانم، اما به هر حال نوع پوشش زنان دربار از نظر دوستان نامناسب بود، اما در نهایت از این نظر اصلاحیهای به کار وارد نشد.
و، اما مستند شما در نهایت سر از سایت «هاشور» درآورد. بازخوردهایی از این اکران داشتید؟
راستش را بخواهید تبریکها زیاد بود و تا دو سه روز پس از انتشار خبر اکران مستند، فقط جواب تبریک میدادم، ولی در این میان کسی که اکانت هاشور بخرد و فیلم را ببیند و نقدی بر آن وارد کند، اصلاً ندیدم، چون خیلیها با این پلتفرم آشنا نیستند و کار را ندیدند.
پس چرا مستند شما این طور اکران شد؟
خودم هم از عرضه اولیه فیلمم دلخور شدم. البته قصد اهانت به پلتفرم هاشور را ندارم، ولی به نظرم مهم بود عرضه اولیه اثر حالت عمومی داشته باشد که درصد زیادی از مردم آن را ببینند و تماشایش را به هم توصیه کنند، به نظرم در این مسیر تلویزیون یا اکران عمومی در سینماها اتفاق بهتری بود. اکثر افرادی که خبر انتشار مستند را خواندند، نمیدانستند که چطور آن را تماشا کند و فکر هم نمیکنم کسی به خاطر تماشای یک مستند، در این پلتفرم خاص اکانت بخرد. اگرچه نمایش مستند در یک پلتفرم دیگر که شناخته شدهتر هم هست آغاز شده، اما در کل دور از انصاف بود که برای کاری که سه چهار سال روی تولید آن زحمت کشیده شده، این مدل اکران در نظر گرفته شود. البته احتمال دارد که بهزودی این مستند در پلتفرمهای پراستفاده دیگر و تلویزیون هم به نمایش درآید.
مستندسازی حواشی و مشکلات فراوانی دارد، که چند نمونه از آنها را در این گفتوگو عنوان کردید، در این میان سختترین وجه کار مستند چیست؟
وظیفه مستندساز این است که درباره هر داستان و روایتی که در کتابها میخواند، سند پیدا کند، این کار اسمش مستندسازی است. اگر سند و ادله محکم پیدا کرد آن را در روایتش استفاده کند و اگر پیدا نکرد نباید استفاده کند، این مسئله اصلاً ربطی ندارد که چه دیدگاهی در کارتان دارید یا نظر شخصیتان چیست. مثلاً شخص فوزیه در مستند «عروس مصری» نه سیاه است، نه سفید و سعی کردم هرچیزی که تاریخ گفته همان را به تصویر بکشم. میدانیم که تاریخ قطعیت ندارد و نامعتبرترین علم است. تمام علوم قابل تکرار و قابل مشاهده هستند، قوانین فیزیکی، ریاضی و پزشکی را میتوانید بارها امتحان کنید و به یک نتیجه برسید، ولی تاریخ فقط یک بار اتفاق افتاده و دیگر تکرار نشده، زمان هم به عقب برنمیگردد و شما نمیدانید این منبع تاریخی که در دست دارید را چه کسی و با چه نگاه و هدفی نوشته است. به همین دلیل هم نمیتوانید مدعی شوید که درستترین حرف، روایت شماست. من میخواهم بگویم وظیفه مستندساز این است که تمام کتابها را بخواند و نتیجهگیری کند، نظر شخصیاش را تحمیل نکند و برای حرفهایش دلیل و سند محکم پیدا کند. در کل معتقدم باید تاریخ را بیطرفانه روایت کرد.
انتهای پیام/