بخش عظیمی از سرمایه انسانی کشور را کشف نکردهایم/ استعدادیابی و استعدادپروری ورزشی بدون یکدیگر ممکن نیست
به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری علم و فناوری آنا در ادامه مبحث مهم استعدادیابی و استعدادپروری در ورزش حرفهای بار دیگر با میثم اللهمرادی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی همکلام شدیم تا این استاد دانشگاه درباره جزئیات این مبحث حیاتی نظرات خود را مطرح کند.
آنا: دانشگاه آزاد در مقوله استعدادیابی و استعدادپروری در میان دانشگاههای داخلی میتواند الگوی دیگر دانشگاهها باشد؟
اللهمرادی: بله، دانشگاه آزاد اسلامی بنا بر پروتکل و فرایند موجود در این زمینه اثرات مهمی را به جا گذاشته است که نمونه داخلی آن کمتر مشاهده میشود، همان طرح پایه تا ستاره که اشاره شد میتواند یک زنجیره تأمین برای تیمهای بزرگسالان باشد.
آنا: از نظر شما برای ورزش کشور استعدادیابی مهمتر است یا استعدادپروری؟
اللهمرادی: این مقوله دو مرحله از یک فرایند و واقعیت ارزشمند بهنام استعدادها دارد؛ بنابراین هر یک ارزش و اهمیت خود را دارند و بدون استعدادیابی، نمیتوان استعدادپروری انجام داد و بدون استعدادپروری، استعدادیابی صورتگرفته بینتیجه میماند. پس یک فرایند چندوجهی داریم با دو مرحلۀ کلی. تا زمانی که سیستم کشف استعدادها بر اساس شاخصهای فیزیکی و روانی استاندارد با پروتکل درست مدیریتی نداشته باشیم، اساساً بخش عظیمی از سرمایه انسانی ورزش را نیافته و کشف نکردهایم و صرفاً فرصت در اختیار کسانی قرار میگیرد که دسترسی به منابع مالی و امکاناتی دارند که آنهم ممکن است افراد شاخص نباشند و حتی به تیم ملی هم راه یابند؛ اما در مسابقات سطح یک بینالمللی مانند جهانی و المپیک موفق به دستاورد برای خود و کشور نشوند و به اصلاح فقط چارت رقابت را تکمیل کنند؛ اگر بتوانیم از ظرفیت سرزمینی اقلیمهای متفاوت کشور چهار فصل ایران اسلامی بهره درستی ببریم، در ورزشهای مرتبط با قدرت، استقامت، توان و ... میتوانیم بهترین ورزشکاران را به چرخه لیگ و تیم ملی وارد کنیم تا بهترینها به مسابقات خارجی اعزام شوند.
بحث استعدادپروری هم اینگونه است، وقتی بهترین ظرفیتهای انسانی شناسایی شد، در ورزشهای زمستانی، ورزشهای آبی، ورزشهای کوهستانی و ... بهترین فیزیک و اندام منطبق با روحیه اقلیمی خاص مناطق را در دسترس داریم، برای مثال عرض میکنم کافی است همه موضوعات و امکانات را در تهران و پایتخت قرار ندهیم، آنوقت بندرعباس، بوشهر، چابهار، آبادان در جنوب و در شمال شهرهای ساحلی گیلان، مازندران و گلستان با استعدادهای بومی منطقه بهترین فرصت برای استعدادها و کودکان و نوجوانان آن مناطق در رشتههای ورزش آبی فراهم است که خود را به امکانات برسانند؛ چراکه اجدادشان سالها در آن مناطق بودهاند و فیزیک بدن و روح و روانشان با آن اقلیم سازگار است، حالا با صرف هزینه کمتر از تهران، هم برای فدراسیونها و سازمانها و هم برای خانوادههای افراد مستعد دسترسی وجود دارد و مفهوم توسعه مناطق مختلف کشور هم ایجاد میشود.
برای رشتههای زمستانی مانند اسکی و ... مناطقی ازجمله کردستان، چهارمحال و بختیاری، البرز و ... را که در مناطق پربرف و کوهستانیاند تجهیز کرد و تمرکز استعدادیابی فدراسیون و متخصصان استعدادیابی بر نوجوانان آن مناطق باشد. یا مثالهای دیگر در این زمینه. دیگر برای موفق شدن ورزشکاران برتر، لازم نیست خانوادهها میلیونها تومان در ماه هزینه رفت و آمد و اسکان و تغذیه فرزندشان بین تهران - شهرستان را به خانوادهها متحمل شوند.
آنا: دانشگاه آزاد در مقوله استعدادپروری از دانشگاههای بینالمللی الگوبرداری کرده است؟
اللهمرادی: باید ابتدا پاسخ داد که وظیفه دانشگاه آزاد اسلامی طبق اسناد بالادستی، اساسنامه و قانون در حوزه ورزش چیست؟ طبق قانون وظیفه دانشگاهها توسعه ورزش آموزشی و همگانی است. ابعاد ورزش آموزشی و همگانی مجموعه فعالیتهای دانشگاهها را مشخص میکند؛ اما مرسوم است ورزش آموزشی و همگانی را بهعنوان ورزش پایه بشناسیم. ورزش پایه که منتهی به ورزش قهرمانی و حرفهای میشود. وظیفه دانشگاهها در مقوله استعدادیابی بیشتر است، هرچند که عرض کردم استعدادپروری در ادامه آن است و فرد در این چرخه نباید دچار وقفه شود یا از فرایند بیرون رود؛ اما استعدادپروری به نوعی وارد فاز قهرمانی و حرفهای میشود و آن سیستم و مدل استعدادیابی درستی که در ابتدای مصاحبه قبلی عرض کردم، اینجا کارکرد خود را نشان میدهد. مدارس و دانشگاهها و شهرداریها ورزش پایه را توسعه دهند و استعدادیابی کنند، کمیته ملی المپیک و فدراسیونها نیز ورزش قهرمانی و حرفهای را توسعه دهند و مقوله استعدادیابی را پیگیری کنند و به نتیجه برسانند.
وزارت ورزش و باشگاهها نیز در کل فرایند استعدادیابی و استعدادپروری به انجام وظایف خود بپردازند. به همین دلیل حالا در پاسخ به سوال شما باید گفت از نظر بینالمللی هم اینگونه است. دانشگاهها وارد ورزش حرفهای به آن شکل نشدهاند. ورزشکاران ملی آمریکا، اکثراً در مدارس و کالجها شرکت میکنند در مسابقات آموزشگاهی و دانشگاهی، پس از موفقیت به تیمهای باشگاهی و ملی معرفی میشوند و حالا که به اینجا رسیدند در مسابقات جهانی و المپیک میدرخشند و با حضور در لیگ، حیات مالیشان ادامه دارد؛ اما این خوراک فکری، دانش مربیان، دانش ورزش، بهترین دستاوردهای روز علمی ورزش، شاخصهای استعدادی رشتهها، تغذیه، مدیریت، علم اقتصاد و بازاریابی، علم رسانه و... از کجا باید به ورزش قهرمانی و حرفهای تغذیه شود؟ دانشگاهها. پس در مقوله ورزش قهرمانی و حرفهای نیز دانشگاهها به عنوان دیگری حضور دارند، هرچند حضور اجرایی و مستقیم دانشگاهها در ورزش قهرمانی و حرفهای در بسیاری از کشورها مورد تأیید و تأکید نیست؛ اما حضور علمی و دانشی حتماً مورد تأکید است.
آنا: آیا دانشگاه آزاد اسلامی میتواند در استعدادیابی و استعدادپروری مدیریت ورزش هم وارد شود؟
اللهمرادی: بله حتماً. از ظرفیتهای عظیم دانشگاه آزاد اسلامی، نیروی عظیم انسانی توانمند و با تجربه در بدنه کارشناسی و مدیریتی خود است. مدیران و اعضای هیئت علمی ورزش که اکنون به عنوان بزرگان ورزش در رأس کار قرار دارند و داشتهاند چه به عنوان وزیر ورزش، چه به عنوان رئیس فدراسیون، چه افراد دارای سمتهایی در کنفدراسیونهای آسیایی و جهانی و حتی مدیران عامل باشگاههای ورزشی. دانشگاه آزاد اسلامی مدیرانی از اعضای هیئت علمی تربیت بدنی به ورزش کشور معرفی کرده است و در آینده نیز باید حتماً از این ظرفیت عظیم استفاده کنند؛ چراکه مدیرانی از این دانشگاه به خارج دانشگاه معرفی شدهاند که دارای چند فاکتور همزمان اعم از برخورداری از دانش و علم ورزش، داشتن تجربه و سابقه ورزشی بهعنوان ورزشکار، مربی، داور، آگاهی از حقوق ورزشی، دارابودن سوابق مدیریتی در سطوح مختلف هستند و تجربه حضور و یا برگزاری و مدیریت رویدادها و اماکن ورزشی بزرگ را دارند.
به نوعی تلفیق علم و عمل؛ که این موضوع نیز مشکل مدیریتی اکنون فدراسیونها و باشگاههای ما را هر روز با محرومیت، جرائم مالی و ... روبهرو میکند، از مهمترین موضوعاتی است که کشور را دچار خسران و ضرر و زیان میکند؛ اما این وظیفه حاکمیت و دولت است تا از این ظرفیت مدیریت ورزش دانشگاه آزاد اسلامی استفاده کند؛ چراکه استعداد مدیریتی نیز در کنار استعداد ورزشکار باید دیده شود و اگر مدیریتها درست شود، استعدادی از بین نمیرود؛ بنابراین قوانین و یا مصوباتی که در برخی قانونها وجود دارد و اجازه نمیدهد که از این ظرفیت عظیم مدیریتی استفاده شود؛ زیرا فلانی عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد است، نباید ایجاد شود و یا اگر هست، حتماً باید حذف و اصلاح شود.
برای نمونه عرض میکنم، اخیراً در صدا و سیما بین دو عزیز یکی مدیرعامل باشگاه عظیمی با چند صد میلیارد تومان گردش مالی و دیگری سازمانی دولتی جدل شد. کاری به بحث و طرفداری از هیچ یک ندارم؛ اما اینکه مدیرعامل باشگاه ورزشی باشی، چند صد میلیارد تومان بودجه دستت باشد؛ اما ادبیات حسابداری برای مدیران ورزشی را ندانی، صورت سود و زیان و ترازنامه و جریان وجوه نقد را بلد نباشی، پیشبینی اقتصادی از آینده باشگاه ندانی و ... که باعث حذف تیم ریشهدار از خیلی میادین شود، جای خالی استعدادها و توانمندیهای مدیران با علم و تجربه را مشخص میکند و اینجاست که دانشگاه آزاد اسلامی اتفاقاً در بحث معرفی مدیران به ورزش قهرمانی و حرفهای حتماً میتواند وارد شود و جای کار بسیار است کما اینکه تاکنون نیز مدیران ورزشی موفقی را معرفی کرده است.
انتهای پیام/