دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
26 مرداد 1402 - 04:41
آنا گزارش می‌دهد؛

دیپلماسی تبادل زندانی، بازدارندگی منطقه‌ای/ رابطه ایران و آمریکا به کدام سو می‌رود؟

دیپلماسی تبادل زندانی، بازدارندگی منطقه‌ای  رابطه ایران و آمریکا به کدام سو می‌رود؟
تبادل زندانی میان ایران و آمریکا را می‌توان نشانه‌ای از زنده‌بودن دیپلماسی تلقی کرد؛ اما این به طور آشکار با خبر‌ها درباره اعزام نظامیان آمریکایی به منطقه در تضاد است و از رویکرد دوگانه‌ای حکایت دارد که میان بیم و امید نوسان می‌کند.
کد خبر : 863507

 گروه جهان خبرگزاری علم و فناوری آنا- مدتی از رفتنش می‌گذرد آن هم به ظن ارائه اسناد طبقه‌بندی‌شده به ایران که اگر چنین باشد، برای دستگاه دیپلماسی آمریکا که به حرفه‌ای بودن کهنه سربازهایش می‌نازد، اتفاق بدی است؛ اما از گمانه‌زنی درباره پرونده همچنان باز «رابرت مالی» نماینده سابق آمریکا در امور ایران که بگذریم، هیچ کس به اندازه او در بیان موضع دوگانه واشینگتن در قبال تعامل با تهران، شفاف نبوده است به ویژه در اظهارتی که تاریخ آن به ۱۰ خرداد امسال باز می‌گردد.

او گفته بود: از بازدارندگی استفاده می‌کنیم تا نشان دهیم چنانچه ایران گام‌هایی را در راستای دستیابی به بمب هسته‌ای بردارد، همه گزینه‌ها روی میز است. اما همچنان به دیپلماسی هم ادامه می‌دهیم؛ چراکه بهترین راه قابل راستی‌آزمایی و با دوام برای ممانعت از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای است.

نوشتار امروز را با این مقدمه شروع کردیم تا سرنخ را به آن‌هایی بدهیم که رشته تحلیل را میان دو خبر «اعزام سه هزار نیروی نظامی آمریکا به منطقه با ادعای حراست از کشتیرانی در خلیج فارس» و «آزادسازی ۶ میلیارد دلار از بدهی‌های نفتی ایران علاوه بر تبادل چند زندانی» گم کرده‌اند.

کافی است دنباله خبر‌ها را از تاریخ ۲۴ تیر تا ۲۲ مرداد بگیریم تا به فهم درستی از رویکرد آمریکا در قبال ایران برسیم: 

*تصمیم برای اعزام جنگنده‌های اف-۱۶ به منطقه برای پوشش هوایی شناور‌ها (۲۴ تیر)

*اعزام ناوشکن «توماس هادنر» به خلیج فارس (۲۷ تیر)

* پیشنهاد آمریکا برای استقرار تفنگدار روی شناور‌ها (۱۳ مرداد)

*اعزام سه هزار نیرو به منطقه (۱۶ مرداد)

*اولین خبر‌ها درباره تبادل زندانی میان ایران و آمریکا و آزادسازی بخشی از دارایی‌های ایران (۱۹ مرداد)

*هشدار به شناور‌ها برای دور ماندن از آب‌های ایران (۲۲ مرداد)

در این توالی، به وضوح می‌بینیم که قبل از انتشار خبر انجام معامله‌ای که بتوان آن را به منزله زنده بودن دیپلماسی تلقی کرد، رویکرد واشینگتن تهدیدمحور است و بلافاصله بعد از اعلام این خبر که نویدبخش کاهش تنش است، تردید را چاشنی لحن هشداردهنده خود می‌کند و این مصداق همان رویکردی است که رابرت مالی درباره‌اش صحبت کرده بود

دیپلماسی هسته‌ای، بازدارندگی منطقه‌ای

اکنون نوبت طرح این سوال است که اساساً هدف دولت فعلی واشینگتن از اتخاذ رویکرد دوگانه‌ای که میان بیم و امید (بیم از تنش نظامی و امید به احیای توافق هسته‌ای) در نوسان است، چیست؟

برای فهم نیت کاخ سفید که سکان آن را «جو بایدن» دموکرات به دست دارد، کافی است به یکی دو نمونه از اظهارات جمهوریخواهان کنگره در قبال توافق آزادی زندانی‌ها و دسترسی ایران به دارایی ارزی‌اش گوش داد.

بایدن برای افزایش شانس احیای دوره زمامداری، به یک دستاورد در حوزه سیاست خارجی نیاز دارد و با توجه به واقعیت‌های سیاسی آمریکا، برایش راحت‌تر است که روی عادی‌سازی رابطه عربستان و اسرائیل تمرکز کند

برای مثال، «تام کاتن» سناتور جوان و افراطی ایالت آرکانزاس، دولت بایدن را به باج دادن به جمهوری اسلامی متهم کرد یا «مایک ترنر» رئیس کمیته اطلاعاتی مجلس نمایندگان آمریکا، بایدن را به تلاش برای نوعی توافق غیررسمی در حوزه هسته‌ای متهم کرد که با آن کنگره را دور بزند. این نماینده جمهوریخواه تاکید کرد که کنگره توافق محرمانه با ایران را نمی‌خواهد.

با توجه به فرصت کمی که تا آغاز فصل انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مانده و آگاهی بایدن از موضع جمهوریخواهانی که از هم‌اکنون برای بازگرداندن «دونالد ترامپ» رئیس جمهور سابق یا یکی مثل او به کاخ سفید خیز برداشته‌اند و با در نظر گرفتن اینکه هرگونه توافق گسترده‌تر با ایران مستلزم تائید کنگره است، به نظر نمی‌رسد که دولت فعلی واشینگتن قصد چانه‌زنی با ایران برای احیای توافق هسته‌ای را داشته باشد.

بایدن برای افزایش شانس احیای دوره زمامداری، به یک دستاورد در حوزه سیاست خارجی نیاز دارد و با توجه به واقعیت‌های سیاسی آمریکا، برایش راحت‌تر است که روی گسترش توافق‌های ابراهیمی (عادی‌سازی رابطه اعراب و اسرائیل) تمرکز کند که درباره آن اجماع فراحزبی وجود دارد و برای همین است که این روز‌ها ترافیک دیپلماتیک میان عربستان و آمریکا حسابی سنگین است.

اما بایدن باید در یک سال باقی مانده تا برگزاری انتخابات، سطح تنش با ایران را هم کنترل کند و حصول توافق‌های مقطعی مثل تبادل زندانی یا آزاد کردن دارایی‌های ایران با همین منظور انجام می‌شود. 

در واقع، رئیس جمهور آمریکا به زعم خود می‌خواهد از یک سو با تداوم دیپلماسی فرسایشی، رشد سریع برنامه هسته‌ای ایران را مهار کند و از سوی دیگر با تداوم حضور نظامی در منطقه، توان بازدارندگی در برابر گروه‌های مقاومت را افزایش و در این میان، با ارائه امتیاز‌های محدود، انگیزه تقابل را کاهش دهد.

ردپای زمان روی راهبرد بایدن

قصد بایدن از همان ابتدای ورود به کاخ سفید این بود که با متحدان آمریکا درباره مواردی فراتر از برنامه هسته‌ای ایران گفتگو کند که این شامل مسائل حقوق بشری، فعالیت‌های منطقه‌ای و موشکی ایران هم می‌شد. بنابراین سیاست درازمدت او این بود که تا می‌تواند ایران را برای تحمیل موضوعات فرابرجامی، پشت میز مذاکره نگه دارد یا به قول خودش قرار بود که «بازگشت به برجام نقطه آغاز مذاکرات بعدی باشد». 

مبادله زندانی ازجمله پرونده‌های موازی بود که دولت واشینگتن ذیل راهبرد دوگانه بایدن در قبال ایران دنبال می‌کرد


از طرفی، دولت فعلی واشینگتن نمی‌خواست که گفتگو‌های بعدی را به زمان بازگشت به برجام موکول کند بلکه تصمیم گرفت تا جایی که مجال بود، پرونده‌های مرتبط با ایران را به طور همزمان و موازی پیش ببرد. 

یکی از این پرونده‌های موازی به موضوع تبادل زندانی باز می‌گشت که طبق گفته منابع آمریکایی و ایرانی، دو سال طول کشید.

اما همزمان با تلاش برای پیشبرد مذاکرات موازی، در مواجهه با سرسختی ایران، آمریکا تصمیم گرفت که روی ایده «کمتر در برابر کمتر» یا توافق موقت متمرکز شود تا به این ترتیب، طی یک عملیات فرسایشی، برای تحت فشار قرار دادن ایران به منظور دستیابی به توافقی بزرگتر شامل گسترش زمان غروب‌های هسته‌ای و تسهیل دسترسی آژانس به تسهیلات هسته‌ای زمان بخرد.

بلاتکلیف اما مدعی 

به باور جمهوریخواهان، در بخش اول راهبرد سیاست خارجی بایدن در قبال ایران مبنی بر پیشبرد پرونده‌های موازی، سود تهران بیشتر از واشینگتن بوده است و به همین دلیل آمریکا به فضاسازی رسانه‌ای روی آورده است

ایران در برابر راهبرد دولت بایدن، بهترین گزینه یعنی «بازی کردن» را انتخاب کرد تا به این ترتیب، به طرف مقابل اجازه نفع بردن از فرسایشی کردن مذاکره را ندهد. اینکه در جریان مذاکره، نماینده ویژه آمریکا به طور سهوی یا عمدی اسناد محرمانه را لو بدهد، اینکه به موازات تبادل زندانی، دارایی‌های بلوکه‌شده ایران آزاد شود، دستاورد تهران است و خشم جمهوریخواهان کنگره هم از همین جا ناشی می‌شود.

به باور جمهوریخواهان، در بخش اول راهبرد سیاست خارجی بایدن در قبال ایران مبنی بر پیشبرد پرونده‌های موازی، سود تهران بیشتر از واشینگتن بوده است. برای همین، رسانه‌های غربی به فضاسازی و مانور دادن روی بخش دوم راهبرد بایدن روی آورده‌اند که بر ایده کمتر در برابر کمتر متمرکز است.

برای مثال، در تاریخ ۲۰ مرداد، «وال استریت ژورنال» مدعی شد که ایران برای کاهش تنش‌ها، ذخیره اورانیوم ۶۰ درصد خود را به میزان قابل توجهی کاهش داده و بخشی از مواد ۶۰ درصد را هم رقیق کرده است.

یا در تاریخ ۲۵ مرداد، «فایننشال تایمز» مدعی شد که توقف فروش پهپاد‌های ایرانی شرط حصول تفاهم نانوشته میان ایران و آمریکا است. 

به خصوص این ادعای اخیر در شرایطی مطرح می‌شود که اصلاً ایران اتهام تأمین تسلیحاتی روسیه در جنگ اوکراین را نمی‌پذیرد چه برسد به اینکه بخواهد ذیل یک توافق موقت، فروش آن را متوقف کند.

در تاریخ ۲۳ مرداد، «حسین امیرعبداللهیان» وزیرخارجه ایران در رد فضاسازی رسانه‌ای غرب به صراحت گفت که «ما هیچگاه دنبال یک توافق موقت یا توافق کم در مقابل کم نبوده‌ایم و نخواهیم بود».

این طور به نظر می‌آید که بایدن تلاش می‌کند تا معطلی واشینگتن پای میز مذاکره با ایران را سودآورتر از آن چیزی که هست، جلوه دهد تا دست‌کم هم حزبی‌های دموکراتش را دلگرم کند. 

اما از همه فضاسازی‌ها که بگذریم، بایدن در یک سال باقی‌مانده از دوره زمامداریش، چاره‌ای جز دست و پا زدن در رویکرد متناقض «دیپلماسی، فشار و بازدارندگی» ندارد- رویکردی که با وجود همه پیچیدگی‌هایش، نتوانست به سکان‌دار فعلی کاخ سفید دستاورد درخشانی را در حوزه سیاست خارجی بدهد که برای انتخاب مجدد به آن نیاز دارد.

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب