ناامیدی زیر تور والیبال/ لشکر ناکام و بیستاره محکوم به شکست
به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری علم و فناوری آنا، بدتر از این نمیشد. در حقیقت اینقدر بد، ضعیف و ناامیدکننده بودیم که این ناکامی روی تمامی خاطرات شیرین گذشته گرد فراموشی پاشید تا والیبال بدل به سیبل شود. سیبلی که امروز زیر تازیانه وحشتناک منتقدان قرار دارد، اما این شلاق نه از روی کین و عداوت بلکه نتیجه عملکردیست که با هیچ متر و معیاری جای دفاع ندارد.
دیگر نمیتوان برای این ناکامی مطلق توجیهات دم دستی و نخ نما شده ردیف کرد و بازی با واژهها حتی ذرهای از تلخی این شکست نمیکاهد. تیم ملی والیبال با این عملکرد ضعیف آرام آرام بدل به همان تیمی میشود که روزگاری آرزوی گرفتن یک ست از ژاپن را داشت. ژاپنی که در همین دوره لیگ ملتها پدیده جام بود و همه رقبا و حریفان را تار و مار کرد تا ما در ادامه روند نزولی و سقوط آزاد خود برابر این تیم در همان روز نخست دستها را به نشانه تسلیم بالا ببریم و آرزوی گرفتن یک ست را داشته باشیم. آرزویی که به نظر میرسد با سقوط آزاد ما و پیشرفت خیره کننده سامورایی ها رفته رفته بدل به یک تابو و حسرت میشود.
تیم ملی ایران در همان هفته اول و دوم لیگ ملتها ثابت کرد که در فصل جدید این رقابتها هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد و محکوم به شکست به ناکامی است. در هفته نخست نیز تیم ایران تنها برابر چین به پیروزی رسید و برابر ژاپن، لهستان و اسلوونی ناکام ماند. والیبال ایران در هفته دوم لیگ ملتها مقابل آلمان به پیروزی رسید، اما مقابل ایتالیا، آمریکا و هلند شکست خورد تا در طول ۲ هفته تنها یک ۲ برد و ۶ باخت را تجربه کند.
با این روند ناامیدکننده مشخص بود در هفته سوم در آناهایم بدون سرمربی، آنالیزور و چند ستاره غایب و با یک لشکر نصفه و نیمه همان یک برد هفته اول و دوم نیز دور از دسترس خواهد بود و شاگردان بهروز عطایی در غیاب سرمربی با ۴ شکست به کار خود پایان دادند تا بدترین نتایج تیم ملی والیبال در تاریخ لیگ ملتها در سال ۲۰۲۳ به ثبت برسد.
در پایان مرحله مقدماتی لیگ ملتهای والیبال در سال ۲۰۲۳ تیم ملی والیبال ایران با ۱۰ شکست مقابل ژاپن، لهستان، آمریکا، ایتالیا، آرژانتین، اسلوونی، فرانسه، هلند، کوبا و بلغارستان و تنها ۲ پیروزی برابر آلمان و چین به کار خود در لیگ ملتهای ۲۰۲۳ پایان داد. اتفاقی که هرگز تا به امروز سابقه نداشته و تیم ملی والیبال ایران در تمام ادوار برگزاری لیگ ملتها، نتایج و عملکردی تا این اندازه ضعیف و نومیدکننده مثل سال ۲۰۲۳ نداشت. این ناکامی حتی در جزییات بازیهای تیم ملی بیشتر به چشم میآید چرا تیم ملی در طول ۳ هفته رقابتهای لیگ ملتها فقط ۱۶ ست برده است!
سرمربی، متهم شماره یک
روند نتیجه گیری تیم ملی والیبال در لیگ ملتهای والیبال ۲۰۲۳ به غایت ناامیدکننده بوده و از همین رو فشار انتقادات از تیم ملی والیبال بالا رفته و بیشتر از همه بهروز عطایی سرمربی تیم ملی در تیربار حملات وحشتناک قرار گرفته و سیبل است. آنچه از آن گریزی نیست. سرمربی هر تیم مسئول اول و آخر فنی هر تیمی است و همانطور که بردها و موفقیتها به پای او نوشته میشود، ناکامیها و شکستها نیز به نام اوست.
در حقیقت همانطور که سال گذشته و پس از رقابتهای لیگ ملتها همه تیم ملی و سرمربی اش را تحسین میکردند که چگونه با یک تیم جوان و بدون ابرستارههای قبلی توانست در لیگ ملتها بدرخشد، امروز هم بابت ناکامی او را شماتت و ملامت میکنند به ویژه اینکه تیم ملی والیبال یک سال باتجربهتر شده، ستارههای بزرگی، چون اسماعیل نژاد و شریفی را دارد و از سرداران قبلی یکی از بزرگترینها را یعنی محمد موسوی به تیم بازگشته. با این کلونی جذاب و پرستاره نتایج لیگ ملتهای ۲۰۲۳ هرگز پذیرفتنی نیست. نتیجه تیم ملی در این دوره لیگ ملتها به اندازهای تلخ و ضعیف بود که حتی غیبت عطایی در هفته سوم و در آناهایم نتوانست از بار حملات و انتقادات نسبت به او بکاهد.
کار تا بدانجا بالا گرفته که برخی از کارشناسان و منتقدین اعتقاد دارند که عطایی با تیم ملی به پایان خط رسیده و دیگر چیزی برای ارائه ندارد و والیبال باید دوباره به سمت مربی خارجی شیفت کند. نظریهای که محمدرضا داورزنی رئیس فدراسیون والیبال آن را رد کرده و از ابقای عطایی خبر داده و تاکید کرده که باید در کادر فی تیم ملی بازنگری شود. آنچه ثابت میکند رئیس خونسرد و همیشه مدافع والیبال نیز بابت نتایج ضعیف بدست آمده همانند همه گلایه و انتقاد دارد.
دستیاران بدون دستاورد
آنچه داورزنی نوید آن را برای نیمکت تیم ملی داده، با توجه به حمایت از عطایی، بی تردید دستیاران عطایی را نشانه رفته. مردانی که در کنار عطایی نقش پررنگی در ناکامی والیبال داشتند و هیچ کمک خاصی به تیم ملی نکردند. در میان دستیاران ایرانی بازگشت محمود افشاردوست به حیطه مربیگری و قرار گرفتنش در کنار عطایی هیچ کمکی به آقای سرمربی نکرد و ثابت کرد حداقل در این یک مورد خاص حق با عبادی پور است!
در کنار افشاردوست، دو مربی خارجی و تمرین دهنده نیز حضور داشتند که در طول این تورنمنت ثابت کردند به هیچ دردی نمیخورند و تبلیغات صورت گرفته درباره آنها تا چه اندازه غیرواقعی و اغراق آمیز بوده. پاول متئوس و یاناس ویچیچ دو مربی لهستانی بودند که در کادرفنی تیم ملی والیبال حضور داشتند. قرار بود این مربیان که یکی از آنها در لیگ لهستان سرمربی است و دیگر سابقه حضور در کادرفنی تیم ملی لهستان را به عنوان مربی بدنساز داشته سطح تمرینات تیم ملی را بالا ببرند؛ اما در عمل چیزی از آنها دیده نشد. عجیب اینکه گفته میشود پاول توسط یکی از بازیکنان تیم ملی به بهروز عطایی تحمیل شده بود، اما هیچ آوردهای نداشتند. در هفته سوم که عطایی غایب بود، بی مایگی این دو نفر بیشتر به چشم آمد و عملا میدیدیم که علیرضا طلوع کیان در نیمکت تیم ملی والیبال تنهاست. به نظر میرسد بازنگری در کادر فنی تیم ملی در گام نخست باید از این دو مربی بی خاصیت و بی فایده آغاز شود.
بدون روحیه، متزلزل و از هم پاشیده
از طرف دیگر باید بپذیریم که تیم ملی والیبال ایران در این مسابقات ضعفهای فنی و تاکتیکی آشکاری داشت. تیم ایران در هیچکدام از بازیهای بزرگ پیروز نبود و به تمامی مدعیان از ژاپن به عنوان پدیده جام گرفته تا ایتالیا، امریکا، لهستان و حتی هلند و در ادامه به امریکا و فرانسه بازی را باخت. تیم والیبال ایران حتی در بازیهای رالی و ۵ سته نیز ناکام بزرگ بود و برابر لهستان و هلند نتوانست در رالی موفق باشد.
اوج ناکامیهای ایران در رالیهای ۵ سته به هفته سوم بازمی گردد که از ۴ بازی، ۳ بازی به ست پنجم رفت، اما ایران در هر ۳ بازی شکست خورد.
حتی در بسیاری از بازیها در ستهای برابر تیم ایران در بزنگاه و امتیازات پایانی اشتباهات مرگباری داشت و در هیچ بازی نتوانست ستهای نزدیک و برابر را از آن خود کند که اوج آن ست سوم بازی با ایتالیا و امریکا بود.
در هفته سوم، اما این نقیصه بیشتر به چشم آمد و تیم ملی در ۳ بازی از ۴ بازی خود، بازی را به ست پنجم رساند، اما در هر ۳ بازی شکست خورد و ۳ بازی را در ست پنجم به حریفان واگذار کرد تا نشان دهد بردن را فراموش کرده.
همین نکات ثابت میکند علاوه بر ضعفهای فنی آشکار، تیم ملی والیبال نوعی عدم اعتماد بنفس و فروپاشی روانی رنج میبرد و کادر فنی هرگز نتوانست برای بازیابی روحیه و روان ملی پوشان کار خاصی را انجام دهد. فراموش نکنیم که در این تیم ستارههای بزرگ و باتجربه ای، چون موسوی، شریفی و اسماعیل نژاد حضور داشتند و از همین رو این خودباختگی عجیب و غیرمنتظره به نظر میرسید.
با هر شکست تیم ملی این فشار روانی با توجه به سیل انتقادات بیشتر شد و همین مسئله فشار روحی زیادی را روی بازیکنان ایجاد کرد. این فشار روحی به قدری بود که شاگردان عطایی بیشتر از اینکه انگیزه پیروزی داشته باشند، با ترس از شکست به مصاف حریفان میرفتند. در این خصوص کادرفنی تیم ملی نه تنها نتوانست راهکاری برای حل این مشکل پیدا کند تحت تأثیر این انتقادات، تصمیمات فنی اشتباهی هم اتخاذ کرد.
ضعف در دفاع، کمرنگ در حمله
در حوزه فنی نیز تیم ایران در دفاع منفعل و شلخته کار کرد و نه از دفاع روی تور خبری بود و نه از دفاع عقب زمین. حملات سرعتی نیز در تیم ایران کمرنگ شده بود. از سوی دیگر به نظر میرسید در برخی از بازیها به ویژه بازیهای حساس و نزدیک تیم ملی پلن و برنامه خاصی ندارد و در دقایق حساس و کلیدی از تغییر برنامه و پلن عاجز است. چه آنکه که در بسیاری از بازیها در قبال امتیازات متعدد و متوالی رقبا هیچ اتفاق تاکتیکی در تیم ایران رخ نمیداد. همه اینها دست به دست هم داد تا تیم والیبال ایران شرایط خوبی را تجربه نکند.
تغییرات گیج کننده
بهروز عطایی بعد از المپیک به عنوان سرمربی تیم ملی والیبال انتخاب شده و تاکنون تیم ملی والیبال را در ۴ تورنمنت قهرمانی آسیا، ۲ دوره لیگ ملتها و همینطور مسابقات جهانی هدایت کرده و در هر کدام از این رقابتها ترکیبی متفاوت را انتخاب کرده. بخشی از این تغییر ترکیب تیم ملی، اجباری بوده است. امیرحسین توخته به دلیل دوپینگ با محرومیت یکساله روبرو شد. میثم صالحی و علیاصغر مجرد مدتهاست مصدوم هستند. میلاد عبادیپور هم تصمیم گرفت در لیگ ملتها بازی نکند.
همه این مسائل باعث شد تیم ملی با ترکیبی متفاوت در لیگ ملتها حاضر شود و این تغییرات باعث شد ناهماهنگیهای زیادی دیده شود. در برخی پستها همچون پاسور مشخص نشد که چرا در اولین بازی، عطایی از جواد کریمی استفاده کرد و در ادامه رقابتها، محمدطاهر وادی به عنوان پاسور اول تیم ملی بازی کرد. چرا محمدجواد معنوی نژاد در هفته نخست حضور داشت و ناگهان خط خورد. آیا عملکرد او نسبت به بقیه بازیکنان ضعیفتر بود؟
ستاره بی ستاره
تیم ملی والیبال با نسل طلایی خود قریب به یک دهه در والیبال جهان حرف برای گفتن داشت و تنه به تنه بزرگان جهان میزد. در تیم باشکوه قبلی ستارگان بزرگی، چون سعید معروف، محمد موسوی، امیر غفور، شهرام محمودی و... حضور داشتند که هر کدام به تنهایی یک تیم بودند و موفقیت یک تیم را گارانتی میکردند.
با خداحافظی این نسل طلایی، نفرات جدید و جوان به تیم ملی اضافه شده اند که هرگز نتوانسته اند جای خالی این ستاره را پر کنند. نفراتی که بدون تعارف حتی ۵۰ درصد ستارههای قبلی نیستند. تاسف بار اینکه حتی ستارهای مثل موسوی پس از بازگشت به تیم ملی، هیچ شباهتی به آن موسوی سابق ندارد؛ بنابراین با یک تیم بدون ستاره و بدون ژنرال موفقیت در برابر تیمهای بزرگ و پرستاره والیبال دنیا غیرممکن است. باید بپذیریم که والیبال ایران از ستارههای بزرگ و بین المللی و طراز اول تهی شده و این تهی بودن در بازیهای بزرگ برابر تیمهای بزرگ و ستارههای بزرگ رقبا، به شدت خود را نشان میدهد.
والیبال ایران در حال حاضر به جز امین اسماعیل نژاد که البته او هم هنوز امتحان خود را در لیگ سری A ایتالیا پس نداده، هیچ بازیکن ستاره بزرگ و طراز اول دیگری ندارد. شاید در آیندهای دور جوانان امروز تیم ملی و ستارههای تیمهای جوانان و نوجوانان بتوانند جا پای بزرگان گذاشته و خلا فعلی را پر کنند، اما این اتفاق حداقل در کوتاه مدت و شرایط فعلی رخ نخواهد داد. تیم بی ستاره محجکوم به شکست است.
انتهای پیام/