دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

یادداشت| ادیبی که نماد پشتکار فرهنگی با چاشنی درستکاری بود

یادداشت| ادیبی که نماد پشتکار فرهنگی با چاشنی درستکاری بود
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشان از یکی از چهره‌های نامدار و فرهیخته ساحت زبان و ادبیات فارسی می‌گوید.
کد خبر : 856135

به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، عبدالرضا مدرس‌زاده شاعر و دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشان در یادداشتی از دکتر محمد معین استاد فقید و برجسته زبان و ادبیات فارسی یاد  کرد  و همزمان با سیزدهم تیرماه سالروز درگذشت این استاد برجسته ادب فارسی نوشت:

با همه بی‌وقتی و کمی توان و حوصله، ارادت به ساحت استاد نامدار ادب فارسی دکتر محمدمعین نمی‌گذارد که در سالگرد درگذشت تلخ ایشان چیزی نوشته نیاید.

دکتر معین به مانند هر شخصیت نامدار و تاثیرگذار دیگر به دلایلی نزد اهل دانش و فرهنگ منزلت دارد و در چشم نگارنده دکتر معین نماد فرهنگ و پشتکار فرهنگی با چاشنی درست‌کرداری است.

پشتکار داشتن محصول متعهد و دلسوز بودن است و درست‌کرداری ثمره زیست انسان‌مدارانه و باورمندانه؛ دکتر معین تا آخرین نفس چنین زیست کرد و به همین دلایل است که بی‌تکرار ماند.

گویا عنوان نخستین دکتر در زبان و ادبیات فارسی برای او و تفاوتی که ساختار دانشگاه میان او و استادانش پیش آورده بود، برایش مسئولیت‌آفرین بود و این مهم نمی‌گذاشت ورود او در هر کاری عاری از دقت و تیزبینی باشد.

برای دکتر معین فخر کردن به ایران باستان با همه دلپذیری‌اش در شعارهای سیاسی و حکمرانی‌های باستان‌گرایانه خلاصه نمی‌شد و او کار را از زیرساخت‌های زبانی و فرهنگی پی می‌گرفت تا بر اساس تخصص کم‌مانندش در زبان‌های باستان بتوان با سند و ریشه‌شناسی، دیرینگی و پایداری زبان فارسی را نشان داد.

یادداشت| ادیبی که نماد پشتکار فرهنگی با چاشنی درستکاری بود 

ورود او به کارهای ناتمام امثال دهخدا و نیمایوشیج به همان اندازه که امانت‌داری‌اش را نشان می‌دهد، روایتی از خستگی‌ناپذیری مردی است که خستگی‌های خود را با کاری تازه رفع می‌کرد و نمی‌گذاشت عُطلت و روزمرگی‌ها که کمتر معلمی است که دچار آن نشود و نیز کارهای ذوق‌کُش اداری مرسوم او را از هدف عالی خویش دور کند.

عدم ورود او به دعواهای مرسوم صنفی و جدال‌های انجمنی پیش از آن که گونه‌ای عافیت‌طلبی شمرده‌شود، گویای روح بلند مردی است که خود را از این دعواهای بعضا کودکانه پیران عصر برکنار نگه می‌داشت و وقت عزیز را گرانبها‌تر از آن می‌دانست که صرف چنین بطالت‌هایی شود.

فروافتادن پنج‌ساله چنین استادی به بستر بیماری و سپس مرگ جانکاه او، ادب فارسی و دانشکده ادبیات را از وجود مردی به تمام معنی نجیب و نستوه تا بدانجا محروم کرد که برخی میراث‌خواران او در دانشگاه هم نتوانستند بخشی از این جایگاه از دست‌رفته با مرگ او را بازسازی کنند.

خاکش انباشته از نور آمرزش باد.

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب