ساختارشناسی صلح در جهان مدرن
صلح از قدیمیترین آرمانهای بشری است و برقراری صلح در جهان ارتباط مستقیمی با حقوق بشر دارد. از صلح تعاریف مختلفی به عمل آمده است. یکی از تعاریف رایج آن، این است که صلح مساوی است با فقدان جنگ، یعنی زمانی که جنگ نباشد صلح است. اما امروزه با دید وسیعتر وهمهجانبهتری به این موضوع نگریسته میشود و آن اینکه صلح به معنای فقدان جنگ نیست، بلکه صلح مفهوم گستردهتری را در برمیگیرد که شامل موارد مختلف امنیتی میشود:
- امنیت اقتصادی خصوصا در حوزه رفاه اجتماعی، نبود فقرو توسعه یافتگی؛
- امنیت زیست محیطی یعنی برخورداری انسانها از یک محیط زیست سالم؛
- امنیت اجتماعی یعنی برخورداری شهروندان از تمام حقوق اجتماعی،
- امنیت سیاسی یعنی ثبات و ساختارهای سیاسی درست و چرخش آزاد قدرت و
- امنیت نظامی یعنی نبود جنگ و زندگی در صلح
بنابراین صلح امروزه مفهومی چند بعدی است و ما نمیتوانیم فقط آن را به مقوله نظامی محدود کنیم. از طرفی در تفسیرهایی که اخیرا از منشور ملل متحد به عمل آمده، حقوق بشر دارای جایگاه ویژهای است. در مقدمه و اصول منشور ملل متحد ارتقاء حقوق بشر، احترام به شان، منزلت وکرامت انسانی جزء رسالت اصلی همه دولتها ذکر شده است. لذا این طور نیست که بحث مساله حقوق بشر فقط یک مساله داخلی قلمرو کشورها باشد وامروزه نقض حقوق بشر در هر جایی میتواند تهدیدی برای امنیت و صلح بینالمللی تلقی شود.
در طول تاریخ معاصر، از وسیلههای متعددی به عنوان مداخلات بشر دوستانه برای دفاع از حقوق بشراستفاده شده است.
اگر چه در حقوق بینالملل، حقوق بشر دارای ارزش و جایگاه والایی است و در کنوانسیونها، اعلامیهها، بیانیهها و مصوبههای مختلف، از حقوق بشر دفاع شده است، اما امروزه این موضوع به طور جدیتری در دستور کار دولتها قرار گرفته و بر این اساس حقوق بشر یکی از انشعابات اصلی و مهم حقوق بینالملل است. از این حیث هر نقض حقوق بشری که در عرصه بینالمللی صورت گیرد، بر سایر کشورها نیز تاثیر میگذارد.
یکی از مواردی که امروزه در صحنه بینالمللی شاهد آن هستیم، تحریم است . اگر چه گفته میشود هدف اصلی تحریمها دولتها هستند، اما مستقیما زندگی آحاد بشر را در جوامع تحتتاثیر قرار میدهد. این بحث به طور جدی در ادبیات و روابط بینالملل مطرح است که تحریمها بیش از آنچه به نظامها آسیب برساند به ملتها آسیب میرساند. امروز دیدگاههای مختلفی پیرامون تحریمها شکل گرفته است.
به عنوان مثال صهیونیستها آن را مغایر با حقوق زنانه قلمداد میکنند، چون معتقدند که در تحریمها یکی از بخشهایی که بیشترین آسیب را میبینند، زنان هستند. لیبرالها تحریمها را یک پدیده اجتماعی میدانند چون معتقدند در نهایت این حقوق افراد است که تحت تأثیر و آسیب قرار میگیرد. به هر حال مکاتب فکری و فلسفی درباره آثارتحریمها، دیدگاههای متفاوتی دارند، اما نکتهای که امروزه در تمام این مکاتب مشخص و جالب توجه است این است که تحریمها باید به عنوان یک ابزار ضد بشری، علیه دولتها و ملتها کنار گذاشته شود.
تحریمهای غرب و آمریکا علیه ایران که بر اساس تفکرات سنتی صورت گرفته، استفاده از ابزار سیاسی، برای اعمال فشار بر ایران است، اما وقتی به محتوای تحریمها بیاندیشید، میبینید که آثار ضد بشری متعددی به دنبال دارد. به عنوان مثال تحریم دارو ،خودداری غرب از فروش قطعات هواپیمایی به ایران، محروم کردن کودکان ایرانی از دستیابی به بازیهای کامپیوتری که اخیرا در چارچوب تحریم وزارت ارشاد صورت گرفته، ظلم به حقوق کودکان ودر بعد ملی ظلم به حقوق شهروندان ایرانی است. ابزارهای تحریمی که با شکلها و ظواهر متعدد نمود یافته، نقض آشکار حقوق بشر است.
روشهایی که درباره صلح جهانی مطرحشده متعدد است. صلح دائمی و یا همیشگی از دیدگاه کارشناسان این طور تعریف میشود که هر چه دولتها به سمت دموکراتیزه شدن حرکت کنند به همان میزان امکان استقرار صلح در جهان بیشتر است. این یکی از راههایی است که میشود به آن توجه داشت، اما دموکراتیزه شدن فقط شامل دولتها نمیشود. جهان امروز شاهد موج چهارم دموکراتیزه شدن است. درموج چهارم دموکراتیزه شدن جهان، سازمانهای بینالمللی مورد توجهاند، لذا وقتی بحث اصلاحات سازمانملل متحد مطرح میشود در واقع، دموکراتیزه کردن نهادهایی مثل شورای امنیت سازمان ملل متحد مورد توجه قرار میگیرد که از ابزار قدرت علیه کشورها بهره میجوید.
پس از دموکراتیزه شدن، گفتمان عدالت مطرح است. اگر چه از عدالت تعاریف مختلفی به عمل آمده، اما هر تعریفی که جامعه از عدالت داشته باشد، موضوعی که بر خلاف این تعاریف اتفاق بیافتد بیعدالتی است. یعنی تلاشها باید به سمتی باشد که به بی عدالتیها در جامعه پایان دهد مثل بیعدالتی در ثروت، تجارت وبازرگانی، توزیع منابع چه در داخل و چه در خارج و بیعدالتی در تمام عرصههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی واقتصادی. بنابراین توجه به عدالت هم یکی از مبناهای حقوق بشری است.
پس از توجه به عدالت، مشارکت مطرح میشود. منظور از مشارکت یعنی ورود جوامع مختلف در تصمیمگیریهای بینالمللی. قطعا زمانی که کشورهای متعدد در تصمیمگیریهای بینالمللی مشارکت داشته باشند، بیعدالتی از بین خواهد رفت. اما اگر مشارکت نباشد، نظرها شنیده نمیشود و تصمیمگیریها به غلط گرفته میشود. هر چه برنامههای جهانی گستردهتر باشد و مشارکت جهانی بیشتر، این موضوع ما را به صلح جهانی نزدیکتر خواهد کرد و اگر بخواهیم از تعابیر اسلامی استفاده کنیم، ظهور حضرت صاحب الزمان(ع) بدون تردید به تمام بی عدالتیها و به تمام جنایاتی که علیه بشریت صورت میگیرد، خاتمه می دهد.
انتهای پیام/