چرا هنر برای مطالعه علم حیاتی است؟
به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری آنا، اغلب اوقات وقتی درباره علم صحبت میکنیم، به یاد مفاهیم انتزاعی میافتیم، فرمولهایی که خواندن یا درکشان برای اغلب انسانها دشوار است.
نکته دیگری که ممکن است به ذهن خطور کند قانون محور بودن علم است، این که در علم یک راه حل یا درست است یا درست نیست، یا پاسخی درست یا نادرست و حد واسطی وجود ندارد. اگرچه این مفهوم تا حدودی صحیح است، و پاسخها باید صحیح و دقیق باشند تا بتوانند واقعیتی را توصیف کنند، اما جنبه دیگر آن به دلیل ماهیت سطحی درک علم مغفول مانده است.
کما این که آلبرت اینیشتین زمانی گفت: «بزرگترین دانشمندان، هنرمند نیز هستند.» در حالی که این جمله ممکن است برای افرادی که هرگز علم را عمیقاً مطالعه نکردهاند عجیب و غافلگیرکننده به نظر برسد، اما در واقع بزرگترین ذهنهای عرصه علم ذاتاً اذهان خلاقی بودند. دلیلش هم این است که علم شقّی از خلقت است. هدف علم درک گیتی و آفریدن در دل گیتی است. فرد قادر به خلق کردن بدون خلاقیت نیست. واژه خلاقیت فی نفسه متضمن «خلق کردن» که این یعنی این که این فرایند در هم تنیده شدهاند.
دلیل این که چرا هنر برای علم ضروری است، این است که چون خلاقیت شامل تخیل است و تخیل یعنی تجسم و تصور کردن. چیزهایی که میتوانیم در ذهنمان تصور و تجسم کنیم، درواقع چیزهایی هستند که میتوانیم خلقشان کنیم، البته به شرطی که برای این کار ابزارهایی داشته باشیم.
غالب اوقات، بزرگترین کشفها در علم شامل استفاده از فرمی از هنر هستند. به عنوان مثال، شارل مسیه، منجم فرانسوی قرن هجدهم، آلبومی از حدود ۱۱۰ طرح بود. هنگام مشاهده آسمان شب برای یافتن ستاره دنباله دار هالی، او کهکشانها، خوشهها و سحابیهای بیشماری را ثبت کرد.
مثال دیگر، که خیلیها آن را میدانند لئوناردو داوینچی است که اغلب از هنر به عنوان راهی برای تبدیل تخیل و افکار انتزاعیاش به واقعیت استفاده میکرد. معلوم شده است که بسیاری از طرحها و ایدههای علمی او به ابداعات عملی تبدیل شدهاند.
درواقع، معرف هنر به عنوان راهی برای مطالعه علم نه تنها به دانش جویان اجازه میدهد تا بدانند که کنه و فحوای علم، خلاقیت است، بلکه به آنها اجازه میدهد تا بهتر مفاهیم و قوانین علمی را بیاموزند.
اغلب، توانایی تجسم و تصور برخی فرایندها برای حل مسائل علمی حیاتی است. برای مثال، یکی از مسائل معروف برای هر کسی که درس فیزیک دبیرستان را خوانده مساله مسیری است که یک توپ بعد از پرت شدن طی میکند. برای حل این مساله ساده، دانشمندان مسیر حرکت توپ را ترسیم میکنند. کشیدن این مسیر حل مساله را سادهتر میکند، چون در لحظات مختلف زمان و مکان، جنبههای مشخصی از قوانین فیزیک وجود دارند که مسائل را واقعاً روشن و ساده میکنند.
در این دوران که جامعه بشری بسیار پیشرفت کرده و انواع و اقسام فناوریها و ابزارها در اختیارش هستند، خلق چارچوبی که در آن علم از طریق تصور و تخیل، از طریق هنر و خلاقیت تدریس میشود مفید خواهد بود.
انتهای پیام/