رئیس مرکز نمایشی سیما: مهران مدیری سانسور نشد
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، روزنامه شرق در ادامه آورده است: با سیفی آزاد درباره حواشی مرکز نمایشی سیما و حدود اختیارات و تصمیماتش صحبت کردیم:
زمانی که آقای تخشید، ریاست مرکز نمایشی سیما را بر عهده داشتند، درباره حضور بیشتر تهیهکنندگان شبکه سه در پروسه سریالسازی به واسطه سوابق آقای تخشید در شبکه سه صحبتهایی بود و با جایگزینی شما به جای آقای تخشید، این صحبت درباره شما هم هست که زمینه همکاری بیشتر تهیهکنندگان شبکه یک فراهم شده است. تا چه حد این صحبتها حقیقت دارد؟
شاید به طور طبیعی این ذهنیت برای بسیاری ایجاد شود که من و آقای تخشید به واسطه سوابق پیشینمان بیشتر با تهیهکنندگان شبکههایی که پیشتر در آنجا مدیر فیلم و سریال بودیم کار کنیم. ولی این طور نیست. در زمانی که مدیر فیلم و سریال شبکه یک سیما بودم، تعداد زیادی از تهیهکنندههای شبکه یک در همین سیستم مشغول به کار بودند، همچنان که هنوز هم کار میکنند. به نظرم قضاوت اینگونه از سمت اشخاصی است که ایدهها و طرحهایی که ارائه دادهاند کیفیت لازم برای ساخت را نداشته یا همسو با سیاستهای تولیدی ما نیست و بیشتر از روی عصبانیت فرافکنی میکنند تا سیستم را تحت فشار قرار دهند. سختگیریهای ما با توجه به اینکه کیفیسازی در اولویت قرار گرفته است، میتواند بسیاری از افرادی که دست به تولید انبوه میزدند را ناراحت کند چون کمکارتر شدهاند. قصد ما این است که تعداد آثار باکیفیت افزایش پیدا کند و برخی تصور میکنند تولیدات تلویزیون کاهش پیدا کرده است. در صورتی که اینطور نیست. ما همواره در جستوجوی قصههای جذاب هستیم. حقیقت این است که سریالسازی در کنار پیشکسوتها با حضور نسل جوان باید پوستانداری کند و ساخت سریالهایی در ژانرهای مختلف و تنوع ایدهها و قصهها اتفاق بیفتد و این نگاه کیفی جدی گرفته شود.
از بحث کیفیت ساخت سریالها دور نشویم. با اینکه مدتهاست کیفیسازی در اولویت تلویزیون قرار گرفته است، اما متأسفانه نمود بیرونی چندانی نداشته. مثل نوروز امسال که سه سریال در نظر گرفته شد که در جذب مخاطبشان خیلی موفق نبودند و از دیدگاه بسیاری یکی از دلایل رونق سینما در نوروز امسال، عملکرد تلویزیون بود یا ساخت سریالی مثل «معمای شاه» که با توجه به هزینه بسیاری که صرف ساختش شد، انتظارت را آنطور که پیشبینی میشد، برآورده نکرد.
حدود چهار ماه است که مسئولیت مرکز نمایشی سیما به من سپرده شده است و پیش از این، سابقه من در مدیریت گروه فیلم و سریال شبکه یک سیما قابل بررسی است. سؤال شما از دو جهت قابل بررسی است؛ یکی از زاویه برخورد با مخاطب و یکی از زاویهدید فنی و حرفهای. به نظر من به لحاظ کیفیت ساخت و اصول کار اکثر آثار ما با توجه به میانگین بضاعت هنری هنرمندان، کیفیتی متوسط به بالا دارد ولی از منظر اقبال مخاطب میتوان گفت گاهی بالاوپایین داشتهایم. ولی متوسط بیننده را اکثر آثارمان داشتهاند و شاید برخی از ایندست کلیگوییها قیاس امروز مجموعههای تلویزیونی با دورانی است که دسترسی مخاطب به انبوه سریالها محدود بود و اکثر سریالهای ما پربیننده با آمار بالا بود که این قیاس کارشناسی نیست و باید بیننده تلویزیون را با شرایط امروز که مخاطب در معرض انبوه سریالهاست و سریالهای ما هم یکی از انتخابهایش است، بررسی و اعلام نظر و برنامهریزی کرد. همین مناسبت نوروز از زاویه دیگری قابل بررسی است. در نوروز امسال با توقع تولید سریالهای سرگرمکننده و شاد با رنگآمیزیهای مختلف آمدیم. ولی به نتیجه دلخواه نرسیدیم. ما در این سریالها از حضور بهترین کمدینها و بازیگران سینما و تلویزیون و کارگردانها بهره بردیم. برای همه این آثار هم شرایط خوبی فراهم کردیم. مسئولیتپذیری، کار سختی است و به جای اینکه هنرمند ما مشکلات کارش را بپذیرد و ارزیابی کند که شاید در سوگیری یا پرداخت به درستی عمل نکرده است، همه مشکلات را بر گردن شخص دیگری میاندازد. «بیمار استاندارد»، «زعفرانی» و «قرعه» هر سه وظیفه سرگرمی و ایجاد فضای شاد برای مخاطبانشان را داشتهاند. هیچکس بر سازندگان آنها چیزی تحمیل نکرد. اما وقتی سریال در بازخورد عمومی آن حدی که انتظار میرفت با اقبال روبهرو نشد، برخیشان تقصیر را به گردن تلویزیون انداختند و بهانه آوردند که زمان کم بود یا دچار سانسور شدیم و از ایندست بهانهها. بهتر است به جای فرافکنی برای درک و اصلاح خودمان و برای بهترشدن، حدود مسئولیتهای خودمان را بشناسیم و به آنها قائل باشیم. درباره سریال «معمای شاه» هم باید بگویم پروسهای پنجساله صرف ساخت سریال شد و پرهزینهترین سریال سیما نیست و این سریال بهمراتب از سریالهای جاری شبکه نمایش خانگی کمهزینهتر بوده است.
چقدر برای ساخت آن هزینه شد؟
واقعا رقم نهایی مشخص نشده است. هدف از ساخت این سریال آشنایی نسل جدید با بخشهایی مهم از تاریخ معاصر کشور بود. حال اینکه تا چه حد در این عرصه موفق بوده قابل ارزیابی است. این تحلیلی که شما از رونق سینما در ایام نوروز گفتید را من هم شنیدم و خوشحالم که سینما در نوروز فروش خوبی داشته است و معتقدم هر چقدر جمعهای فرهنگی و هنری پررونق شود بهنفع همه هنرمندان این کشور خواهد بود. بسیاری از سینماهای ما در ایام نوروز تا سانسهای صبح هم پذیرای مخاطبان بود، اما در ارزیابی منصفانه، تلویزیون با پخش آنونس همه فیلمها البته با تعداد متفاوت، در معرفی آنها به مخاطبان نقش داشت ولی این استدلال که چون برنامههای تلویزیون پربیننده نبود مردم به سینما هجوم آوردند را قبول ندارم. آیا تلویزیون در نیمهشب یا صبح برای مخاطب برنامهای داشته که ترجیح دادند نبینند و سینما را انتخاب کنند؟ استقبال مخاطب از سینما در ایام نوروز به گمان من دلایل دیگری داشت که از همه مهمتر، تغییر الگوی مسافرتی جامعه ایران بود. خوشبختانه سفرهای خارجی به برخی کشورهای منطقه کاهش داشت، بسیاری از تماشاچیان سینما از شهرستان به شهرهای بزرگ آمدند. فیلمها تا حدود زیادی متناسب ذوقهای مختلف بودند و با اقبال مخاطب روبهرو شدند. با همه اینها فروش واقعی محصولات سینمایی با در نظرگرفتن افزایش قیمت بلیت و دلایل دیگر نشان میدهد میزان تماشاچیان سینما آنچنان که بزرگنمایی میشود، نیست. قرار نیست تلویزیون سرگرمی مخاطبان از همه اقشار جامعه باشد و راضی نگاهداشتن همه سلایق امری محال است. سلیقه مخاطب هم تغییر کرده و بالاتر رفته است و جامعه جوان و تحصیلکرده ما نیاز به خوراک متنوعتری دارد. ما هم باید تلاش کنیم تا در مسیر همین تفاوت قدم برداریم. سریالهای ما هم دیده شد و در مقام نقد منصفانه، برخی کاستیها آنها قابل بررسی است.
البته اگر نقدی به سریالها وارد میشود طبعا آسیبشناسی نقاط ضعف آنها و برطرفکردن این کاستیهاست. نکتهای که درباره افت کیفی سریالها قابل بررسی است تنوعنداشتن موضوعی آنهاست. البته نکتهای که باید به آن اشاره کرد این است که امسال سریال «بیمار استاندارد» تولید مرکز گسترش فیلمنامهنویسی سیما بود و بهتر است درباره وجود دو مرکز امور نمایشی سیما و مرکز گسترش فیلمنامهنویسی سیما هم صحبت کنیم که درحالحاضر با وجود دو مرکز با رویکردها و تعریف مشترک در حیطه فعالیت، چه کسی پاسخگوی افت کیفی فیلمنامههاست؟
پیش از پاسخ به پرسش درباره مرکز نمایشی و فیلمنامهنویسی سیما، باید بگویم نکتهای که در ساخت سریالهای نوروز قابل مشاهده بود، ساخت سه اثر با تفاوت در رنگآمیزی و جنس کمدی بود. به واسطه تفاوت سلایق در مخاطبان تلویزیون این تفاوت در پرداخت هم نیاز بود. در همه فیلمنامههای این سریالها ذرهای ممیزی نشد. باز هم به موضوع عدم مسئولیتپذیری اشاره میکنم که در جامعه ما بهشدت کاهش پیدا کرده و در هنر فاجعهبارتر شده است. هنرمند نمیپذیرد شاید قصه سریالش را طوری روایت نکرده که برای مخاطب جذابتر باشد و خیلی راحت مسئولان را مقصر میداند. بیمسئولیتی گاهی در نظردهی هم خطرناک است. متأسفانه فضای نقادی ما فضای کلیگویی شده است در صورتی که فضای نقد علمی و مبتنی بر پژوهش میتواند به غنای اثر هنرمند آن کمک بسیاری کند. درباره مسئولیت مرکز گسترش فیلمنامهنویسی سیما هم باید بگویم مسئولیت این مرکز، تولید اثر نیست، بلکه کشف استعدادهای تازه فیلمنامهنویسی و فراهمآوردن فیلمنامههای جذاب و کامل به دور از استرس تولید، مهمترین وظایف مرکز گسترش فیلمنامهنویسی است. درحالحاضر بسیاری از افرادی که دستی در نگارش فیلمنامه دارند، میتوانند به سایت این مرکز مراجعه کنند و بیواسطه طرحها و ایدههایشان را با این مرکز به اشتراک بگذارند و اثر فارغ از تمام رابطهها مورد ارزیابی قرار میگیرد و همکاری با این مرکز را به نویسندههای پیشکسوت و جدید و جوان توصیه میکنم؛ چراکه نویسندههای خوب با ایدههای جدید کم داریم. در مرکز گسترش فیلمنامهنویسی سیما گاهی تولیدات اندکی صورت میگیرد و پخش آنها برای ما مغتنم است اما تولیدات مستمر وجود ندارد.
پس یعنی این دو مرکز مکمل هم هستند؟
بله.
حرف آخر درباره کیفیت یک فیلمنامه را کدام مجموعه میزند؟
شورایعالی فیلمنامه. این شورا شامل جمعی از متخصصان در این حوزه است و طرحهای انتخابیای که تشخیص داده میشود میتواند نتیجه خوبی داشته باشد، در این شورا تصویب میشود.
البته درباره وجود این دو مرکز، صحبتهایی مطرح بود که آقای سرافراز رأسا بر عملکرد مرکز گسترش فیلمنامهنویسی سیما نظارت دارند و مرکز نمایشی سیما زیر نظر معاونت سیما فعالیت میکند و همین موضوع شایعات اختلاف دیدگاه آقای سرافراز و پورمحمدی را دامن میزد.
وقتی من از موضع رئیس سازمان نگاه میکنم، میگویم او شخصی است که باید پاسخگوی کل عملکرد رسانه ملی باشد. همانطور که گفتید این شایعه با عقل مدیریتی هماهنگ نیست. راهاندازی مرکز گسترش فیلمنامهنویسی سیما فقط به دلیل ارتقای کیفیت فیلمنامههای تولیدی و کشف استعدادهایی بود که به طور عادی جایی برای ظهوروبروز پیدا نمیکنند و این مرکز میتواند استعدادها را شناسایی کند. واقعیت این است که چالش بودجه در سازمان صداوسیما جدی است و تولیدات ما باید بهسرعت برای پخش آماده شود و حداقل در ساعات پرمخاطب سریالهای جدید داشته باشیم و در چنین فضایی این بودجه تعریف میشود و نمیتوان بهگونهای برنامهریزی کرد که از الان غیر از سریالهایی که باید به آنتن برسند، ساخت مجموعههایی را فارغ از پخش در ماههای آینده پیشبینی کنیم.
شاید به واسطه همین شرایط تا حد زیادی کیفیت قربانی میشود اینکه ناگزیر فیلمنامه مثلا به دست کارگردانی هم سپرده میشود که بهسرعت کار را به آنتن میرساند و شاید در این شرایط است که عدهای معترض میشوند تولیدات تلویزیون فقط به عدهای خاص سپرده میشود.
کارگردانهایی مثل آقای مقدم و سهیلیزاده این ویژگی را دارند که آثارشان را با سرعت بالایی میسازند اما انصافا کدامیک از آثار سیروس مقدم یا سهیلیزاده در بازخورد با مخاطب دچار لکنت بوده است؟ طبعا کارگردانانی مانند آقای مقدم تا زمانی که مخاطب دارند باید کار کنند. معتقدم تلویزیون با مخاطب معنی پیدا میکند. در تئاتر گروتسگی هم مخاطب را در نظر میگیریم. درحالحاضر اکثر افرادی که آثار ضعیفی در تلویزیون تولید کردهاند بهانهتراشی میکنند.
هر چند ما دست آنها را برای کارکردن نبستهایم اما برخی از آنها معتقدند فقط به واسطه نام و اعتبارشان باید سپاسگزار حضورشان در تلویزیون باشیم و مخاطب نمیتواند اولویتی برای انتخاب آثارشان باشد.
بد نیست در این فرصت درباره آثار اخیر مهران مدیری هم صحبت کنیم. بههرحال فصل اول سریال «در حاشیه» مخاطبان بسیاری داشت و مورد استقبال قرار گرفت. اما این موفقیت در فصل دوم تکرار نشد. برخی معتقدند افت کیفی فصل دوم به دلیل ملاحظاتی است که گروه سازنده این مجموعه در نظر گرفتهاند و اینکه معتقدند مهران مدیری برای تولید آثارش روی لبه شمشیر راه میرود که هم بتواند حرفش را بزند و هم دچار سانسور نشود. نظر شما چیست؟
درباره فصل دوم سریال «درحاشیه» میگویم مهران مدیری به هیچوجه روی لبه تیغ نبود و با خیال راحت کار کرد. متأسفانه مهران مدیری در فصل دوم «در حاشیه» بهعنوان بازیگر حضور نداشت و مسئول صفر تا صد فیلمنامه نیز گروه سازنده این سریال بود. کسی او را سانسور نکرد. جذابیت قصه فقط در گرو بازی با خطوط قرمز نیست. من هم انتظار نداشتم مخاطب با فصل دوم سریال «در حاشیه» ارتباط برقرار کند. زمانی که ساخت سریال «در حاشیه» آغاز شد من در مرکز نمایشی سیما نبودم اما معاون محترم سیما و آقای تخشید حمایت کامل را از آقای مدیری به جا آوردند کمااینکه در «دور همی» هم این حکایت وجود دارد. با وجود انتقادهایی که به برنامه او شد اما تلویزیون به سرمایه خودش احترام میگذارد و از او حمایت کرد و میکند. بههرترتیب باید فاکتورهای موفقنبودن فصل دوم «در حاشیه» را از خود آقای مدیری بپرسید. اما به هیچوجه سانسور و ممیزی در مسیر کاری او اتفاق نیفتاد. قطعا در پردازش قصه یا انتخاب و بازی بازیگران دچار مشکل شدند و شاید مهمترین نکته نیز همین بود که آقای مدیری در فصل دوم این سریال بازی نکرد. طبعا اوست که باید دلش برای اثرش بسوزد. روی صحبتم با آقای مدیری نیست اما جریان عجیبی در هنر ما شکل گرفته است که بعد از اتمام کار، بازیگر یا کارگردانی به دلیل حضور در یک اثری از مردم عذرخواهی میکند. چطور به دلیل دریافت مبلغ بالا برای حضور در یک کار معذرتخواهی انجام نمیشود اما بابت انجام کار عذرخواهی میکنی؟ واقعیت این است که معذرتخواهی در چنین شرایطی دروغ است. باید پای انتخاب ایستاد. و باشجاعت اعلام کنی بهخاطر پول کاری را قبول کردم نه به دلیل کیفیت. متأسفانه یکسری ژستها بهغلط در ایران مد شده است. در هیچجای دنیا نمیبینید هنرمند وسط کار رها کند و برود. اما در ایران بهراحتی از همهچیز میگذرد و ارزشی برای کارش قائل نیست و این خطرناک است و معنایش این است که اخلاق و مسئولیتپذیری در حال نابودی است و برخی رسانهها به جای نقد رفتارهای غلط این هنرمندان و منکوبکردنشان، برعکس از آنها قهرمانهای پوشالی میسازند و نمیدانند با این کارها چه بلایی بر سر فرهنگ و اخلاق این کشور میآورند.
مدتهاست بسیاری از کارگردانان مطرح تلویزیون در مدیوم شبکه نمایش خانگی فعالیت میکنند و بهمرور فاصله تلویزیون و شبکه نمایش خانگی بیشتر میشود و شاید به دلیل تفاوتهایی که در جنس ساخت سریال در شبکه نمایش خانگی وجود دارد، این مدیوم حتی جذابیت بیشتری برایشان دارد. این رقابت تا چه اندازه برای شما پررنگ است؟
درحالحاضر برخی از کارگردانهایی که از آنها نام بردید یا در حال کار با تلویزیون یا در حال نگارش و تدارک کار برای تلویزیون هستند؛ مثل آقای کمال تبریزی که در حال ساخت «سرزمین کهن» است، آقایان میرباقری یا فتحی یا عیاری که در حال نگارش و تدارک طرحهایشان هستند. جنس شبکه نمایش خانگی با تلویزیون متفاوت است. مثلا نمیتوانیم سریال «شهرزاد» را با این شکل از پردازش در رسانه عمومی پخش کنیم و قیاس مخاطبان تلویزیون به لحاظ کمی و کیفی با سریالهای تلویزیون در بازخورد با مخاطب، غلط و معالفارق است. تلاش ما هم کیفیسازی تولیدات سیماست. نمیگوییم میتوانیم توقع مخاطب در همه بخشها را برآورده کنیم. خوشحالم شبکه نمایش خانگی هم فعالیت میکند و مخاطبانش را دارد اما نمیتوان این دو مدیوم را با هم مقایسه کرد. ما وظیفه داریم بهترینها را برای مخاطبانمان فراهم کنیم و آماده همکاری با بهترینها هستیم و شاید کارگردانی صلاح میداند در دورهای در شبکه نمایش خانگی کار کند اما این به این معنی نیست که تلویزیون با او کار نمیکند.
تابهحال پیش آمده است فیلمنامهای توسط شما مورد تأیید قرار گیرد اما آقای سرافراز مخالفت کند؟
تابهحال هیچیک از کارهای من رد نشده است اما قطعا توصیههایی میشود. خوشبختانه به این مرکز هم آقای سرافراز و معاون محترم سیما اعتماد کامل دارند. این را هم در نظر بگیرید که عمر مدیریت من در این مرکز در حدود چهار ماه است. پس به اندازه این چهار ماه از من انتظار داشته باشید.
برنامهای برای بازگشت به تئاتر دارید؟
بله، قصد دارم بهزودی کاری را روی صحنه ببرم. به محض قطعیشدن سالن اعلام میکنم.
انتهای پیام/