مسائل زنان باید از منظر انسانی و نه صرفا زنانه مورد توجه قرار بگیرد
به گزارش گروه جامعه خبرگزاری آنا، طبق برآورد سازمان بهداشت جهانی، یک نفر از هر پنج نفر جمعیت مؤنث دنیا، در طول زندگیشان مورد خشونت قرار میگیرند. خشونت علیه زنان در تمام کشورهای جهان وجود دارد و به نژاد، مذهب، تحصیلات، قومیت و سن خاصی بستگی ندارد به عبارت دیگر خشونت علیه زنان در همه طبقات اجتماعی و اقتصادی دیده میشود. هرچند در بسیاری از کشورهای جهان خشونت علیه زنان ممنوع شده است، ولی واقعیت این است که خشونت علیه زنان وجود دارد. اعمال خشونت علیه زنان علاوه بر آسیب مستقیم در اثر ضربههای جسمی، بر سلامت روانی و اعتماد به نفس زن صدمه میزند.
«محمدرضا حبیبی» جامعه شناس خانواده، فعال حوزه زنان و عضو هیئت علمی دانشگاه دررابطه با موضوع خشونت علیه زنان به آنا میگوید: «یکی از موضاعات مهم در بررسی مسئله خشونت علیه زنان بررسی مفهوم خشونت است. مثلاً ما نباید هر نوع آزار و اذیتی را خشونت تلقی کنیم چرا که وقتی از یک منظر علمی نگاه میکنیم، مفهوم خشونت، آزار، اذیت، نگران کردن، ناراحت کردن و آزرده خاطر کردن متفاوت است.»
او ادامه میدهد: «در خیلی از پژوهشها و بررسی اسناد قانونی این موضوع نادیده گرفته میشود که آیا ما به هرعمل یا کنشی که باعث آزردگی زنها میشود، خشونت میگوییم؟ البته اگر این اتفاق بیافتد طیف خشونت علیه زنان بسیار وسیع میشود.
در صورتی که ما میتوانیم بگوییم در بررسی خشونت علیه زنان با یک سری مصادیق خاص، عمومی، قابل اجماع و خطرناک و با یک سری مصادیق جزئیتر، غیر عمومیتر که اجماع کلی در آن وجود ندارد مواجه هستیم.»
**باید بین انواع خشونت تفکیک قائل شد
این جامعه شناس خانواده با بیان اینکه خشونتهایی که نسبت به زنان صورت میگیرد را به دو دسته کلی میتوان تقسیم کرد میگوید: «خشونتهای خانگی و خانوادگی و خشونتهای اجتماعی! دو دسته مهم خشونت نسبت به زنان تلقی میشوند.»
او ادامه میدهد: «انواع برخوردهای فیزیکی، روانی در محیط خانه توسط همسر و محارم یک زن را میتوانیم خشونت خانگی تلقی کنیم. البته این نکته مهم است که اغلب فکر میکنیم خشونت علیه زن غالباً توسط همسر صورت میگیرد. در حالی که مواردی که تحت عنوان خشونت خانگی در سراسر جهان ثبت میشود خشونتهایی است که در محیط خانواده مثلاً توسط پدر، برادر، پدربزرگ یا عمو و دایی اعمال میشود.»
حبیبی تاکید میکند: «پس باید در این موضوع هم تمرکز زدایی کنیم که وقتی میگوییم خشونت خانگی علیه زنان، همه به خشونتهای اعمال شده توسط همسر فکر نکنند. مثلاً در فرهنگهای عشیرهای وقومی برادر بزرگتر، بزرگ خاندان، پدربزرگها را میتوانیم نام ببریم که یا مستقیماً عامل خشونت هستند یا به صورت غیر مستقیم منبع برانگیختن خشونت علیه زن هستند. مثل اتفاقهایی که در قتلهای ناموسی میافتند! در این نوع قتلها یک مرد یا مستقیم یا به تحریک سایر مردان قبیله در دفاع از ناموس و حیثیت و اعتبار خود دست به قتل میزند.»
این پژوهشگر در رابطه با خشونتهای اجتماعی هم به تجاوز، قتل، اسیدپاشی و خشونتهای کلامی یا نگاههایی که باعث آزار روانی زن میشود اشاره میکند و میگوید: «بد نیست بگوییم خشونتهای خانگی و اجتماعی با هم شباهتها و تمایزهایی دارند. خشونتهای خانگی به دلیل اینکه در حریم خانه رخ میدهد، غالباً آمار و گزارشهایی که از آن منتشر میشود بسیار کم است و طبیعی است که تحلیل این خشونتها هم معمولاً سختتر است.»
او ادامه میدهد: «معمولاً اطلاعاتی به دست آمده از خشونت خانگی از بررسیهای افراد تحت خشونت به دست میآید و در بسیاری از موارد مثل نگرانی از آبرو و حیثیت جزئیات افشا نمیشود ودر بسیاری موارد هم دیده شده است، زنی که مورد خشونت واقع شده، برای حفظ خانواده با ملاطفت برخورد میکند و خشونت را افشا نمیکند به طور کلی البته ما در حوزه زنان با ضعف آماری و پژوهشی در حوزه مسائل زنان مواجهیم.»
**آماری از خشونتهای نمادین در دسترس نیست
این پژوهشگر با بیان اینکه که در بحث بررسی خشونت نسبت زنان در موضوع خشونتهای غیر فیزیکی آمار کمتری در دسترس است میگوید: «خشنونتهای غیر فیزیکی یعنی خشونتهای کلامی، روانی یا همان چیزی که از آن به عنوان خشونتهای نمادین نام برده میشود. یعنی هر نوع رفتار غیر فیزیکی که معنای خشونت دارد. البته باید به این نکته توجه ویژه داشت که تکرار یک رفتار خشونت آمیز به طور ثابت، به طوری که زن احساس کند دائماً در معرض آن قرارگرفته است، میتواند برای زن بسیار آزار دهنده باشد. اینطور که غالب زنها از تعدد و تداوم رفتار خشونت آمیز گله میکنند.»
**پیگیری حقوق زنان جنبه جنسیتی به خود گرفته است
حبیبی با اشاره به اینکه متاسفانه در کشور ما مسائل مربوط به زنان و پیگیری مسائل مربوط به زنان جنبه زنانه، جنسیتی یا فمینیسم به خود گرفته است میگوید: «وقتی میخواهیم از حقوق زنان دفاع کنیم و بگوییم خشونت علیه زنان منفور است گویی وارد یک مطالبه صرفا زنانه شدهایم و گویی باید با مردان وارد جنگ شد. در حالی که این یک مطالبه اجتماعی و انسانی است نه یک مطالبه جنسیتی. این تمایز نگاه ایرانی اسلامی با نگاه غربی به پدیده خشونت علیه زنان است»
او ادامه میدهد: «در حالی که این نگاه کاملاً از تفکرات غرب پیدا شده است. جایی که زن تا قبل از دوران مدرن و تا قبل از اوایل قرن بیستم و اگر عقبتر برویم دوران قرون وسطی، زن جایگاهی نداشته است و بعضی از این جریانها که در دوران مدرن به نام فمینیسم شکل گرفتند به دنبال احیای افراطی و غیر سازنده حقوق زنان هستند. رویکرد آنها این چنین است که برای احقاق حقوق زن، باید مرد را به حاشیه برد. در حالیکه مدل مطلوب مطالبه گری برای زنان جایی است که این امر یک مطالبه اجتماعی و انسانی باشد؛ و باید این موضوع از مسئله صرف زنانه خارج و تبدیل به یک مسئله عمومی و اجتماعی شود. در حقیقت نفی خشونت علیه زنان به معنای نفی هر نوع خشونت و هر نوع رفتار غیر مشروع علیه انسان و به تبع آن زن است»
**موضوع خشونت را ساده انگاری نکنیم!
عضو هیئت علمی دانشگاه ادامه میدهد: متاسفانه ما در پژوهشهای مرتبط با حوزه خشونت علیه زنان دچار یک نوع تقلیل گرایی و ساده انگاری شدهایم. یعنی غالباً موضوع را به مسائل ساده و دم دستی ارجاع میدهیم. مثلاً میگوییم چرا مردها خشونت میورزند؟ و پاسخش اعتیاد، بی پولی، فشارهای روانی است. ولی غالباً موضوعات خیلی پیچیدهتر است. به همین دلیل پژوهشگران اجتماعی کمتر به موضوع خشونت نزدیک شدهاند. البته همانطور که گفتم به دلیل اینکه خشونتها در دسترس نیستند یا در مورد خشونت خانگی کمتر افشا میشود که باید این موضوع به دلیل پیچیدگی و چند بعدی بودن به صورت خاصتر بررسی شود.
انتهای پیام/