«شبکههای برون مرزی»؛ بازوی فرهنگی اجرای سیاستهای کلی برنامه هفتم
به گزارش خبرنگار حوزه رسانه گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، در جهان امروز اهمیت رسانهها در شکل دادن و مهندسی افکار عمومی دوچندان شده و رسانهها در این حوزه نقشی راهبردی پیدا کردهاند.
لزوم بازنگری در سیاستها و تولیدات صداوسیما آنقدر دارای اهمیت هست که رهبر معظم انقلاب در ابلاغ سیاستهای کلی برنامه هفتم از بین دهها نهاد و مولفه فرهنگی بر «تقویت کارآیی و اثربخشی رسانه ملی در گسترش و تعمیق فرهنگ اسلامی ـ ایرانی و مواجهه مؤثر با جنگ روانی و تهاجم فرهنگی و سیاسی دشمنان» انگشت بگذارند.
باید توجه داشت که در فرایند «مواجهه مؤثر با جنگ روانی و تهاجم فرهنگی و سیاسی دشمنان»، شبکههای برونمرزی صدا وسیما جایگاه ویژهای دارند
اقناع افکارعمومی جهان در خصوص حقایق کشورمان، مقابله با وارونه نمایی شبکههای غربی و عربی، زیر نورافکن بردن بخشهای تاریک درون کشورهای جهان و مهمتر از همه پرداختن به زوایای مخفی اقدامات دولتهای استیلاگر آمریکا، عربستان و انگلیس از جمله محورهای فعالیت شبکههای برون مرزی ایران است. مسیری که در مقابل تلویزیونهای فراملی جهان متفاوت است.
با علم به این وظایف مهم رسانهای بود که ایران هزینه تاسیس این شبکهها را پرداخت. با این وجود سوال این است که آیا مخاطبان تلویزیونهای برون مرزی ایران در مقایسه با سایر شبکههای فرامنطقهای یکسان است؟
این درست که شبکههای ایران در میان مردم و نخبگان جوامع مختلف شناخته شدهاند، اما نابرابری امکانات تلویزیونهای برون مرزی ایران در مقایسه با شبکههای فراملی جهان لیست بلند بالایی دارد که تنها به چند مورد باید اشاره کرد.
نیرو امکانات محدود
سی ان ان در ۲۰۰ کشور از جمله ایران و شبکه یورو نیوز در ۱۶۰ کشور جهان دارای نمایندگی هستند، اما شبکه پرس تی وی ایران که زمانی بیش از ۵۰ خبرنگار در شهرهای راهبردی جهان داشت اکنون یک خبرنگار هم در آمریکا ندارد. بنابراین اگر قرار بر مقایسه باشد باید دید شبکههای برون مرزی با چه نیرو و امکاناتی در حال رقابت با تلویزیونهای مطرح جهان هستند همچنین فعالیت شبکههایی مانند پرس تی وی یا الکوثر و ... با چه کارشکنیهایی مواجه است.
مسیرهای انتقال امواج و نقش دولت در حمایت از رسانههای برون مرزی ایران
تلویزیونهای بین المللی از طریق شبکههای کابلی، امواج ماهواره یا فضای مجازی پیام خود را به مخاطب میرسانند. وزارت ارتباطات ایران هنوز نتوانسته یک ماهواره ایرانی را در مدار قرار دهد تا امکان ارسال امواج این شبکهها ایمن و ارزانتر شود. قطعا ساخت و پرتاب ماهواره را نمیتوان از وظایف تلویزیون دانست.
شبکههای کابلی نیز در آمریکای شمالی و لاتین و نیز بیشتر کشورهای جهان مانند جنوب آسیا در اختیار شرکتهای صهیونیستی است. پس ارتباط با مخاطبان از این مسیر هم اگر مسدود نباشد بسیار دشوار است.
اما زیرساختهای موجود در شبکههای اجتماعی نیز باز هم در اختیار آمریکا و سایر رژیمهایی است که با ایران در خصومت به سر میبرند در نتیجه فعالیت تلویزیونهای برون مرزی در توئیتر و فیسبوک و یوتیوب هم کارشکنی میشود. جالب است بدانیم که غیر از صهیونیست بودن مالک فیس بوک بخشی از شرکت توئیتر توسط دولت عربستان سعودی خریداری شده است.
پس عجیب نیست که این شبکههای اجتماعی رسانههای ایرانی را تحریم کرده یا هر از چندی اکانتهای تلویزیونهای برون مرزی حتی اکانتهای شخصی کارکنان آن را مسدود میکنند. موضوع مسدود کردن اکانتهای شبکههای برون مرزی ایران در پلتفرمهایی، چون فیس بوک، توئیتر، یوتیوب و ... بارها و بارها رخ داده و هر بار این شبکهها از نو و از صفر شروع به کار کرده اند. در حالی که تلویزیونهای غیرایرانی این مشکلات را در استفاده از شرکتهای کابلی، ماهوارهای یا شبکههای اجتماعی ندارند، بعضا عمری بیشتر از شبکههای ایرانی دارند و با مشکلاتی مثل SHADW BAN و تیک دار کردن و... هم در شبکههای اجتماعی مواجه نمیشوند. در حقیقت همه چیز برای رسانههای استکبار فراهم است تا مخاطب جذب کنند و بالعکس آن برای شبکههای مقاومت و به ویژه شبکههای ایرانی.
با این حال علاقهمندان به رسانههای ایرانی تا حد امکان نشان دادهاند که از همین زیرساختهای غربی نیز در جستجوی شبکههای ایرانی بودهاند و گاه برخی اخبار پرس تی وی در ساعت اول بیش از ۵ میلیون و بیشتر هم بازدید داشته و چه بسا بسیاری از اخبار شبکههایی مثل پرس تی وی، تعداد بازتوئیتهای بیشتری نسبت به اخبار شبکههای رقیب داشتهاند.
بودجه و امکانات
الجزیره قطر با بودجه یک میلیارد دلار در سال فعالیت میکند و بودجه بی بی سی هم بیش از ۴ میلیارد پوند در سال است. سایر شبکههای فراملی هم دقیقا به همین میزان از تامین مالی دولتی عالی بهره مند میشوند از جمله شبکه «راشا تودی» که از بودجه دولت روسیه بهرهمند و مورد حمایت شخص پوتین است.
اما همه شبکههای برون مرزی ایران حتی یک صدم تلویزیونهای فوق بودجه سالانه ندارند؟ در گذشته هم مطرحترین شبکه ایران، پرس تی وی با بودجه ۲۵ میلیون دلار در سال ۱۳۸۶ آغاز به کار کرد، اما الجزیره با بودجه ۱۵۰ میلیون دلار فعالیت خود را شروع کرد و هنوز هم تامین مالی آن توسط دولت قطر انجام میشود.
مثالهایی از تاثیرشبکههای برون مرزی
شبکه العالم یکی از مهمترین شبکههای معاونت برون مرزی است و سالهای اول دهه ۹۰ شمسی از جمله سالهای پر رویداد برای این شبکه از حیث محدودیتهای مختلف به شمار میرود.
برای قضاوت میتوان به تاثیری که پرس تی وی در خارج از مرزها داشته اشاره کرد؛ اگر اهمیت شبکه خبری پرس تی وی نبود چرا پمپئو وزیر خارجه آمریکا حاضر بود مقابل دوربین این شبکه قرار گیرد؟ این در حالیست که هزاران تلویزیون خبری انگلیسی در جهان وجود دارد.
اگر شبکه پرس تی وی مخاطبی در انگلیس نداشت چرا سیاستمداران مختلف انگلیسی مانند جرمی کوربین رئیس سابق حزب کارگر انگلیس، کن لیوینگستون شهردار سابق لندن، جرج گالووی نماینده سابق پارلمان انگلیس از همکاران این شبکه بوده اند؟ چرا آفکام با کمترین بهانه دست به لغو مجوز پرس تی وی در انگلیس زد، ولی در مقابل اقداماتی مثل برخورد ایران ایتنترنشنال با قضیه گروهک تروریستی الاحوازیه هیچ عکس العملی نشان نداد؟! چرا استانداردهای دوگانه آفکام، فقط وقتی به سمت برخورد بازدارنده میرود که سوی دیگر آن یک رسانه ایرانی همچون پرس تی وی باشد؟ همه اینها نشان از تاثیرگذاری پرس تی وی دارد.
از سوی دیگراگر شبکههای خبری ایران به زبانهای مختلف نبودند چگونه صدای مسئولان ایران به گوش جهانیان میرسید؟ همچنین یکی از کارکردهای رسانههای برون مرزی در حمایت از ایرانیان خارج از کشور است؛ به آزادی دکتر مسعود سلیمانی بعد از کمپین سلیمانی را آزاد کنید، یا آزادی مرضیههاشمی خبرنگار و مجری پرس تی وی که با فشار رسانهای و استراتژی تهاجمی رخ داد در پرس تی وی دقت کنیم.
از این دست نمونهها درمورد همه شبکههای برون مرزی صداوسیما بسیار است و با مرور آنها باید میزان توقع از شبکههای برون مرزی و قضاوت درباره آنها را با نحوه حمایت از این شبکهها متناسب کرد. این رسانهها نوعی دارایی و ابزار جهانی برای رسیدن به اهدافیاند که برای کل ایران میتواند تاثیرگذار باشد.
پرس تیوی باید از ظرفیت اساتید بینالمللی بیش از پیش بهره ببرد و البته برگزاری مناظره بین اساتید داخلی و خارجی میتواند بر جذابیت برنامههای این شبکه اضافه کند. میزگردها نیز چه به صورت مجازی و چه به صورت حضوری برای مخاطب بسیار جذاب است، چون اقناع در مسائل بینالمللی بیشتر در قالب تحلیل صورت میگیرد و مخاطب این برنامه نیز عموما شخصیتی فرهیخته است. گرچه امروزه رسانهها گسترده شدهاند، ولی به همان میزان از عمق آنها کاسته شده است، بنابراین اگر پرس تیوی به این سمت حرکت کند مخاطبان ثابتی را به خود جذب خواهد کرد.
در این میان یک شبکه بهتنهایی نمیتواند در مقابل همه آنها قد علم کند، اما هر شبکه بهتنهایی باید رسالتش را انجام دهد و تا جایی که توان و ظرفیتش اجازه میدهد به مقابله با اسلامهراسی مبارزه کند. سالها زمان میبرد که چند شبکه ماهوارهای مثل شبکههای موفق این روزها بتوانند به صورت هماهنگ و همصدا پیام مشترکی را منتشر کنند و به صورت فراگیر تاثیرگذار باشند، بنابراین ضمن افزایش ظرفیتهای شبکههای اینچنینی باید اقدامات بیشتری در جهت رشد و توسعه رسانههایی از این دست صورت گیرد.
از سوی دیگر شبکههای برون مرزی ما بیش از آنچه اکنون است به تولید برنامههای سینمایی نیاز دارند. سینما به عنوان زبان هنری مشترک و محبوب در جهان امروز میتواند به عنوان ابزاری موثر در دیپلماسی فرهنگی و رسانهای مورد استفاده اثرگذار قرار بگیرد.
با توجه به این دادهها، میتوان گفت یکی از مواردی که در سیاستهای کلی برنامه هفتم توسعه برای«مواجهه مؤثر با جنگ روانی و تهاجم فرهنگی و سیاسی دشمنان» موثر خواهد بود تقویت زیرساختی و محتوایی شبکههای برون مرزی است.
انتهای پیام/