نامزد جوایز گلدن گلوب و اسکار در گفتوگو با آنا: هرگز دلم نمیخواهد کارگردانی کنم
ساسان گلفر، گروه فرهنگی آنا: ایوو فلت، تهیهکننده استونیایی که تاکنون دو بار نامزد جوایز گلدن گلوب و یک بار نامزد اسکار شده، اردیبهشت ماه امسال برای اولین بار به تهران آمد تا به عنوان عضو هیأت داوران بخش سینمای سعادت سیوچهارمین دوره جشنواره جهانی فیلم فجر، فیلمهای این بخش را داوری کند. او را چند بار در فاصله بین نمایش فیلمهای جشنواره دیدم که خیلی پیگیر و پرشور و همیشه لبخند بر لب از این سالن به آن سالن در حرکت بود تا فیلمها را ببیند و داوری کند. آشنایی با این فیلمساز انگیزهای شد برای آنکه درباره مناسبات حاکم بر سینمای شرق اروپا کمی بیشتر بدانم.
نکته جالبی که از خلال گفتوگوی با این سینماگر دستگیرم شد، این بود که در یک سینمای حرفهای با چارچوبهای مشخص، هرکس به جایگاه تخصصی خود قانع است و قرار نیست همه در هر موقعیت و هر ردهای برای کارگردان شدن به آب و آتش بزنند.
ایو فلت متولد سال ۱۹۶۸ در تالین استونی، تهیهکننده، طراح صوتی و صداگذار آثار سینمایی است. او از بنیانگذاران شرکت فیلمسازی آلفیلم است که در سال ۱۹۹۵ تأسیس شده و اکنون یکی از تهیهکنندگان و مدیرعامل کمپانی آلفیلم است. فلت تاکنون طراحی صوتی و صداگذاری بیش از ۵۰ فیلم سینمایی داستانی و مستند را انجام داده است. فعالیت تهیهکنندگی را از سال ۲۰۰۵ تهیهکننده شروع کرده و در دو سال گذشته با فیلم «نارنگیها» به کارگردانی زازا اوروشادزه یک بار نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان شده است. او دو بار نیز برای فیلمهای «نارنگیها» (2013- زازا اوروشادزه، به عنوان نماینده کشور استونی) و «شمشیرباز» (2015- کلاوس هارو، به عنوان نماینده فنلاند) نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان برای گلدن گلوب شده است.
نمایی از فیلم «نارنگیها»
ایوو فلت تهیهکننده، لمبیت اولفساک بازیگر (نقش ایوو) و زازا اوروشادزه کارگردان «نارنگیها» روی فرش قرمز گلدنگلوب 2015
فلت از سال 2007 تاکنون سیزده فیلم تهیه کرده است که از جمله آنها میتوان به «گئورگ» (۲۰۰۷ - پیتر سیم)، «فیلم تومیک» (۲۰۰۸ - مارکو رت)؛ «سفر به والهالا» (۲۰۰۸ - تونیس لپیک)، «تسلیم در سکوت» (۲۰۱۰ - لینا تریسکینا)؛ «اولگ» (۲۰۱۰ - یان تومیک)؛ «اشتباهات سوخته» (مارتی هلده -۲۰۱۰ )؛ «رت کینگ» (۲۰۱۰- پتری کوتویکا)؛ «چشماندازی با ماههای بسیار» (۲۰۱۴ -یان تومیک)؛ مستند «خبرهای سوخته ادی فرز» (۲۰۱۵- مارکو رت) و «صدای سکوت» (۲۰۱۵- مادلی لین) اشاره کرد.
ایو فلت همانطور که در این گفتوگو اشاره میکند، مشغول تهیه فیلم دیگری از زازا اوروشادزه به نام «راهب»، فیلمی از مارکو رت به نام «خاطرات یک کشیش شهری»، «پرتغالیها» به کارگردانی لوری لاگله و «شاعر و آسمان» به کارگردانی توماس هاوزر است.
خود را به خوانندگان ما معرفی کنید؟
من یک تهیهکننده هستم از کشور استونی. شرکت ما حدود 20 سال است که فعالیت میکند، چون پدر من هم تهیهکننده بود. اما در کار فیلمسازی من کارم را بهعنوان طراح صوتی در استونی در 1989 شروع کردم. در خیلی از فیلمها کار کردهام. دهها فیلم.
شما اینجا عضو هیأت داوران هستید، قبلاً هم در هیأت داوران جشنوارهها بودهاید؟
بله بودهام. آخرین مورد سال گذشته در هیأت داوران جشنواره فیلم «شبهای سیاه تالین» بودم و در بخش فیلمهای اول و دوم کارگردانها داوری میکردم.
از فیلمهای انتخاب شده برای این جشنواره خوشتان آمد؟ ترکیب فیلمهای شرکت کننده در این جشنواره چطور بود؟
البته هنوز همه آنها را ندیدهایم (گفتوگو در نیمه راه برگزاری جشنواره انجام شده است). فکر میکنم تا اینجا کمتر از نصف فیلمها را دیده باشیم. اما باید بگویم که انتخاب بسیار خوبی و ترکیب خوبی بود. فیلمها از سراسر دنیا آمدهاند و بخشهای بینالمللی واقعاً خوب هستند. من از فیلمهای کوتاه هم خیلی خوشم آمد. در واقع ما یک روز را گذاشتیم برای آنکه تعداد زیادی فیلم کوتاه ببینیم. این بخش هم خیلی خوب است. بله، انتخابها خیلی خوب بودند.
اولین بار است که به ایران آمدهاید؟
بله و واقعاً خوشحالم که آمدهام. سال قبل این جشنواره از من دعوت کرد، ولی نتوانستم بیایم. جشنواره امسال دوباره از من دعوت کرد و من واقعاً خوشحالم، چون ایران کشوری است که همیشه رؤیای سفر به آن را داشتم و فقط به دنبال یک بهانه خوب میگشتم. (میخندد) و جشنواره فیلم بهترین دلیلی است که هر فیلمسازی میتواند پیدا کند. من واقعاً خوشحالم و قدردان اینکه این فرصت را پیدا کردم که در تهران باشم.
شما متخصص طراحی صوتی و تهیهکننده هستید، تجربه کار در حوزههای دیگر سینما را هم دارید؟
بله. من به عنوان صدابردار کارم را شروع کردم. در خیلی از لوکیشنها بهعنوان صدابردار کار کردهام. اما عمدتاً طراح صوتی در استودیو بودهام و بعد شروع به تهیهکنندگی کردم. در این بخش مدت زیادی نیست که مشغولم، در واقع از سال 2006 به بعد (تهیهکننده بودهام). موقعیت خوبی داشتهام چون شرکتی تأسیس کردم و در آن مستقر شدم. من از بیست سال پیش در این شرکت بودهام، البته خودم تهیهکننده نبودم بلکه به عنوان طراح صوتی، آزادی عمل داشتم و در فیلمهای متعددی کار کردم ولی خودم را درگیر تهیهکنندگی نمیکردم. امایک فیلم بود که اگر من تهیهکنندهاش نمیشدم، ساخته نمیشد. البته پدرم هم تهیهکننده بوده و فکر میکنم این کار در خون من است. به این ترتیب شروع کردم به تهیهکنندگی. اما همین است و چیز بیشتری نیست. من نمیگویم تهیهکننده خلاقی هستم، چون در واقع کاری که میکنم، این است که فیلمنامهها را میخوانم و انتخاب میکنم و کاملاً در همه جنبههای فیلمسازی دخالت میکنم. حتی در مورد برآورد هزینه، پیدا کردن لوکیشن (البته من خودم به دنبال لوکیشنیابی نمیروم، بلکه میروم لوکیشنهای پیداشده را میبینم)، فیلمبرداری و همه چیزهای دیگر. من حتی قبل از کار صدابرداری هم این کار را میکردم ولی اسمم در عنوانبندی نمیآمد. در عنوانبندی فقط اسمم با عنوان طراح صوتی و تهیهکننده آمده است.
نمایی از فیلم «شمشیرباز»
هیچوقت علاقهمند شدهاید خودتان کارگردانی کنید؟
البته که علاقهمند شدهام. ولی من فکر میکنم برای این کار آدم باید بااستعدادتر از اینها باشد (میخندد). من واقعاً خوشحال می شوم که کارگردانهای خوبی را پیدا کنم که کنارم باشند و با آنها در این فرآیند که خیلی خلاقانه است، همکاری کنم. (تهیهکننده) از فیلمنامه تا پخش فیلم در هر کاری دست دارد. اکنون از همین موقعیتی که دارم، راضی هستم. (کمی به فکر فرو میرود) حالا باید ببینیم. اما خوب که فکر میکنم، میبینم که نه. راستش من فکر نمیکنم هرگز دلم بخواهد کارگردانی کنم.
فکر میکنم علاقهمندان به سینما در داخل ایران احتمالاً شما را بیشتر از همه با «نارنگیها» میشناسند که شما در آن طراح صدا بودید...
و تهیه کننده. در واقع من تهیهکنندهاش بودم و همچنین نقش مهمی در طراحی صوتی آن داشتم.
دو نما از فیلم «نارنگیها»
درباره عنوانهای دیگری که در آنها کار کردهاید، بگویید؟
بعد از «نارنگیها» من دو فیلم بلند دیگر را به اکران رساندم که یکی از آنها «چشماندازی با ماههای بسیار» نام دارد و محصول مشترک استونی و فنلاند است. کارگردان آن یک نقاش سرشناس استونیایی است به نام یان تومیک. فیلمی بسیار بسیار هنری است که اولین بار در جشنواره رتردام نمایش داده شد، که این خودش نشانه هنری بودن فیلم است (میخندد) و بعد از آن یک محصول مشترک آلمان، فنلاند و استونی را ساختیم به نام «شمشیرباز» که میتوانست در این جشنواره هم باشد، اما نیست. میدانم که جشنواره درخواست کرده که نسخهای از آن را داشته باشد ولی نمیدانم بالاخره توانستند کپی آن را بگیرند و مسائل به پخش آن حل شد یا نه. اینها آخرین فیلمهای تکمیلشده تا این زمان هستند و... ما نامزدی اسکار و گلدن گلوب را با «نارنگیها» به دست آوردیم و خوشاقبال بودیم که امسال (2016) هم با «شمشیر باز» نامزد گلدنگلوب شدیم و برای من دو سال پیاپی (2015 و 2016) نامزدی گلدنگلوب داشت که در آن طرف دنیا خیلی مهم محسوب می شود. نمیدانم، اینجا خیلی معمولی بهنظر می رسد و خودمان با آن خیلی راحتیم اما در آمریکا خیلی گندهاش میکنند.
به هر حال، این سه عنوان کارهای اخیر (بلند داستانی) من بودند. در این میان چند فیلم مستند هم تولید کردیم. و اکنون من یک فیلم بلند داستانی در دست دارم که هفته گذشته فیلمبرداریاش را تکمیل کردیم و الان در مرحله پساتولید است و در پاییز اکران میگیرد. نام کارگردانش توماس گوستار است. او نیز اهل استونی است. عنوان فیلم «جاسوس و پولت» است. یک فیلم جاسوسی تراژیک/کمیک است. (میخندد.) اینها آخرین کارها تا این زمان هستند. البته به عنوان تهیهکننده واقعاً پروژههای خیلی خیلی بیشتری در برنامه دارم. یک فیلم دیگر با زازا اوروشادزه کارگردان «نارنگیها» داریم که در اوایل ماه ژوئن (خرداد) شروع میکنیم. فیلمبرداری را در جورجیا انجام میدهیم.
چه پروژههای سینمایی را برای آینده در نظر دارید؟
بعد از پروژه زازا اوروشادزه ما یک فیلم دیگر را فیلمبرداری میکنیم که حتی با مقیاس پروژههای استونی بسیار بودجه پایینی دارد، که این یعنی تقریباً کفگیرمان به ته دیگ خورده است! (میخندد) یک فیلم دیگر میسازیم به نام «پرتغالیها» که کارگردانش، لوری لاگله، خیلی جوان است و این فیلم در ماه ژوئیه (تیر) فیلمبرداری میشود و اگر باز هم بتوانیم سرمایه جذب کنیم، در ماه اوت (مرداد) با تانل توم که یک فیلمساز دیگر نامزد جایزه اسکار است، فیلمی خواهیم ساخت. او فیلمش را در آکادمی ملی فیلم و تلویزیون لندن ساخته است و فکر میکنم در سال 2011 یا 2012 نامزد اسکار شده بود و عنوان فیلم او «اعتراف» بود. (فیلم کوتاه «اعتراف» محصول 2010 در سال 2011 نامزد جایزه آکادمی شده است.) این اولین فیلم بلند او خواهد بود و عنوانش «دروازه 6» است.
ایوو فلت و زازا اوروشادزه روی فرش قرمز مراسم اهدای جوایز اسکار 2015
امیدوارم این دفعه برنده اسکار شوید.
مهم نیست. (میخندد) بله، البته، نامزدی بهترین فیلم «نارنگیها» برای ما اتفاق بزرگی بود اما جشنوارههای فیلم همه به یک اندازه مهم هستند، فقط گاهی بعضیها مهمتر هستند! (میخندد) ولی البته، درست است. اسکار خیلی خوب و مهم و بزرگ به نظر میرسد.
انتهای پیام/