ابتکار: پارک پردیسان در گذشته مرکز قاچاق انسان و اسلحه شده بود
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری آنا، گفت وگوی معصومه ابتکار، معاون رییس جمهور و رییس سازمان حفاظت از محیط با رویداد۲۴ به شرح ذیل است:
* خانم ابتکار سر موضوع واردات بنزین هجمه ها علیه شما به اوج رسید. شما از ابتدایی که وارد دولت شدید محکم ایستادید تا واردات بنزین متوقف شود. آیا فکر تبعات آن را کرده بودید؟
- سال 89 که در شورای شهر بودم، بحث خودکفایی بنزین مطرح شد. وقتی تحریم شدیم، یک دفعه با تحریمهای پیدرپی واردات بنزین به کشور ممنوع شد. در همین حین دولت وقت به یکباره اعلام کرد که ما در تولید بنزین خودکفا شدیم! یعنی تقریبا در یک فرآیند بیست و چهار ساعته.
طی آخرین تحریم تا اعلام خودکفایی و مراسمی که برای خودکفایی برپا شد، شاید 24 ساعت هم به طول نینجامید. خب، البته این خیلی خوب است که کشور از نظر تولید بنزین خودکفا شود. اما رسیدن به این حجم از تولید در این مدت زمان کوتاه کمی قابل تامل بود. فقط تهران 10 تا 11 میلیون لیتر بنزین مصرف میکند و کشور نیازمند 60، 70 میلیون لیتر بنزین است که عدد کوچکی نیست که بگوییم یکدفعه میتوانیم به این حجم از تولید برسیم. بعد از یک مدت چند گزارش محرمانه از کارشناسان دلسوز و متعهد بخش نفت در شورا به من رسید که بنزین خودکفایی میزان بسیار زیادی آروماتیک و بنزن دارد. یعنی حجم بنزن را با یک فرآیندی که در پتروشیمیها انجام میشود بالا می برند و اصطلاحا بنزین پیرولیز تولید میشود که این نوع بنزین میزان بالایی آروماتیک و بنزن دارد. بعدها آن کسی که این کار را کرده بود هم اعلام کرد که من گفته بودم فقط برای چند روز می توان از این روش استفاده کرد و این روش راهحل نیست چون هیچ جای دنیا چنین کاری نمیکنند و این بسیار کار خطرناکی است.
چون بنزن یک ماده فوقالعاده خطرناکی است و در حد استفاده آزمایشگاهی تنها زیر هود و با ماسک قابل استفاده است و نباید آن را تنفس کرد. در واقع یک سرطانزای قطعی دارد و طبق نرم سازمان بهداشت جهانی فردی که با این ماده در تماس است، سرطان خواهد گرفت بی برو و برگرد. براساس این گزارش از آنجا که کارگروه محیط زیست شورای شهر برعهده من بود از شرکت کنترل کیفیت هوای شهرداری تهران، درخواست کردم که این بنزن بنزین های تولید داخل را اندازه گیری کنند. چون براساس استانداردها هر بنزین نباید بیشتر از یک درصد بنزن و 35 درصد کل آروماتیک داشته باشد. درحالی که مثلا گزارشات آن موقع بیانگر بیش از 60 درصد آروماتیک و 10 برابر شدن میزان بنزن داشت. هرچند که تهیه تجهیزات برای اندازهگیری میزان آلودگی برای شرکت کنترل کیفیت هوا سخت بود اما در نهایت با تهیه تجهیزات در گزارششان اعلام کردند که وضعیت بد و خیلی نگرانکننده است. در ابتدا در جلسات داخلی شورای شهر به عنوان مسئول محیط زیست موضوع را مطرح کردم و گفتم که نمیتوانیم سکوت کنیم. به نظر می رسد اتفاقی که در موضوع تهیه بنزین افتاده درست نیست و این بنزین در هوا مشکلات جدی به وجود می آورد و نرخ سرطان در تهران بخصوص درمورد کودکان با شیوع سرطان خون را افزایش خواهد داد.
اما عدهای بیشتر در حال و هوای سیاسی بودند و اصلا دنبال این نبودند که بخواهند مسئله را جدی تلقی کنند. گزارشات تائیدی دیگری به من رسید که گویای تائید این مسئله بود. به گونهای که افراد با ایمیلهای ناشناس گزارشات تخصصی جامع برایم میفرستادند که تمام فرآیند را توضیح می دادند و خیلی جالب و همه در تائید این موضوع بود. به نظرم طی سالهای 89 و 90 این موضوع را در شورای شهر علنی کردم. مصاحبه کردم و در یکی از جلسات علنی شورای شهر اعلام کردم که اندازهگیریها نشان میدهد وضعیت بد و خطرناک است و دولت باید اقدام کند و این روند را تغییر دهد ولی هیچ واکنشی نشان داده نشد.
همانجا تهدیدات شروع شد و به من گفتند که نباید این موضوع را مطرح میکردید چرا که با امنیت ملی سر و کار دارد و ما در مبارزه و تحریم هستیم!
*چه دستگاههایی شما را تهدید میکردند؟
- دستگاههای مختلف از دستگاههای امنیتی آن موقع گرفته تا برخی از اعضای شورای شهر رسما به من گفتند این کار شما اقدام علیه امنیت است. اما من معتقد بودم که کار آنها اقدام بر علیه امنیت است و درست برعکس است. تهدید سلامت مردم آن هم در یک کلانشهر و بنزنی که باید زیر یک درصد بنزن داشته باشد یکدفعه در نقاطی از تهران به هزار و در بعضی جاها به 600 رسیده بود در اندازهگیریهایی که در فضای آزاد انجام میشد، میدیدیم که چه خبر است! اما من به انحنای مختلف تحت فشار قرار گرفتم که البته در شورای شهر و بعد از حوادث 88، مسائل دیگری هم بود تا اینکه دولت عوض شد و مسئولیت سازمان را عهدهدار شدم.
*الان مدتی است که آقای قالیباف پرچمدار سیاسی مبارزه با آلودگی هوا شده است. به هر حال ایشان آن موقع شهردار بود، چرا سکوت کردند؟
- این را باید از خودشان بپرسید.
*لطفا خیلی شفاف بفرمایید که چرا آقای قالیباف در آن ایام سکوت کرده بود؟
- شاید ایشان اطلاعات دقیق و کافی روی موضوع نداشت.
*اگر ایشان اطلاع نداشتند شاید شما هم مقصر بودید.
- من که در شورا اطلاعات کامل را مطرح کردم. شاید ایشان احساس میکرد که مسئولیت دولت است و وظیفه ایشان نیست.
*من خاطرم هست که هیچ زمانی ایشان مصاحبه نکرد و سکوت مطلق داشتند. هیچ وقت حمایت یا حتی تائید نکردند.
البته شهرداری به ما در آشکارسازی کمک کرد و زیر مجموعه آقای قالیباف در آشکارسازی موضوع همکاری لازم را انجام داد. اصلا سنجشهای شرکت کنترل کیفیت هوا بود که آشکارسازی کرد. ما که آن موقع سازمان را در اختیار نداشتیم و ابزار دیگری هم در شورا نداشتیم پس واقعا همکاری کرد. یعنی تا این حد آشکار است اما اینکه ایشان مصاحبه کرد یا نکرد را نمیدانم! واقعا هم به یاد ندارم اما اینکه وقتی اعلام شد از طرف مسئولین دولتی با بیتفاوتی برخورد و همان موقع انکار شد. تا اینکه بالاخره در برنامههای آقای دکتر روحانی بحث مقابله با آلودگی هوا و همین مبارزه با بحث بنزینهای آلوده از زمان تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری شروع شد و من اعلام کردم که اولین برنامه من حدف بنزین پتروشیمی است برای اینکه یک خطر بالقوه است. با وزیر نفت مذاکره کردیم و اطلاعات را در میان گذاشتیم و بعد متوجه شدیم که دانشگاه شهید بهشتی چقدر روی این موضوع کار کرده است. که آنها نیز هم تائید کردند بنزین تولیدی پتروشیمی ها در داخل کشور تا چه اندازه برای سلامت جامعه خطرناک است.
*اما دانشگاه شهید بهشتی هم اطلاعات خود را علنی نکرد!
- نه، ولی در دولت یازدهم در اختیار ما گذاشتند. شاید در دولت گذشته مطالعاتشان تکمیل نشده بود و بعد از کامل شدن در اختیار ما گذاشتند که تماما این موضوع را تائید میکرد. پس ما اطلاعات دانشگاه شهید بهشتی و سازمان کنترل کیفیت هوا را داشتیم، در سوابق سازمان محیط زیست هم هشدارهایی را داده شده بود که البته از یک سطحی داخل سازمان بالاتر نرفته بود.
*یعنی به دست رئیس وقت سازمان محیط زیست نرسیده بود؟
- شاید هم به دست رئیس رسیده و رئیس خودش اجازه نداد که این را نمیدانم اما به هر حال از یک سطحی بیشتر این نامه ارجاع نشده بود ولی گزارشی از سازمان هم پیدا کردیم که سازمان هم هشدار داده بود که میزان بنزن بالا درشهرهای ما بسیار خطرآفرین است.
*یعنی عملا در یک دورهای بین چرخیدن چرخ سانتریفیوژها با سلامت مردم معامله شده بود؟
- بالاخره من نمیدانم واقعا این موضوع در چه سطحی مطرح و دنبال شده بود اما در هرحال وقتی آقای زنگنه گزارشات را دیدند، گفتند که برایشان تکلیف است که جلوی ادامه این روند را بگیرند و بر خود تکلیف میدانند. تصور کنید با این مشکلاتی که داشتیم و آنچه تحویل گرفته بودیم اعم از ساختمانها، دستگاهها، وضعی که دولت داشت، تصمیمات مهمی هم در همان اوایل روی کار آمدن دولت گرفتیم. از موضوع که خارج نشویم باید بگویم حتی وضع همین پارک پردیسان در زمان تحویل به ما نامناسب بود. این پارک مهمترین مرکز مبادله اسلحه، موادمخدر و تجارت انسان بود و در واقع همین پارک پردیسان یک فاجعه بود. همین محوطه ای که باید پارک طبیعت ایران باشد. ما دو، سه ماه کار کردیم و بعد از حدود چهار ماه یک عملیات گسترده با همکاری آگاهی و کلانتری انجام داده و پاکسازی انجام گرفت. که منجر به یافتن محمولههای اسلحه از داخل پارک و انتقال آن به بیرون از پارک شد. پارکی که دست دولت است و البته میدانید که قصد فروش آن داشتند و جلوی فروش آن را هم گرفتیم و شاید به دلیل اینکه دیگر نمیتوانستند بفروشند، رها شده و دست تجار اسلحه، موادمخدر و قاچاق انسان افتاده بود. حتی متاسفانه فرمانده عملیات پاکسازی پارک پردیسان، سردار کاشانی دو، سه ماه بعد جلوی پارک ترور و شهید شد. و ما یکسال بعد برای آن مرحوم مراسم برگزار کردیم که سردار ساجدینیا و همکاران ایشان در نیروی انتظامی هم حضور پیدا کردند. این شرایطی بود که فقط پارکی که متعلق به دولت و در واقع نگین شهر تهران تلقی میشود، داشت. حالا در آن شرایط و با وجود تمام مشکلاتی که دولت داشت، اردیبهشت 93 آقای زنگنه اعلام کرد به طور کامل بنزین پتروشیمی از چرخه خارج می شود. این مسئله که علنی شد، اتهامات و تهدیدها شروع شد و در خبرنامه و شبنامهها نوشتند که شوهر خانم ابتکار بنزین وارد میکند! گفتم دست شما درد نکند این هم سناریوی جدید است.
چون بالاخره فروش بنزین پتروشیمی به وزارت نفت منافع زیادی هم داشته و مابهالتفاوت قیمتی به نفع عدهای بوده که منافعی هم در آن داشتهاند ضمن اینکه مهمترین بحثش هم بحث سیاسی بود. اینها می گفتند کاری کردید که بحث خودکفایی بنزین زیر سوال رفته اما من تنها وظیفهام را انجام داده بودم و معتقد بودم که دیگران باید در دولت قبل این وظیفه را انجام میدادند.
وقتی متوجه شدم این واقعیت در حال اتفاق است، از طریق وزارت نفت و کارهایی که باید در دولت انجام می شد، جلوی این کار را گرفتم و آقای زنگنه هم با آگاهی کامل جلوی موضوع را گرفت. اینکه مجلس چقدر ما را بردند و آوردند و چقدر از طرف سیاسیون جناح مقابل تحت فشار قرار گرفتیم و چقدر در اخبار دروغی که ساختند و تهمتهایشان در قالب روزانه سه خبر دروغ منتشر میشد. یعنی برخی از این خبرگزاریها برای تخریب و تهمت زدن دست به یک هجمه و یک سرمایه گذاری سنگین زدند. سناریویی ساخته بودند که هدفشان را پیش ببرند.
*آیا آماری وجود دارد که روند شیوع بیماریها بویژه سرطان در آن دوره زمانی چگونه بوده است؟
- ما متولی آمار نیستیم و نمیتوانیم هم راجع به آمار صحبت کنیم ولی دستگاهها به طور غیررسمی و خیلی از کسانی که در کار بودند، از همان موقع هم اعلام نگرانی می کردند و افزایش شیوع سرطان در شهرهای بزرگ را یک تهدید جدی میدانستند. در خیلی از زمینهها این شاخصها مطرح بود و ایجاد نگرانی میکرد ضمن اینکه خیلی از سرطانها زمان میبرد. با اندازه گیریهایی که انجام شده، سالهای 89، 90 و 91 گویای اوج میزان بنزن در هوای کلان شهرها است. بعضی از این سرطانها 5، 6 سال تا 10 سال ممکن است به طول بینجامد تا بروز کند ولی منشا آن ممکن است از آنجا شروع شود. بنابراین هنوز هم ممکن است کمی زود باشد که بخواهیم به طور قطع عوارض آن را بیان کنیم.
*خانم دکتر! آقای قالیباف ادعا کردند که من میتوانم بحث آلودگی هوا را در تهران حل کنم! چرا این فرصت را در اختیار ایشان نمی گذارید تا ببینیم حرف تا عمل ایشان چقدر با هم فاصله دارد؟
- ببینید! انصاف داشته باشیم. آقای قالیباف در خیلی از زمینهها همکاری های خوبی را هم با دولت و هم برای کاهش آلودگی هوا داشته است. در زمینههایی هم شاید کمکاری داشته. مثلا شاید توسعه بیرویه شهرسازی یک ضرب خیلی جدی بوده است. خصوصا در منطقه 22 و از بین رفتن باغات شمیران، مسائل توسعه بیرویه در محور بابایی که شاید همه به شخص آقای قالیباف برنگردد و متوجه شهرداری باشد. اما در توسعه فضای سبز شاهد پارکهای عظیم در جنوب تهران هستیم که کارهای خوبی بوده است. اینکه ایشان چندین بار گفته است بحث آلودگی هوا را به من بسپارید، در حیطه مسائل و موضوعات شهری، مسائلی مثل ترافیک یا بحث حمل و نقل عمومی در اختیار ایشان است. میتواند حمل و نقل عمومی را توسعه دهد و نوسازی ناوگان حمل و نقل عمومی که الان دولت درحال انجام آن است با همکاری سیستم بانکی را عهدهدار شوند که در حیطه مسئولیت های خودشان است.
*این شعار سیاسی است یا عملی؟
- نه عملی نیست چون وقتی صحبت از آلودگی هوا میکنیم یک برنامه بسیار جامعی است که از کیفیت سوخت شروع میشود. اگر نقش نظارتی سازمان حفاظت محیط زیست، سنجشها و تشخیص ما و همکاری و اجرای وزارت نفت نبود، ما هنوز بنزین پتروشیمی را تنفس میکردیم و ادامه داشت. اصلا اصلاح کیفیت در حیطه کار آقای قالیباف، نبود. الان گام به گام در تمام کلانشهرها بنزین یورو4 در تمام جایگاهها ارائه میشود. این در حیطه کار آقای قالیباف نیست و در حیطه کار وزارت نفت و پالایشگاههای کشور است. یا در بحث خودروها، خودروسازی چندین سال عقب مانده بود درحالی که قرار بود از سال 86 و 87 یورو4 شوند اما دولت کاری نداشت و اینها هم رها کرده بودند. 92 آمدیم و دیدیم که خودروهای تولید داخل همچنان همان یورو2 سال 84 هستند و هیچ اتفاقی در خودروسازی نیفتاده و حتی عقب هم رفته بودند. آقای قالیباف چه اشرافی به خودروسازی دارد و چه کاری میتواند انجام دهد؟ ما به عنوان سازمان حفاظت محیط زیست حدود مجاز را اعمال میکنیم و به طور مستمر تمام خطوط تولید خودرو زیر نظر بازرسی ما قرار دارد و بازرسی جدی انجام میدهیم. متاسفانه در آن دوره، شرکتهایی کارهایی میکردند که اصلا هیچ نظارتی در آن نبود و آقای قالیباف چطور میتواند در بازرسیهای خطوط خودرو نظارت داشته باشد؟ ما هستیم که به دلیل جایگاه قانونیمان میتوانیم نظارت داشته باشیم. یا در بحث استانداردها و ارتقاء استانداردها. اخیرا با وجودی که 14، 15 سال این مسئله مسکوت مانده بود اما حدود مجاز خروجیهای صنایع کشور در تهران که متاسفانه یکی از مراکز صنعتی کشور شده است را ارتقاء دادهایم. یعنی در دوره دولت دهم باید ارتقاء پیدا میکرد اما نشده بود و ما همین یکماه پیش ارتقاء آن را تصویب کردیم و در دولت نهایی شد. شهرداری چکار میتواند درمورد کارهایی که از حیطه اختیاراتش خارج است، انجام دهد؟ ولی شهردار خیلی کارها میتواند انجام دهد؛ مثل توسعه حمل و نقل عمومی، توسعه مترو، اتوبوس، بیآرتی، اصلاح الگوی حمل و نقل داخل شهر، کاهش تقاضا یعنی از طریق مدیریت تقاضای سفر در داخل شهر میتواند خیلی در این موضوع می شود کار کرد. البته کارهای خیلی خوبی در خدمات الکترونیکی خود شهرداری انجام شده است ولی فراتر از آن نرفتهاند. یعنی برای کاهش تقاضای سفر شهرداری میتوانست کارهایی فراتر از آن انجام دهد. البته آن هم حیطه مهمی از مسئولیتهای مربوط به آلودگی هوا را عهده دارد ولی اینطور نیست که کل آن را بتواند عهدهدار شود. اصلا کاری از دست یک شهردار در بخش ملی برنمیآید.
*خانم ابتکار مرحوم پدر از پیشکسوتان حفاظت از محیط زیست در کشور بودند آیا در دورانی که ایشان در قید حیات بودند ایشان انتقادی نسبت به عملکردتان در سازمان محیط زیست در دولت آقای خاتمی داشتند.
- انتقاد هم داشتند. اولا ایشان خیلی کمک کردند. یعنی یک مشاور بسیار امین بودند و از همان روزهای اولی که من آمدم به سازمان محیط زیست، پدر مشاورههای بسیار عمیق میدادند. یعنی این تلفیق سه مطالعهای که به برنامه جامع کاهش آلودگی هوا سال 79، منتهی شد، پیشنهاد پدر بود. از آنجا که یکی از مطالعات را خودش انجام داده بود، گفت که این مطالعات آماده است و با همکاری ایشان پایههای برنامه کاهش آلودگی هوای ایران گذاشته شد. پدرم چون با ساختار و نیروهای قدیمی سازمان آشنا بود، در همان دوره اول خیلی در انتخاب معاونین، مدیران امین، کمک کردند. ایشان اولین رئیس سازمان بعد از انقلاب بود و از نظر فکری در دوره اول به من خیلی کمک کرد و با دلسوزی در موضوعات راهبردی نظر میداد و من از نظراتش خیلی استفاده میکردم.
*شما از روسای دوره قبل سازمان انتقاد کردید. اگر بخواهید از دوره پدر انتقادی بکنید، چه چیز را مطرح میکنید؟
- دوره ایشان خیلی دوره کوتاهی بود و از آنجا که اول انقلاب بود، خیلی دوره پرفراز و نشیبی بود. برایتان جالب است که بگویم گاهی اوقات در منزل ماجراهایی را برایمان تعریف میکرد. یکی از ماجراها اینکه یک روز از شروع جنگ صحبت کرد و مشکلات و تهدیدات جدی که متوجه بخشهایی از غرب کشور است را گوشزد کرد و گفت که کامیون کامیون سنگ در دریاچه ارومیه برای اینکه جاده بکشند، میریزند. خیلی ناراحت بود و میگفت که نباید این کار را بکنند چراکه این کار دریاچه را خشک خواهد کرد. نامه نوشتند، اعتراض کردند، صحبت کردند اما فضا و حالوهوای آن موقع طوری بود که هیچکس به این حرفها گوش نمیداد. چندین نامه نوشتند و مکاتبه کردند و چندین بار مخالفت و اعتراض کرد و بعد برای ما تعریف میکرد که به نظر میرسد وسط دریاچه خیلی گود است و هرچه خاک میریزند، آب جریان دارد. دریاچه برای ادامه حیاتش مبارزه میکرده اما اینها متوجه نبودند. الان هم بدون تردید یکی از تهدیدات دریاچه، جاده است. یکی از مواردی که در احیای دریاچه ارومیه درحال بازنگری است، همین جاده است. پدرم آن زمان خیلی محکم ایستاد و بعد به یک مرحله ای رسید و یک تغییر و تحولاتی اتفاق افتاد. شرایط سالهای اول انقلاب و جنگ بود و عدهای گفتند که این سازمان زائد است و محیط ایست است و جلوی توسعه را میگیرد!
گفتند که شما بروید این سازمان را منحل کنید. پدر استعفا داد و گفت من منحل نمیکنم و هرکس که این سازمان را منحل کند به ایران «خیانت» کرده است و کلمه خیانت را به کار برد. این کلمه «خیانت» ماند. به یک بنده خدایی حکم دادند و او را منصوب کردند که سازمان را منحل کند ولی هیچوقت جرات این کار را پیدا نکرد. چون اسم کلمه «خیانت» را آورده بود و همه جا هم بعد از آن خیلی محکم گفته بود. گفته بود که یک روزی خواهید دید که این سازمان در آینده ایران چه نقشی دارد و چگونه مرجع خواهد بود وهمه به این سازمان مراجعه خواهند کرد برای اینکه دردها و مشکلات را چاره کنند. در آن دوره، این دوراندیشی و شجاعت ایشان برای من خیلی الهامبخش بود. اینکه ایستادند و استعفا دادند، برای من یک دانشگاه بود. یعنی اگر کسی صد مدرک هم بگیرد اما این حسها را از پدرش ببیند که اینطور ایستادگی میکند قابل قیاس نیست.
انتهای پیام/