دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
01 اسفند 1394 - 15:08

پروست‌خوانی دولت‌آبادی در حضور رضا کیانیان در شب نقاشی‌های سحابی

گالری آرت سنتر در راستای برنامه‌های خود در زمینه برگزاری نمایشگاه‌هایی از آثار پیشگامان هنر نو ایران، جمعه 30 بهمن، پذیرای نمایشگاهی با عنوان «مروری بر آثار مهدی سحابی» بود.
کد خبر : 68330

به گزارش گروه فرهنگی آنا به‌نقل از روابط عمومی گالری آرت سنتر، این مراسم که با حضور چهره‌هایی چون محمود دولت‌آبادی نویسنده نام آشنای کشورمان و رضا کیانیان بازیگر سینما و تلویزیون که در دنیای عکاسی و هنرهای تجسمی نیز شناخته شده است و همچنین حوری اعتصام نویسنده کتابی با موضوع گفت‌وگو با مهدی سحابی برگزار شد، تا پاسی از شب ادامه داشت و استقبال علاقه‌مندان از این نمایشگاه یکی دیگر از شب‌های خاطره انگیز و پر ازدحام گالری آرت سنتر را در سال 1394 رقم زد.


محمود دولت‌آبادی نویسنده کتاب کلیدر نخستین سخنران این مراسم بود که درباره آثار نوشتاری زنده یاد مهدی سحابی سخن گفت و کتاب «در جستجوی زمان از دست رفته» نوشته مارسل پروست را که سحابی آن را ترجمه کرده است، یکی از سه اثر بسیار مهم دنیای ادبیات در قرن بیستم معرفی کرد.


وی افزود: «هر فرهنگ و هر ملتی از قواعدی پیروی می‌کند و بنابراین نباید تعجب کرد که از زبان و فرهنگی که به اصحاب دایره المعارفش شناخته می‌شود، به عنوان نخستین فرهنگنامه جامع دوره مدرن کتاب مارسل پروست به‌وجود آید. در آن زمان است که ولتر و بسیاری از بزرگان مثل مولیر و ...شناخته شده‌اند، وقتی شما با کتاب بزرگی مثل «در جستجوی زمان از دست رفته» مواجه می‌شوید، تعجب نمی‌کنید و فکر می‌کنید این سیر تکوینی فرهنگی است که تا پیش از جنگ‌های ویرانگر اروپا شروع شده و تا پیش از این جنگ‌ها است که فرانسه به عنوان مهد فرهنگ و تمدن شناخته می‌شد.»


دولت‌آبادی در ادامه سخنانش به احترام مهدی سحابی که به اعتقاد او کار بزرگی را در ترجمه کتاب «در جست‌وجوی زمان از دست رفته» انجام داد، بخش‌هایی از این کتاب را برای حاضران خواند.


‌در ادامه، دولت‌آبادی کار هنرمند را چیرگی بر خود ذکر کرد و از مارسل پروست به عنوان انسانی یاد کرد که توانست در عمق بیماری مرگبار، خودش را دریابد.


این نویسنده در ادامه سخنانش با تأکید بر این که موفقیت یک نویسنده هیچ ارتباطی با دولت‌ها ندارد، بیان کرد: «کار هنرمند چیزی جز چیرگی بر خود نیست و معنای دیگری ندارد و اگر هم معنای دیگری دارد، آن معناها عرضی است و هنرمند می‌خواهد از عهده خود برآید. بنابراین این که بعضی نظام‌ها و دولت‌ها آن را به خود می‌گیرند و به بدترین نحو می‌خواهند خود را با امر خلاقیت هنرمند سهیم کنند و بگویند که این خلاقیت به ما نیز مربوط می‌شود، درست نیست. پروست نیز یکی از نویسندگان معدود جهان است که توانست بر خود چیره شود و این نه ربطی به دولت، نه حکومت و نه حتی جامعه زمان او دارد.»


وی افزود: «در میان داستان‌های کتاب مقدس بیش از همه کشتی نوح برای مارسل پروست دردناک است و این که نوح چهل روز درون کشتی خود جدا از جهان زندگی کرد، به نظر او دردناکتر از هر داستانی می‌آمد. زیرا پروست در اتاق خودش مثل نوح در کشتی زندگی کرد و از طریق ذهنش توانست با جهان مربوط شود، پس بر خودش چیره شد.»


دولت‌آبادی در ادامه بخشی از کتاب «در جستجوی زمان از دست رفته» را برای حاضران خواند و در ادامه گفت: «این کتاب‌ها عمدتاً بر اساس تداعی معانی نوشته شده‌اند و در ادبیات ایران از این دست نویسنده‌‌ها هزار سال پیش هم داشته‌ایم از جمله ابوالفضل بیهقی که بخشی از کارهایش تداعی معانی است.»


‌دولت‌آبادی با بیان این که بعد از پروست، جنگ‌ها اروپا را ویران کرد، ابراز امیدواری کرد که این اتفاقات دیگر نه برای اروپا و نه کشورهای دیگر و ایران رخ ندهد و جنگ‌های ویرانگر کنونی نیز هر چه زودتر منطقه ما را ترک کنند.


‌نویسنده کتاب «جای خالی سلوچ» در بخش دیگری از سخنانش به سراغ آلبر کامو و آثارش رفت و درباره او چنین گفت: «نویسنده دیگری که فرهنگ 300 ساله فرانسه است، آلبر کامو است که حدود چهل سال پیش او را با خواندن کتاب «بیگانه » شناختیم ولی آن طور نشناختیم که نویسنده‌ای آلمانی اخیراً کتابی درباره‌اش نوشته است به نام «آرمان سادگی».»


وی افزود: «این کتاب بسیار مهمی است که به ما یاد می‌دهد، نقد ادبی آن نیست که در مطبوعات و مجلات ما نوشته می‌شود که قصدش مثبت و منفی باشد، بلکه اگر کسی می‌خواهد بداند چگونه می‌شود که به ادبیات نگاه کرد من به او پیشنهاد می‌کنم که این کتاب «آرمان سادگی» را حتما ببیند.»


دولت‌آبادی ادامه داد: «آلبر کامو را خیلی دوست داشتم چون کتابی نوشت که آن کتاب بعدها مظهر درک انسان غربی از جامعه خودش بعد از آلبر کامو شد، کتابی بسیار کوچک اما بسیار پرمعنا به اسم «بیگانه».»


وی درباره مبحث پوچی در آثار کامو و سارتر یادآور شد: «آن زمان که با آلبرکامو و ژان پل سارتر آشنا شدیم لغتی به نام پوچی بر سر زبان‌ها افتاد. اما کمتر درباره آن توضیح داده شد که این پوچی در آثار این نویسندگان به معنای پوچی زندگی نیست بلکه نوعی نگاه به زندگی است که بعد از سپیدی موها می‌توان متوجه آن شد و به نحوی در تفکر ایرانی ما نیز وجود دارد که بازتاب جوهری آن را در آثار خیام هم می‌توان دید.»


دولت‌آبادی در ادامه بخشی از کتاب «آرمان سادگی» را خواند و در پایان سخنانش تأکید کرد: «آلبرکامو در کتابش بیگانه می‌گوید که زندگی را به فردا موکول نکنید.»



رضا کیانیان بازیگر سینما و تلویزیون نیز درباره مهدی سحابی و آثارش گفت: «امروز صبح که به سحابی و آثارش فکر می‌کردم، نکته‌ای را متوجه شدم که ما هم در زندگی تجربه کرده‌ایم، او اولین کتابش را با عنوان «گارد جوان» ترجمه کرد که کاملا ایدئولوژیک بود اما بعد از آن ده سال روی آثار پروست کار می‌کند و این سیر جالب و معنی‌داری است که در نقاشی‌ها و آثار تجسمی او هویدا است.»


وی افزود: «نگاه جزمی او به ایدئولوژی در کتاب «گارد جوان» ، بعدها به نگاهی کاملا آزاد و رها می‌رسد. در نگاه جزمی از قبل همه چیز پاسخ داده شده است و سوالی وجود ندارد. حال و آینده و گذشته ما معلوم است و لازم نیست فکر کنیم بلکه برای ما فکر می‌کنند . اما در نگاه آزاد و رهای دنیای معاصر همه چیز سوال است و بدین ترتیب نگاه جزمی در سحابی ترک برمی‌دارد و با این ترک در دنیای بسته که نوری بر آن تابیده دوباره شروع می‌کند به دیدن جهان و کشف کردن.»


کیانیان با اشاره به آثار مهدی سحابی با موضوع قراضه‌ها، گفت: «این تابلوهایی که مربوط به قراضه ها است اولین آثار اوست که در گالری گلستان به نمایش گذاشت. این قراضه‌ها در آثار او خلاصه و خلاصه‌تر می‌شوند تا جایی که دیگر قابل خلاصه شدن نیست و آن زمان است که او تازه کشف می‌کند و ما را در این کشف سهیم می‌کند.»


این بازیگر ادامه داد: «این کشف او چیزی را به ما می‌گوید و چیزی را به خودش ثابت می‌کند. او به لیلی گلستان که معنایی در آثارش و رابطه‌اش با ادبیات را یافته بود، می‌گوید که کارهای من ربطی به ادبیات ندارد. سری دوم قراضه‌های او آدم‌هایی هستند که مست هستند و هیچ عکس العمل ندارند در واقع سحابی در دنیای نقاشی دوست دارد به سمتی برود که نقاشی محض است و از ادبیات جداست. او نمی‌خواهد معنایی را نقاشی کند. در بخش دوم قراضه‌ها هنوز می‌شود معنایی را از آثار سحابی در آورد ولی از جایی به بعد دیگر نمی‌توان معنایی را از آن بیرون آورد مثل پرنده‌هایش که فقط پرنده‌اند و اینجاست که او خلق می‌کند.»


کیانیان آثار مهدی سحابی را به بازیگوشی در دنیای کودکان تشبیه کرد و گفت: «سحابی وقتی صبح‌ها ترجمه می‌کند آدمی منطقی است که روابط جهان را کشف می‌کند و درباره آن به ما که مخاطبانش هستیم توضیح می‌دهد و بعد او مثل بچه‌ها سراغ بازیچه‌هایش می‌رود و آنجاست که آثارش از ادبیات جدا می‌شود. او با چوب و خرت و پرت‌هایی که بی‌مصرف و دورریز محسوب می‌شوند کار می‌کند و به آنها جان می‌دهد. بچه‌ها هم همین کار را می‌کنند.»


کیانیان تأکید کرد که سحابی همچون بچه‌ها وقتی آثارش را می‌سازد آنها را رها می‌کند و به سراغ چیز دیگری می‌رود.


به گفته کیانیان، سحابی با چوب و کاغذ همچون دنیای کودکان بازی می‌کند و پس از آن به سمت انتزاع عمیقی می‌رود که آثار بی عنوان او از آن جمله است و در این جاست که کودک درون او به اوج خودش می‌رسد و پس از آن کودکی، بلوغی در او ظاهر می‌شود. بلوغ عجیبی که در نهایت به آثار دیوارنگاره اش می‌رسد که روی آن همه چیز هست.


این بازیگر سینما و تلویزیون درباره آثار دیوارنگاری مهدی سحابی توضیح داد: «مهدی سحابی خودش گفته است که روی دیوار همه کار می‌توان کرد، من این کارها را انجام داده‌ام شاید فردا فرد دیگری روی این دیوار چیز دیگری کار کند و اینجاست که به رهایی عجیبی می‌رسد که دیگر آن تابلو مال خودش نیست بلکه متعلق به همه است.»


کیانیان در پایان سخنانش با تأکید بر این که مهدی سحابی، آدم حسابی بوده است، گفت: «شاید نام خانوادگی او حسابی بوده و سحابی شده است اما من معتقدم که او واقعا سحابی بود مثل کهکشان بی‌انتها، بزرگ، عمیق وحسابی.»


حوری اعتصام نویسنده کتاب گفت‌وگویی با مهدی سحابی نیز در این مراسم حضور داشت که قبل از آغاز سخنانش با اشاره به اعطای نشان شوالیه به محمود دولت‌آبادی گفت: «من معتقدم که این برای فرانسوی‌ها یک امتیاز بود که نشان شوالیه را به دولت‌آبادی اعطا کردند.»


وی در ادامه با بیان این که از سال 44 با مهدی سحابی آشنا شده است، درباره کتابش گفت: «کتاب گفت‌وگو با مهدی سحابی قرار بود فراتر از یک گفت‌وگوی ساده باشد و نظر من این بود که او به عنوان نقاش، عکاس، مترجم ، تصویرگر و ... مطرح نبود بلکه او یک انسان کاملی بود که پس از تمام تجارب زندگی رو به نویسندگی آورد و قصه‌های زیبایی دارد که دوست داشتم درباره آن به‌خصوص پیچک باغ کاغذی و یا کتاب اول او به نام «ناگهان سیلابی» بنویسم. کتابی که با نگاه خصمانه‌ای روبه‌رو شد و حق مطلب درباره این اثر نسبت به مهدی سحابی ادا نشد. در حالی که بسیاری از دوستان اصلا آن را نخوانده بودند، من بدون این که آن را زمین بگذارم سه بار خواندم و هر بار چیز تازه‌ای را در آن کشف کردم و اکنون متاسفم که آن کاری که دلم می‌خواست نتوانستم به انجام برسانم. قرار بود بعد از عکاسی و نقاشی به قصه‌های شخصی مهدی سحابی بپردازم که میسر نشد.»


وی افزود: «من کنار مهدی سحابی آموختم و عمده‌ترین چیزی که آموختم این بود که او فلسفه نمی‌بافت بلکه فلسفه را زندگی می‌کرد، کودکی اش سرشار از فلسفه سادگی، فروتنی و جدی نگرفتن سختی‌های زندگی بود. او به من اینها را در طول چهل سال آشنایی آموخت.»


در نمایشگاه آثار «مروری بر آثار مهدی سحابی» حدود 60 اثر نقاشی و مجسمه به نمایش درآمده است.



این نمایشگاه تا 12 اسفند ادامه خواهد داشت و علاقه‌مندان می‌توانند برای دیدن آثار، همه‌روزه از ساعت 12 تا 21 به فرمانیه، بلوار اندرزگو، انتهای خیابان سلیمی شمالی، شماره 147، باغ انجمن خوشنویسان ایران مراجعه کنند.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب