دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
عضو هیئت علمی دانشگاه کوثر بجنورد مطرح کرد؛

تأثیرپذیری ادبیات از حکمت اسلامی/ وقتی زبان فارسی با هیچ ترفندی از میدان خارج نمی‌شود

عضو هیئت علمی دانشگاه کوثر بجنورد تأثیرپذیری ادبیات از حکمت اسلامی در قرون میانه هجری را تبیین کرد و گفت: حکمت، گمشده و مطلوب مؤمن بوده و همواره گوهری سودمند است.
کد خبر : 667840
جلسه پیش همایش حکمت اسلامی و علوم انسانی و هنر

به گزارش خبرنگار گروه استان‌های خبرگزاری آنا از زاهدان، علیرضا حسینی در جلسه پیش همایش «همایش ملی حکمت اسلامی و علوم انسانی و هنر» که در دانشگاه آزاد اسلامی واحد زاهدان به‌صورت مجازی برگزار شد، درباره تأثیرپذیری ادبیات از حکمت اسلامی در قرون میانه هجری اظهار کرد: سه کلیدواژه در این موضوع است، ابتدا ادبیات، دوم حکمت اسلامی و سوم قرون میانه، طبیعتاً به هر اثر مکتوبی ادب گفته می‌شود. ادب تعاریف گوناگونی دارد، قدما واژگان صرف و نحو، معانی و بیان، عروض و قافیه، بدیع و برخی اشتقاق و نیز انشا را جزء ادب نامگذاری کرده‌اند.


وی افزود: ادب در فرهنگ لغت‌ها به معانی مختلفی آمده و به دانش، هنر و حسن معاشرت، راه و رسم و حرمت و آزرم ادب گفته‌اند؛ اما نکته‌ای که حائز اهمیت بوده این است که ادبیات در دوره‌های مختلف با توجه به کارکرد آنها معانی متفاوتی دارد. زمانی ادب فقط شعر بود؛ اما امروزه ادبیات به هر اثر باارزش و شکوهمندی اطلاق می‌شود که بر عاطفه، فهم و خیال، اسلوب و معنا مبتنی است، فرقی هم نمی‌کند که نثر باشد یا شعر؛ اما می‌توانیم بگوییم ادبیات ابزاری برای انتقال بهتر و مؤثرتر اندیشه‌ها بوده طبیعتاً ادبیات در تلطیف احساسات، پرورش ذوق و ماندگاری اندیشه‌ها و ارزش‌ها سهم بزرگی را بر دوش داشته و به همین دلیل هم در اذهان، دل‌ها و جان‌ها پایا و مانا مانده است.


عضو هیئت علمی دانشگاه کوثر بجنورد اضافه کرد: زبان و ادبیات فارسی‌ زبان دوم عالم اسلام و زبان اول عالم تشیع بوده و مضامین پرشور عرفانی، حکمی، فلسفی، اخلاقی و هنری در زبان و ادبیات فارسی چشمگیر و چشم‌نواز است. ادبیات حوزه دانش و معرفت انسانی طبیعتاً در تعامل با دیگر حوزه‌ها قرار دارد و ارزش آن دو برابر و دوچندان می‌شود؛ اما کلیدواژه دیگری که در این موضوع مهم بوده، حکمت اسلامی است. حکمت اسلامی در لغت دانشی حق بوده، یعنی هیچ خلل و سستی در آن راه ندارد. تقریباً در منابع مختلف بر اهمیت و عظمت حکمت تأکید شده و دیگران را به جست‌وجوی آن فراخوانده‌اند به‌ویژه در حدیث مشهوری مؤمنان را به فراگیری آن فراخوانده‌اند.


حسینی ادامه داد: حکمت، گمشده و مطلوب مؤمن بوده؛ زیرا گوهری همواره سودمند است. باید بدون توجه به دارنده آن، آن را کسب کنیم به عبارتی دیگر به قول عرب‌ها نگاه کن که چه گفته شده، نگاه نکن که چه کسی گفته، امام علی علیه الاسلام می‌فرماید: «حکمت گمشده مؤمن است، پس آن را اگرچه نزد مشرک است بجویید، پیدا کنید که شما بدان سزاوارترین» درباره اهمیت حکمت حضرت رسول صلی‌الله علیه و آله و سلم در احادیثی وجود مبارکشان را شهر حکمت و حضرت علی(ع) را دروازه آن معرفی می‌کند، اکثراً شنیده‌ایم: «انا مدینه العلم و علی بابها» اما روایتی دیگر هم از پیامبر وجود دارد که بر اهمیت حکمت می‌پردازد: «انا دارالحکمه و علی بابها»


اخلاق ناصری حکمت را به دو دسته تقسیم می‌کند


وی توضیح داد: خواجه‌نصیرالدین طوسی در کتاب اخلاق ناصری حکمت را به دو دسته تقسیم می‌کند، حکمت فردی که به انفس و رفتار هر فردی می‌پردازد که در اصطلاح به آن گفته می‌شود علم اخلاق، حکمت عملی و اجتماعی که آن را حکمت تدبیر منزل، خانواده، سیاست مدون و تنظیم روابط اجتماعی سیاسی می‌گویند. طبیعتاً حکمت در متون مختلف کارکردهای متفاوتی دارد. در زبان و ادبیات فارسی حکمت به معنای دانایی، عدل، حلم و بردباری، درست‌کرداری و راست‌گفتاری آمده و نزدیک‌ترین معادلی که برای حکمت در نظر گرفته‌اند، کلمه فرزانگی است.


عضو هیئت علمی دانشگاه کوثر بجنورد مطرح کرد: در قرآن و احادیث از حکمت به‌وفور نامبرده شده در قرآن کریم حدود ۲۰ بار از حکمت نام‌برده شده و سوره‌ای را داریم به نام سوره لقمان که از وی به نام حکیم نام‌برده شده، حتی خداوند به عیسی، کتاب، حکمت، تورات و انجیل را آموخته و در احادیث حکمت به معنی اطاعت از خداوند و شناخت امام، اجتناب از گناهان بزرگ آمده، وقتی صحبت از میانه می‌کنیم که کلیدواژه بعدی است از قرن سوم تا هفتم هجری درباره کلیدواژه میانه باید سخن گفت.


حسینی گفت: زبان و ادبیات فارسی دوران پرفراز و نشیبی را همراه با شیرینی و سختی‌ها بر جای گذاشته با وجود اینکه اعراب مسلمان بر ایران چیره شده بودند و تقریباً در همه امکنه و ازمنه زبان عربی حاکم بود؛ اما نتوانستند زبان فارسی را از میدان خارج کنند؛ بلکه زبان فارسی توانست تأثیر متقابلی را بر زبان عربی بگذارد. زبان عربی توانست بر زبان مصر باستان که قبطی بود، مستولی و جایگزین زبان قبطی شود. با توجه به غنای زبان فارسی، دوری فرارود از مرکز خلافت آن زمان یعنی بغداد و با توجه به اینکه ایرانیان مسلمان با قرآن مأنوس شده و با وجود دولت‌های فارسی مستقل و نیمه‌مستقل مانند سامانیان، طاهریان و صفاریان زبان فارسی دوباره قد علم کرد.


وی اضافه کرد: در تاریخ طبری آمده برای اینکه زبان فارسی زنده نگه داشته شود دستور داده بودند نماز را به فارسی بخوانند، غنای زبان و ادبیات فارسی و تأثیرپذیری بین زبان فارسی و عربی از دوران قبل از اسلام همیشه بوده، وقتی سرزمین حیره را نگاه می‌کنیم این تأثیرپذیری متقابل را کاملاً درک کرده و این تأثیر از دوران اسطوره‌ای همواره وجود داشته است. در عرصه ادبیات با تأثیرپذیری‌ای که از متون نظم و نثر فارسی از کلام الهی، سخنان پیامبر و ائمه معصومین داشت، سیر صعودی را پیدا می‌کند و از قرن ۶ به بعد به اوج خودش می‌رسد.


دلایل اوج‌گیری زبان فارسی


عضو هیئت علمی دانشگاه کوثر بجنورد ادامه داد: دلایل اوج‌گیری زبان فارسی شامل نویسندگان و شعرایی می‌شود که با توجه به اعتقاد به قرآن و سنت نبوی سعی در اخذ مفاهیم و واژگانی دارند و آنها را در نوشته‌های خودشان ساری و جاری می‌کردند. دلیل دیگر اینکه حکومت‌ها نقش بی‌بدیلی را برای ترویج احکام اسلام و دانش‌های دیگر به خرج می‌دادند و در آثار حکومت دینی نمود پیدا می‌کرد. در آخر اینکه شعرایی مانند خاقانی، سنایی از حکمت اسلامی بهره‌های فراوان برده‌اند که نشان از تسلط این شاعران بر این‌گونه مسائل در زمانه خود دارد.


حسینی بیان کرد: وقتی تاریخچه حکمت در متون عربی را می‌بینیم، متوجه می‌شویم در دوران جاهلی حکمت وجود داشته و اما این حکمت تجربه زیسته شاعران بوده و وقتی به صدر اسلام و دوران اموی و عباسی می‌رسیم، می‌بینیم موضوعات حکمی در اشعار شاعران متفاوت است، به‌عنوان نمونه با توجه به نزول قرآن معانی حکمی در اشعار شاعران نمود پیدا می‌کند در دوران عباسی تهذیب اخلاق وجود داشته است؛ اگر قرار باشد از تأثیر نظامیه‌ها بر ادبیات بگوییم، می‌دانید که نظامیه‌ها توسط دولت‌ها ایجاد می‌شدند و در این‌گونه نظامیه‌ها دروس و ماده‌های مختلفی تدریس می‌شد و بسیاری از بزرگان در نظامیه‌ها به‌ویژه نظامیه خواجه نظام الملک طوسی این وزیر دانشمند دوره سلجوقی دوران گذرانده‌اند، به عنوان نمونه شیوه تصوف را در ایران می‌توانیم عنوان کنیم که شاگردان این عدوا و فضلا آنچه را که از خطابه، پند و اندرز و صوفیه می‌آموختند در آثار خود منعکس می‌کردند.


وی تبیین کرد: درباره پند، حکمت و اندرز از آغاز قرن چهارم هجری که در شعر فارسی معمول شد کسایی مروزی پیش‌قدم بود، شیوه او مورد توجه ناصرخسرو قرار گرفت، حتی رودکی در اشعار خودش به افکار حکیمانه توجه ویژه‌ای داشته است. در عصر غزنویان آنچنان‌ که در قبل شاهد شکوفایی اشعار در قالب پند و اندرز و حکمت بوده‌ایم، چندان در مسیر شکوفایی قرار نداشت؛ اما نبوغ برخی از شاعران این دوره بر بی‌اهمیتی حاکمان غزنوی در مقایسه با دانش و حکمت چیرگی یافت. از شاعران حکیم این دوره فردوسی که حکمتش در سراسر اثر او حکومت دارد، قابل تأمل است.


عضو هیئت علمی دانشگاه کوثر بجنورد توضیح داد: شهید بلخی معاصر فردوسی بوده است؛ اشعارش در زمینه حکمت است و به اصطلاح او را حکیم خوانده‌اند در دوره سلجوقی موضوع تصوف و اخلاق از یکدیگر تفکیک شدند. شعرای بزرگی مانند ناصرخسرو، سنایی، عطار قصاید بسیار مفصلی در پند و حکمت و موعظه می‌سرودند و به این موارد پرداخته‌اند، ویژگی اشعار حکمی طبیعتاً باید به گونه‌ای بوده که به قلب مردم نزدیک و با احساسات آنان هماهنگ باشد تا بتواند بر نفوذ و جان‌ها تأثیر بگذارد.


انتهای پیام/۴۱۲۱/۴۰۶۲/

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب