دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
سید روح‌الله حجازی*

نگاهی به فیلم «ایستاده در غبار»: می‌خواهم جادو شوم

کد خبر : 66101

گوشی بی سیم در دستی از پشت ماشینی نظامی در میان هیاهو و غبار ناشی از جنگ نگاهمان را از آن خودش می‌کند.


انگار قرار است این سر و صدای برخاسته از زمانی نه چندان غریب، برایمان قریب شود.


و چه خوب محمدحسین مهدویان و دوستانش بی هیچ واسطه‌ای ما را در میان این زمان گم شده در تاریخ پرتاب می‌کنند.


زمانی که در این زمانه سکه اصحابش خریداری ندارد!


و چه خوب ما را خریدار مردی می‌کند که خود خریدار دل مردمانش بوده و هست!


من عاشق شدم!


عاشق برادر احمد (متوسلیان)


عاشق اطرافیان او


عاشق مردمانش


و عاشق حال خوبشان


عاشق آن بخش از تاریخ که قهرمانی از جنس مردم را در خودش گم کرد و چنان رازی سر به مهر برایمان نگهش داشت.


برای مایی که در میان هیاهوی قدرت و ثروت و غبار آلودگی این شهر دستمان بر زمین و زمان بسته شده است.


ای کاش چراغ‌های سالن روشن نمی‌شد


ای کاش سینما ما را برای همیشه در همان حال‌هایی که موقع تماشای فیلم‌های دوست‌داشتنی‌مان داشتیم، جادو می‌کرد و نگهمان می‌داشت.


ای کاش آن مرد در قاب آخر فیلم ظاهر می‌گشت و ما را این‌چنین منتظر نمی‌گذاشت


آخر امروز خیلی نیازش داشتیم!


ای کاش...



* کارگردان سینما


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب