برادرکشی امروز افغانستان ثمره بذر خشونت ۴ دهه پیش است/ ضرورت اجماع همسایگان حول محور وحدت
گروه جهان خبرگزاری آنا- محمد جعفری؛ اواخر دهه هفتاد میلادی بود که سازمانهای جاسوسی غربی افغانستان را که در آن دوره اولین ماههای جهاد علیه هجوم ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی (سابق) را تجربه میکرد بهعنوان آزمایشگاه تولید تروریست انتخاب کردند تا نهتنها گوی و میدان به دست کشور خیرخواه مردم افغانستان یعنی جمهوری اسلامی ایران نیفتد بلکه افغانستان به یکی از مناطق ترویج افراطگرایی و تروریسم علیه همین ایران بدل شود.
وقتی از اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد میلادی پای افرادی همچون عبدالله عزام و شاگردش اسامه بنلادن در ابتدا به مناطق مرزی پاکستان با افغانستان و سپس به جهاد علیه شوروی در خاک افغانستان گشوده شد تفکر افراطی به هسته و بدنه جهاد ضد اشغالگران نفوذ کرد. عبدالله عزام شاگرد دیگری به نام ایمن الظواهری داشت که به یمن رفت. نه اینکه از قبل هیچگاه در هیچ سرزمین اسلامی مبارزهای علیه نیروهای اشغالگر وجود نداشته و جهادگران از دیگر مناطق به میدان نبرد نپیوسته باشند خیر اینطور نیست و نمونههای زیادی از حضور جنگجویان مسلمان در میادین جنگ کشورهای خط مقدم علیه اشغالگران در تاریخ ثبت شده است. اما اوضاع افغانستان و حتی بخشهای شمال غربی پاکستان به گونه دیگری است.
ضرورت هوشیاری علما، دانشگاهیان و نخبگان تهران و کابل در خشکاندن ریشه افراطیگری
توطئه غربیها بر این بود که افغانستان به سکوی پرتاب تفکرات افراطی و آموزش جنگجویان افراطی بدل شود. ویژگیهای جغرافیایی و قومی در این منطقه شاید و حکومت مرکزی ضعیف در سده گذشته حتماً باعث شد که سازمانهای جاسوسی غربی این منطقه را بهعنوان بهترین پایگاه رشد و تکثیر افکار و افراد افراطی شناسایی کرده و زمینه حضور هرگونه فکر خشونتطلبانه در آن را فراهم آورند.
در اواخر دهه هفتاد میلادی تقریباً همزمان با اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ در ایران انقلاب شده بود و جمهوری اسلامی بهعنوان نگرشی جدید پا به عرصه وجود گذاشته بود. سرلوحه نظام سیاسی که انقلاب اسلامی در ایران بنا کرده بود مبارزه با استکبار و استعمار در همه اشکالش در داخل کشور و حمایت از جنبشهای آزادیخواهانه در منطقه و جهان بود. این موضوعی بود که غربیها را نگران کرده بود.
لازمه غلبه بر توطئه مشترک برای ایجاد بیثباتی در منطقه همکاری تنگاتنگ دستگاه دیپلماسی، علمای دین، اساتید دانشگاهی و رسانههای کشورهای تحت تهدید بهصورت منسجم است
تا اینجا افغانستان را داریم که اوضاع امنیتیاش وخیم است یعنی توسط ارتش سرخ اشغال شده و علما برای نجات کشور جهاد اعلام کردهاند. از طرفی در کشور همسایه یعنی ایران، انقلابی صورت گرفته که ضد استعماری است و بهاحتمالزیاد تفکر غالب در آن به افغانستان هم انتقال خواهد یافت. این دو کشور دارای مشترکات فرهنگی، نژادی، زبانی و دینی هستند. اینگونه بود که سازمانهای جاسوسی غربی مجبور شدند بهسرعت دستبهکار شوند و با فراهم کردن زمینههای آموزش نظامی و تأمین تسلیحاتی بخشی از جهادگران علیه شوروی قدم اول را بردارند. در قدم دوم در اقدامی اطلاعاتی توجه تمامی افرادی را که با انگیزهای مذهبی اما غیر شیعه درصدد مبارزه با بیگانگان یا رژیمهای وابسته به بیگانگان ازجمله غربیها بودند را بهسوی میدان نبرد افغانستان منعطف کردند و این شد که در ابتدا عبدالله عزام با اندیشه جهاد تدافعی و سپس اسامه بنلادن با اندیشه جهاد تهاجمی جبههای را گشودند که از الف تا یای آن به نفع غرب بود و هنوز هم هست.
بیشتر بخوانید:
فرمانده سنتکام سیگنال فعالیت دوباره داعش در افغانستان را ارسال کرد
یونیسف: بیش از ۵۰ کودک هفته گذشته در افغانستان کشته شدند
طراح حمله تروریستی به مسجد شیعیان در افغانستان دستگیر شد
هشدار سازمان ملل؛ داعش همچنان تهدیدی جهانی است
ایران که از همان ابتدای جهاد مردم افغانستان علیه شوروی شروع به حمایت غیرنظامی از مجاهدان کرده بود خود گرفتار جنگ تحمیلی شد و نتوانست تمام توان خود در حمایت از موضوع مهم مبارزه مستقلانه با اشغالگران در افغانستان بکار گیرد و به این صورت گوی و میدان به دست تفکرات وهابی و آژانسهای جاسوسی غربی افتاد. البته منظور این نیست که جهاد مردم افغانستان ریشه در تفکر وهابی و سازمانهای جاسوسی غربی داشت بلکه منظور این است که از فضای ایجادشده برای رشد نوعی تفکر خشونتگرای برادرکش استفاده شد که به تولد شبکه تروریستی القاعده و چندین شاخه آن کشیده شد و حتی بذر معضل بزرگ دیگری به نام گروه تروریستی داعش کاشته شد تا سه دهه بعد صدها کیلومتر آنطرفتر در عراق و سوریه به نفع غرب و وهابیت ثمر بدهد.
امکان ندارد یک سرزمین با فرهنگی غنی مانند افغانستان بدون دستکاری، دخالت و توطئهای بزرگ به حیات خلوتی برای تولد و رشد گروههای افراطی و خشن مانند القاعده و داعش بدل شود. البته مناطقی در شمال غربی پاکستان نیز هست که عیناً شرایطش مانند افغانستان است یعنی اینکه بخشی از زمین بازی تفکر وهابیت و نهادهای جاسوسی غربی است.
اگر برای خنثی کردن توطئه غرب به یکی دو دیدار دیپلماتیک و قول و قرار برخی مقامات رده دو و سه بسنده کنیم یا اگر دلمان را به برگزاری یکی دو نشست وحدتآفرین خوش کنیم که خیلی سادهلوح هستیم زیرا ازایندست اقدامات و فعالیتها در عراق و سوریه و خیلی کشورهای دیگر انجام شدند اما کم تأثیر و حتی بی فایده بودند
منظور از این مقدمهچینی و فلاشبک تاریخی این بود که متوجه شویم که تحولات اخیر در افغانستان اعم از تظاهرات ضد ایران در مقابل نمایندگیهای سیاسی کشورمان در کابل و هرات، حمله به روحانیون در حرم امام رضا (ع)، انتشار اخبار کذب درباره اذیت و آزار مهاجرین افغانی در ایران، انفجارهای متعدد در مراکز آموزشی شیعیان هزاره در افغانستان و حمله به مساجد اهل تسنن در افغانستان همه و همه میوههای همان درختی است که حدود چهار دهه قبل توسط دشمنان به بهانه کمک به جهاد علیه اشغالگر کاشته شد. بدبختانه در حال حاضر آن درخت افراطیگری و خشونتطلبی آنقدر ریشههایش را در زمین افغانستان و شمال غرب پاکستان فرو برده که به قول محیطزیستیها به بخشی از اکوسیستم منطقه بدل شده.
علی واحدی کارشناس امور افغانستان نیز در این خصوص با اشاره به توطئه آمریکا برای ایجاد اختلاف بین ایران و افغانستان تأکید کرد: همزمان با حادثه تروریستی هدفمندی که در حرم امام رضا (ع) صورت گرفت، تبلیغات خیلی گستردهای در سطحی وسیع توسط رسانههای معاند و شبکههای وابسته به نظام سلطه به سرکردگی آمریکا، رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای عربی، شروع شد. آنها شروع کردند به ترویج افغانیهراسی در ایران و ایرانیهراسی در افغانستان که متأسفانه در اوایل هم منجر به یکسری حوادث ناگوار گردید منتها با درایت خاصی که مسئولان جمهوری اسلامی ایران داشتند، الحمدلله این مسائل تا حدودی خنثی و نقشه دشمنان نقش بر آب شد.
این اندیشمند افغانستانی با ابراز تأسف از ادامه خشونت در افغانستان گفت: متأسفانه شاهد هستیم که انفجارهای متعددی در مراکز آموزشی و مذهبی در افغانستان، در کابل و ولایات مختلف اتفاق میافتند. خیلی واضح است که گرداننده پشتصحنه این سناریو آمریکا است. هرچند در ظاهر داعش مسئولیت آنها را بر عهده میگیرد اما تمام عناصر وابسته به دولت اشرف غنی، عناصر قدرتطلب و آنهایی که منافع آنها به خطر افتاده و قدرت خود را از دست دادهاند، کاملاً به آمریکا ملحق شدهاند و آمریکا در پشتصحنه از آنها حمایت مالی، سیاسی و امنیتی میکنند و به دستور آنها میخواهند وضعیت افغانستان را ناامن نشان دهند و ازیکطرف به مردم طوری تفهیم کنند و آنها را ناامید کنند که بالاخره این آمریکا، ناتو و کشورهای غربی بودند که امنیت را برقرار کرده بودند و بهمحض خروج آنها وضعیت به این صورت در آمده است درحالیکه برعکس است و الان امنیتی که طالبان توانسته در این ۶ ماه برقرار کند، در طول آن ۲۰ سال سابقه نداشت.
واحدی با اشاره به پیچیدگی عملیات تروریستی اخیر گفت: شناسایی و همزمان خنثی کردن این عملیات انتحاری یک مقدار مشکل است.
وی در خصوص نقش آمریکا در این نوع قضایا گفت: آمریکا این را بهخوبی میداند که مردم افغانستان هم روحیه استقلالطلبی و هم استکبارستیزی دارند و تمام تلاش آنها این است که در افغانستان یک حکومت دینسالار مردمی تأسیس نشود. یعنی حکومتی که ساختارش هم بر محور اسلام و هم مستقل باشد و هم حمایت مردمی را داشته باشد در افغانستان وجود نداشته باشد.
واحدی بر همسویی ایران و افغانستان در مبارزه با بیگانگان تأکید کرد و گفت: بنابراین آمریکا میداند که این ساختار اسلام محور و مستقل و دارای حمایت مردمی، با جمهوری اسلامی ایران و جبهه مقاومت همسو خواهد شد و برای قدرتهای استکباری خصوصاً آمریکا و اسرائیل کُشنده خواهد بود، لذا دست به چنین جنایاتی میزنند. این مسائلی که در افغانستان در این روزها اتفاق میافتد، کاملاً روشن شده که آمریکا و کشورهای غربی در پشتصحنهاش هستند. به عنوان مثال یکی از موضوعاتی که خیلی رسانهای شد، ۲۵۰ میلیون دلاری است که انگلستان به ژنرال "عبدالرشید دوستم" اعطا کرد تا او نهتنها در افغانستان به نام گروه مقاومت جنگ داخلی ایجاد کند و دست به انفجار و جنگ روانی بزند بلکه حاضر شود با رهبر داعش در افغانستان دیدار و هماهنگی کند.
وی افزود: بنابراین امروز آنها از هر ابزاری که بتوانند استفاده می کنند تا افغانستان را ناامن کنند و شرایطی ایجاد کنند که زمینه شکلگیری حکومت مردمی فراهم نشود. از طرف دیگر چیزی که مهمتر از همه است، قصد آمریکا این است که با این جنایات و انفجارهایی که در حال حاضر انجام میدهند، بر آن جنایاتی که در طول ۲۰ سال گذشته انجام داد سرپوش گذاشته و آنها را از اذهان پاک کند.
به هر حال با توجه به گفتههای واحدی، به نظر نمیرسد که مبارزه با این درخت تنومند کار سادهای باشد زیرا بسیاری از مردم نیازمند منطقه را زیر سایه خود پناه داده و بسیاری به آن تعلقخاطر دارند. منظور این است که این درخت شوم یکشبه متولد نشد و در طی چند دهه فعالیت توطئهآمیز فرهنگی و اعتقادی با تزریق مقادیر زیادی سرمایه به این شکل در آمد. بنابراین یکشبه هم از بین نخواهد رفت و سالها کار فرهنگی نیاز است تا ریشه خشونتگرایی و افراطیگرایی خشکیده شود.
از بین بردن کامل توطئه مشترک وهابیت و امپریالیسم یکشبه میسر نخواهد شد
طرز تفکر افراطی از راه گسترش و عادیسازی خشونت، آستانه تحمل مردمانی که به آنها حمله شده است را به حد باورنکردنی کاهش میدهد تا آن مردم زخم خورده هم دست به اقدام متقابل بزنند و خونهای بیشتری ریخته شود تا درخت خشونت جان تازه بگیرد. فقط کافی است که برخی از بزرگان منطقهای که مورد تعرض خشونتگرایان قرار گرفته به اقدام تلافیجویانه رضایت دهند تا منطقه اولین قدم را بهسوی جنگ و برادرکشی برداشته باشد. منظور از منطقه همین ایران و افغانستان و احتمالاً پاکستان است که در حال حاضر آتشدان توطئه گران بر سرشان میچرخد.
این موضوع اصلاً شوخیبردار نیست. در عراق و سوریه آتشبیار معرکه همین اقدامات خشونتطلبانه و در مقابل آن اقدامات تلافیجویانه بودند که زمینه را برای دخالت خارجی فراهم کردند و منابع انسانی و مالی این کشورها را به تاراج دادند.
منظور این است که اگر به یکی دو دیدار دیپلماتیک و قول و قرار برخی مقامات رده دو و سه بسنده کنیم یا اگر دلمان را به برگزاری یکی دو نشست وحدتآفرین خوش کنیم که خیلی سادهلوح هستیم زیرا ازایندست اقدامات و فعالیتها در عراق و سوریه و خیلی کشورهای دیگر انجام شدند اما کم تأثیر و حتی بی فایده بودند.
لازمه غلبه بر توطئه مشترک برای ایجاد بیثباتی در منطقه همکاری تنگاتنگ دستگاه دیپلماسی، علمای دین، اساتید دانشگاهی و رسانههای کشورهای تحت تهدید بهصورت منسجم است. در این راه حتی باید از پیمانهای منطقهای و بینالمللی هم بهره گرفت. چه اشکالی دارد ما از مزایای ارتباطی و اقتصادی پیمان شانگهای و اکو استفاده کنیم. اینها هزینه نیست بلکه سرمایهگذاری است. دشمنان سرمایهگذاری کردند و بهرهاش را دارند میبرند ما نیز برای تأمین ثبات و امنیت فرزندانمان نیاز به سرمایهگذاری داریم.
انتهای پیام/۴۱۵۵/
انتهای پیام/